موازنه چینی به سود عربها چرخید
یک سوی دیگر معادله، موقعیت ایران است. شاید برداشت چین این است که با توجه به تخریب روابط ایران با کشورهای غربی و همسو با غرب و عدماحیای برجام، امکان اینکه روابط ایران در آینده نزدیک یا حتی در آینده میانمدت با کشورهای غرب بهبود پیدا کند و کشورهای غربی بتوانند برای چین رقیبی در ایران شوند، تقریبا منتفی است. در نتیجه چین شاید احساس میکند رقیبی در ایران ندارد که لازم باشد برای رقابت با آن به ایران امتیاز دهد. این در حالی است که کشورهای عربی با همه دنیا کار میکنند و رقیب برای چین در این کشورها زیاد است. مساله دیگر تحریم است؛ با وجود تحریم امکان اجرای موافقتنامه ۲۵ساله وجود ندارد. این موافقتنامه در بهترین حالت یادداشت تفاهمی بین ایران و چین بود که باید مورد به مورد قرارداد بسته و عملیاتی میشد. مادامی که تحریم و دورنمای احیای برجام تیرهوتار است، چین احساس میکند که فرصتهای اقتصادی چندانی در ایران نخواهد داشت و در نتیجه حساب زیادی روی ایران نمیکند.
فاکتور آخر، اعتراضات در داخل ایران است. شاید تصور چین این است که ایران در داخل خود درگیر است و اساسا این فرصت را که امکان و اهرمی برای اینکه در سیاست خارجی فعالیت خاصی داشته باشد ندارد و عمده فعالیتهایش در حوزه خارجی، محدود به تنازعات ژئوپلیتیک در حوزه عربی خاورمیانه است؛ و اینها از اقتصاد که اولویت چین است، دور است.
با این وجود، چین برخلاف عادت و رویهای که تاکنون داشته، دو بیانیه مشترک با عربستان و شورای همکاری خلیجفارس امضا و به نفع کشورهای عربی موضعگیری کرده است و این تحول مهم و جدیدی است و حکایت از این دارد که اولویت چین، عربستان و شورای همکاری خلیجفارس است؛ تا حدی که حاضر شده است در دعواهای سیاسی که این کشورها با ایران دارند، جانب آنها را بگیرد. وزارت خارجه و مقامات مسوول باید به طور جدی در این مورد، عواقب آن و اینکه چه شد که به این مرحله رسیدهایم، فکر کنند و تصمیم بگیرند. توافق ۲۵ساله ایران و چین باید از حالت یادداشت تفاهم خارج شود و امکان اینکه شرکتهای چینی، بدون مانع تحریم به ایران بیایند و با طرفهای ایرانی قرارداد ببندند، وجود داشته باشد.