کنترل از راه نزدیک دولت بایدن

سخنگوی فرماندهی مرکزی آمریکا (سنتکام) مدعی شده ایران همچنان مهم‌ترین منبع بی‌‌‌ثباتی در منطقه و تهدیدی علیه آمریکا و متحدان آن است و ما در دفاع از منافع ملی ایالات متحده در منطقه تردید نخواهیم کرد. بر اساس این گزارش، طرح «نگهبان پشتیبانی» یکی از نمونه‌‌‌های حمایت آمریکا از مواضع تهاجمی اسرائیل علیه ایران است. اینترسپت می‌‌‌نویسد درست چهار روز مانده به پایان ریاست جمهوری دونالد ترامپ، پنتاگون بی‌سر و صدا اسرائیل را به منطقه مسوولیت ستاد فرماندهی مرکزی ایالات متحده آمریکا منتقل کرد و رسما آن را با کشورهای عرب خاورمیانه در یک گروه قرار داد و این وضعیت در دوران ریاست جمهوری جو بایدن نیز ادامه یافت. این موضوع نشان می‌دهد قرارداد ابراهیم یا همان طرح عادی‌‌‌سازی روابط اسرائیل با اعراب تلاشی برای ایجاد ائتلاف میان اعراب و اسرائیل برای آنچه «رویارویی با دشمن مشترک یعنی ایران» عنوان می‌شود،بوده است.

از این زاویه است که تحلیل‌های رایج درباره استراتژی نظامی دولت بایدن و تبیین آن بر مبنای موازنه فراساحلی offshore balancing دچار تقلیل‌گرایی است و نمی‌تواند پویایی‌های استراتژی نظامی ایالات متحده در خاورمیانه را به خوبی تبیین کند. به عبارت دقیق‌تر دولت بایدن بنا ندارد به استراتژی موازنه از راه دور نیکسون و کیسینجر باز‌گردد یا اینکه در رهگذر تمرکز بر چین، حضور نظامی خود در خاورمیانه را به صفر برساند و با این منطقه حیاتی خداحافظی کند. دو سند استراتژی امنیت ملی و استراتژی دفاعی دولت بایدن بر این مساله تصریح دارد.همچنین ارزیابی استراتژیست‌های هر دو حزب در ایالات متحده این است که به دلیل اهمیت خلیج فارس و دریای سرخ در ژئوپلیتیک نظم جدید، حضور هوشمندانه در این آبراهه‌های حیاتی یک ضرورت اساسی است.

این مساله حتی به لحاظ اقتصادی هم دارای ارزش استراتژیک است. از مهم‌ترین یافته‌‌‌های دولت بایدن این است که اقتصاد خاورمیانه هم به عنوان مصرف‌کننده و هم به عنوان پشتیبان اقتصاد آمریکا و جهان برای سه دهه آینده مهم و تعیین‌‌‌کننده باقی خواهد ماند و در نتیجه حضور در ترتیبات آن با منافع کلان آمریکا پیوند تعیین‌کننده‌ای دارد.در واقع دولت بایدن به دنبال این است تا با مشارکت فعال، هزینه حضور در ترتیبات امنیتی را بین شرکای منطقه‌ای و فرامنطقه‌ای خود تقسیم کند. حضور بریتانیا و فرانسه در مسائل مربوط به امنیت دریایی در خلیج فارس و دریای سرخ بخشی از این تقسیم کار است.

بنابراین حفظ نیروها و ادوات نظامی در حد متوسط، مشارکت نظامی و شکل‌دهی به ائتلاف‌های نوظهور و همچنین مداخله به وقت ضرورت سه ضلع این استراتژی برای مواجهه با چالش‌های پیش رو است. این به یک معنا کنترل از راه نزدیک در مقابل کنترل از راه دوری است که عمدتا برای تحلیل راهبرد نظامی آمریکا در منطقه به کار می‌رود. برگزاری جلسات کارگروه آمریکا و شورای همکاری در ریاض در دو هفته گذشته با هدایت رابرت مالی نماینده ویژه ایالات متحده در امور ایران و شکل‌دهی به سپر دفاع موشکی و امنیت دسته‌جمعی که بخش قابل‌توجهی از آن برای مواجهه با ادعای تهدیدهای ایران در منطقه در حال صورت گرفتن است، پیاده‌سازی و ترجمان عملی منطق استراتژی دولت بایدن در منطقه را نشان می‌دهد. یکی از اضلاع این راهبرد که از زمان دولت ترامپ به دستورکار واشنگتن تبدیل شده است، ادغام اسرائیل در منطقه با توافقات و پیمان‌های ابراهیم با کشورهای عربی است که بتواند حضور تل‌آویو در سنتکام را تسهیل کند.