در این روند تنش‌‌ها رو به افزایش است: ایران توسط EU۳ به عنوان اعضای۱+۵، رسما به نقض سیستماتیک تقریبا تمام مفاد توافق هسته‌‌ای برجام و عدم پایبندی به تعهداتش نسبت به آژانس بین‌المللی انرژی اتمی متهم شده است؛ لذا آنان قطع هرگونه مذاکره هسته‌‌ای با ایران را اعلام کرده‌‌اند، از ضرورت چارچوب‌‌ جدیدی برای مذاکره هسته‌‌ای‌‌ با ایران سخن گفته‌‌اند، که می‌تواند به معنای پایان برجام و قطعنامه ۲۲۳۱ و سال‌ها مذاکره دوباره و بلاتکلیفی و تداوم تحریم‌ها و فشارها باشد؛ مساله هسته‌‌ای ایران را مجددا تهدید امنیت منطقه‌‌ای و بین‌المللی و بسیار خطرناک خوانده‌‌اند.

اتحادیه اروپا هم به عنوان میانجی، نه‌‌ تنها اعلام کرده که هیچ مذاکره هسته‌‌ای با ایران درجریان نیست، بلکه تصمیم گرفته چنانچه ایران به تعهدات برجامی‌‌اش بازنگردد وضعیت را درآینده نزدیک بدتر کند؛ لذا اقدام به اعمال تحریم‌‌ دربسیاری از زمینه‌ها به ویژه ارسال پهپاد به روسیه کرده است؛ آمریکا نیز مدتی است مذاکره با ایران را با عناوین: توسعه برنامه هسته‌‌ای ایران ازطریق راه‌‌اندازی سانتریفیوژهای پیشرفته و انباشت اورانیوم با غنای بالا، وجود خطر بالای اشاعه‌‌، نقض تعهدات پادمانی و درخواست‌‌های فرابرجامی، از دستور کاردیپلماسی خود خارج کرده است؛ تصویب قطعنامه آژانس، مبنی بر: ابرازنگرانی عمیق ازعدم همکاری و نقض تعهدات و عدم پاسخگویی ایران به ابهامات و‌‌ درخواست‌‌های آژانس، درخواست گزارش و زمینه‌‌سازی برای ارجاع پرونده به UN، هم شرایط را برای تنش بیشتر آماده می‌کند، آنچه آمریکا آن را اقدامات بیشتر علیه ایران خوانده است.

این زمینه‌سازی‌‌ها، برای بردن مجدد پرونده ایران به شورای امنیت UN و فصل هفتم منشور کفایت می‌کنند؛ لذا این روند که سران غرب را به موضع‌گیری کشانده و هر ۱۰ سال به ۱۰‌‌سال از ۱۳۸۱-۱۳۸۰ تکرار می‌شود، اکنون در۱۴۰۱-۱۴۰۰ نتیجه‌‌ای جز فصل هفتم منشور و بازگشت تحریم‌های بین‌المللی علیه ایران و تکرار وضعیت سال‌های ۱۳۹۱-۱۳۹۰ ندارد.