روابط ایران و غرب یادآور دوره اول ریاست جمهوری اوباما است؟
بازگشت به عقب دیپلماسی
بعد از بینتیجه ماندن گفتوگوهای برجامی و صدور دو قطعنامه از سوی شورای حکام آژانس علیه تهران در نزدیک به ۷ ماه گذشته و واکنش ایران به این قطعنامهها در قالب افزایش فعالیتهای هستهایاش از جمله آغاز غنیسازی ۶۰درصد در فردو، هم تهران و هم غرب رویکرد تنش فزاینده را در حوزه مسائل مربوط به آژانس و هستهای در پیش گرفتهاند؛ یعنی غرب قطعنامه صادر و تحریم میکند و تهران نیز اقدامات هستهایاش را گسترش میدهد. اما در سوی دیگر ناآرامیهای اخیر در ایران به عاملی در تنش بین تهران و غرب تبدیل شده است؛ ناآرامیهایی که در پی فوت مهسا امینی در شهریور ماه در شهرهای مختلف ایران آغاز شد و منجر به تصویب قطعنامهای از سوی شورای حقوق بشر سازمان ملل علیه ایران شد؛ شورای حقوق بشر سازمان ملل متحد پنجشنبهشب سوم آذر ماه قطعنامه ضدایرانی درباره آنچه «وضعیت حقوق بشر در ایران» خوانده شده را به تصویب رساند. این قطعنامه با ۲۵رای موافق، ۶ رای مخالف و ۱۵رای ممتنع به تصویب رسید.
دوره اول تنش
این روند کنش و واکنش و تنش فزاینده بین ایران و غرب لااقل در چند سال اخیر بیسابقه است. در دوره ریاست جمهوری دونالد ترامپ که وی از برجام خارج و تحریمهایی علیه ایران وضع کرد این تنش فزاینده فقط بین تهران و واشنگتن بود و اروپا با آمریکا همراهی نمیکرد.
اما ایران و غرب یعنی هم آمریکا و هم اروپا بعد از پایان جنگ عراق علیه ایران یعنی در دوره جدید، پیشتر نیز دوبار این تنش فزاینده را تجربه کردند. تجربه نخست به حادثه میکونوس مربوط میشود؛ بعد از این حادثه که در رستورانی با همین نام در برلین آلمان رخ داد روابط ایران و اروپا به شدت مخدوش شد و اتحادیه اروپا با طرح ادعاهایی در این باره تصمیم گرفت همه سفرایش را از ایران فرابخواند. روابط ایران و آمریکا نیز از قبل شکرآب بود. همچنین حادثه میکونوس باعث شد ابتکار گفتوگوهای انتقادی بین تهران و بروکسل نیز به پایان برسد.
دوره دوم تنش
دومین دوره تنش نیز به زمان ریاست جمهوری باراک اوباما در آمریکا مربوط میشود؛ در فاصله سالهای ۲۰۰۹ تا ۲۰۱۳، ایران برنامه هستهای را جلو میبرد، غنیسازی ۲۰درصد را آغاز کرده بود و توافقی نیز انجام نمیشد. بنابراین شاهد تحریمهایی از سمت شورای امنیت علیه ایران از یک طرف و تحریمهای یکجانبه از سمت آمریکا و اروپا از طرف دیگر بودیم.
اما با روی کار آمدن دولت حسن روحانی و مذاکرات تیم هستهای به ریاست محمدجواد ظریف با گروه ۱+۵ و در نهایت امضای برجام در تیر ۹۴، در سال آخر ریاست جمهوری اوباما این تنشها فروکش کرد.
امروز بار دیگر ایران و غرب در مدار تنش قرار گرفتهاند و آمریکا و اروپا در تحریم کردن ایران از یکدیگر پیشی میگیرند. همانطور که ذکر شد مسائل و عواملی همچون گسترش برنامههای هستهای ایران و افزایش غنیسازی، بحثهای حقوق بشری و در عین حال مساله ارسال پهپاد به روسیه و استفاده از آن در جنگ اوکراین، به تیره و تار شدن بیشتر روابط طرفین منجر شده است.
امکان مدیریت تنش فزاینده؟
لذا در چنین شرایطی این پرسش مطرح میشود آیا روابط در حال بازگشت به سطح تنش فزاینده است یا میتوان امید داشت که در کوتاهمدت روابط را مدیریت کرد؟
هر چند با توجه به فضایی که بین طرفین شکل گرفته یعنی صدور قطعنامهها و تحریمهای متعدد غرب علیه ایران و افزایش فعالیت هستهای تهران به نظر نمیرسد در مقطع فعلی تهران، بروکسل و واشنگتن به سمت کاهش تنش گام بردارند. آن هم در شرایطی که اروپا و آمریکا کاملا همسو با هم در مقابل مساله ایران پیش میروند و مساله عدمهمراهی اروپا با آمریکا که در دوره ریاست جمهوری ترامپ شاهد آن بودیم این روزها به اجماع گسترده بین طرفین تبدیل شده است. حتی در برخی مقاطع اروپا در تحریم کردن و فشار وارد آوردن بر ایران از آمریکا نیز پیشی میگیرد.
تهدید جدی است
مرتضی مکی، کارشناس مسائل اروپا در پاسخ به روزنامه «دنیایاقتصاد» درباره شبیهسازی دوره فعلی تنشها با زمان حادثه میکونوس و همچنین زمان ریاست جمهوری اوباما که به دنبال غنیسازی ۲۰درصدی در ایران، قطعنامههای تحریمی علیه تهران صادر شد گفت: «این شبیهسازی با واقعیت دنیای امروز منطبق نیست؛ زیرا فضای ۳۰ سال یا حتی ۱۰ سال پیش با فضای امروز جامعه جهانی تفاوتهایی دارد و این تفاوتها باعث میشود که پیامدها و بحران امروز به نسبت زمان حادثه میکونوس یا زمان اوباما گستردهتر شود.»
مکی با اشاره به تفاوت عمیق متغیرهای شرایط فعلی با شرایط پیشین گفت: «این تفاوتها باعث میشود که فضای پرتنش و فزاینده فعلی بین ایران و غرب غیرقابل پیشبینی باشد و نتوان چشمانداز مشخص و روشنی برای آن متصور بود.»
این کارشناس توضیح داد: «امروز در روندگذار بینالمللی قرار داریم و غرب یک صفآرایی سیاسی، نظامی و اقتصادی شدیدی را در قبال روسیه و چین اتخاذ کرده است؛ به گونهای که هر کشوری در کنار روسیه و چین بایستد در حقیقت مقابل غرب ایستاده است. این وضعیت، شرایط را برای ایران پیچیده کرده و این تنش فزاینده میتواند پیامدهای بسیار خطرناکی برای کشورمان داشته باشد.»
مکی به اهمیت قطعنامه صادر شده در شورای حقوق بشر سازمان ملل اشاره کرد و گفت: «بعد از میانمار ایران دومین کشوری است که با چنین قطعنامهای مواجه میشود و قرار شده که یک کمیته حقیقتیاب در این خصوص تشکیل شود.»
به گفته این کارشناس، عدمهمکاری ایران با کمیته حقیقتیاب میتواند پرونده ایران را به شورای امنیت سازمان ملل ارجاع دهد و در چنین شرایطی، ایران نه فقط به دلیل برنامه هستهایاش بلکه به دلیل آنچه که آنها نقض حقوق بشر میخوانند به عنوان یک تهدید جدی برای نقض صلح و امنیت بینالملل شناخته خواهد شد. در این صورت هم همه تحریمهای سازمان ملل علیه ایران بازمیگردد و هم همکاری ایران با کشورهای دیگر حتی کشورهای دوست دشوار خواهد شد.
قطعنامهها بازمیگردند؟
وی در پاسخ به این پرسش که آیا ایران میتواند این فضا را مدیریت کند، گفت: «اگر ایران در شرایط فعلی روابطش را با غرب مدیریت نکند و تلاشی برای احیای برجام و تعدیل تنشها با غرب نداشته باشد، شرایط برای ایران دشوارتر خواهد شد و اگر ایران به سوالات آژانس پاسخ ندهد احتمالا در اجلاس آتی شورای حکام آژانس بینالمللی انرژی اتمی در ماه مارس، قطعنامه دیگری علیه ایران صادر خواهند کرد که آن قطعنامه میتواند مسیر ارجاع پرونده ایران به شورای امنیت سازمان ملل را تسریع کند.»
این کارشناس مسائل اروپا معتقد است که اروپاییها در استفاده از بند ماشه نیز کوتاهی نخواهند کرد و از روسیه و چین هم کاری برنمیآید.
مکی به این موضوع هم پرداخت که در خرداد ماه سال آینده، کمیته حقیقتیاب شورای حقوق بشر سازمان ملل باید گزارشی را درباره ایران به این شورا ارائه دهد و اگر ایران از طریق گفتوگو و دیپلماسی با شورای حقوق بشر سازمان ملل به دنبال این نباشد که هجمه شکل گرفته را مدیریت کند، در دو موضوع حقوق بشر و برنامههستهای ایران در شورای امنیت وضعیت برای ما دشوارتر شده و احتمالا تحریمهایی که ذیل قطعنامه ۲۲۳۱ لغو شده بود، بازمیگردد.