یادداشت
فضیلتهای فراموش شده
صداقت، امانتداری، وفای به عهد و درستکاری، بن مایه انسانیت و سنگ بنای روابط اجتماعی هستند. در جوامعی که این فضیلتها به فراموشی سپرده شوند، روابط انسانی قابل تنظیم نیستند و برای برقراری سادهترین روابط، باید تضمینهای اداری و حقوقی سفت و سخت به کار گرفته شوند تا روابط اجتماعی را به نظم و نسق کشند. البته ممکن است گروههایی از انسانها در برخی از جوامع، از این فضیلتهای بنیادین عبور کرده و تخلق به نیکوییهای بالاتر چون ایثار، گذشت، زهد و نیکوکاری را سرلوحه رفتار خویش قرار داده باشند، اما ...
دکتر محمود بهمنی
صداقت، امانتداری، وفای به عهد و درستکاری، بن مایه انسانیت و سنگ بنای روابط اجتماعی هستند. در جوامعی که این فضیلتها به فراموشی سپرده شوند، روابط انسانی قابل تنظیم نیستند و برای برقراری سادهترین روابط، باید تضمینهای اداری و حقوقی سفت و سخت به کار گرفته شوند تا روابط اجتماعی را به نظم و نسق کشند. البته ممکن است گروههایی از انسانها در برخی از جوامع، از این فضیلتهای بنیادین عبور کرده و تخلق به نیکوییهای بالاتر چون ایثار، گذشت، زهد و نیکوکاری را سرلوحه رفتار خویش قرار داده باشند، اما ... اما اولا شرط ضروری رسیدن به مراتب اعلای اخلاقی، پایبندی دائمی به فضیلتهای بنیادین برشمرده در صدر این یادداشت است؛ ثانیا انتظاری که از عموم انسانها میرود همان پایبندی به فضیلتهای بنیادین است و دستیابی به مدارج بالاتر معمولا جز برای گروههای برگزیدهای از جامعه میسر نیست.
به نظر میرسد در جامعه ما به دلیل تکرار فراتر از حد رسانهها بر فضیلتهای متعالی و بالابردن حد انتظار از انسانهای متعارف، نوعی عادیسازی و کماهمیتشماری نسبت به فضیلتهای بنیادین رایج شده است؛ به گونهای که در مواردی نسبت به ترک این ویژگیهای انسانی، با مسامحه برخورد میشود تا حدی که شنیدن این خبر که عزیزی در اوج تنگدستی، امانت با ارزش فردی را با تلاش بسیار به صاحب آن برگردانده است، بسیاری را به تعجب وامیدارد. راستی ما را چه میشود که از شنیدن خبر امانتداری یکی از شهروندان تعجب میکنیم؟ چرا دیدن ولنگاری و نادرستیها عادی شده؛ ولی مشاهده درستکاری و امانتداری یکی از هممیهنان ما را به تعجب وامیدارد؟
درخواست متواضعانه اینجانب به عنوان خدمتگزار مردم شریف ایران در یکی از مهمترین و حساسترین نهادهای پولی و مالی کشور از همکاران صدیق خود در خانواده بزرگ بانکی آن است که هیچ ارزشی والاتر از درستکاری، صداقت، حفظ اسرار مردم، امانتداری و وفای به عهد نیست و هیچ خیری نیست که برای رسیدن به آن بتوان مجوزی برای فدا کردن این فضیلتها صادر کرد. البته اینجانب نگرانی چندانی بابت درستکاری همکاران شریف خود در خانواده بزرگ بانکی در سطح شعب ندارم. پیاده نظام بانکی در بیش از ۲۰ هزار شعبه به خدمترسانی صادقانه به مردم عزیز مشغولاند و جد و جهد خود را در پایبندی به اصول اخلاقی در این خدمترسانی صرف میکنند. دغدغه جدی اینجانب معطوف به سطح میانی و عالی مدیریت نظام بانکی است؛ جایی که درستکاری یک مدیر بانکی در حفظ منافع سپردهگذاران و مراقبت نسبت به سلامت و ثبات مالی کشور تفسیر میشود. هرچه در هرم نظام بانکی بالاتر میرویم، مصداق درستکاری و پایبندی به اخلاق حرفهای، با این دو هدف عالی تطابق بیشتری پیدا میکند. بدیهی است که در این میان رسالت رییس کل بانک مرکزی به عنوان پاسدار و نگهبان ارزش پول ملی و سلامت نظام بانکی تعریفی مضیق و بسیار سنگین برای درستکاری ترسیم میکند. همچنین پیام اینجانب به عنوان یکی از خدمتگزاران در حاکمیت نظام مقدس جمهوری اسلامی ایران به مسوولان بزرگوار نظام آن است که هیچ تبلیغی بهتر از معرفی الگو نیست. بیایید پایبندی به این چهار صفت را سرلوحه رفتار خود کرده و در عمل، الگویی برای صداقت، امانتداری، وفای به عهد و درستکاری ارائه دهیم. (لننظر کیف تعملون ـ سوره یونس، آیه ۱۴).
ارسال نظر