ابعاد اعتراضات اخیر در نشست انجمن علوم سیاسی ایران بررسی شد
عوامل بروز ناآرامیهای اخیر
در ادامه ابوالفضل دلاوری استادیار علوم سیاسی دانشگاه علامه طباطبایی گفت: آنچه در این روزها در ایران جریان دارد از سالها پیش از این، در گفتارها و نوشتارهای بسیاری از ناظران و تحلیلگران و دغدغهمندان کشور از جمله در نشستها و همایشهایی که در فاصله سالهای ۱۳۹۶ تا ۱۳۹۸ از سوی همین انجمن برگزار شد، کم و بیش پیشبینی شده بود و راهحلهای پیشگیرانه نیز برای آن ارائه شده بود، اما اصولا توجهی به آنها نشده بود. گویا در این سالهای اخیر جامعه ایران به یکسو مینگریست و به راهی میرفت و نظام حکمرانی به سویی دیگر و راهی دیگر. او در بخش دیگری از این نشست، انباشت مستمر بحرانهای اجتماعی، اقتصادی و سیاسی به خصوص طی ۱۰ سال اخیر در درون جامعه و تداوم سیاست تنازع، طرد، انتزاع و خشونت را از سوی دیگر، زمینهساز و عامل اصلی بروز ناآرامیهای اخیر دانست و در این مورد به ویژه بر انتزاع روزافزون نظام حکمرانی از محیط داخلی و خارجی تاکید و اضافه کرد که چنین انتزاعی موجب شده تا نظام حکمرانی درک چندان درست و دقیقی از واقعیتهای محیط داخلی و خارجی خود نداشته باشد. دلاوری در ادامه گفت: چنین وضعیتی به ویژه طی سالهای اخیر از یکسو باعث انباشت حجم عظیمی از نارضایتیها، عصبانیتها و خشمهای پیدا و پنهان در میان اقشار و بخشهای مختلف جامعه به ویژه بخشهایی نظیر زنان و جوانان شده است که فشارهای مضاعفی را تحمل میکردهاند.
این استادیار دانشگاه علامه طباطبایی افزود: نشانههای آشکاری از این نارضایتیها و خشمها طی چند سال اخیر به گونههای متفاوتی در انواع اعتراضات و ناآرامیها رخ نشان داده بود، اما هر بار غالبا نادیده گرفته میشد. اینبار اما این نارضایتیها و خشمها با شدت و حدّت بیشتری از گفتار و کردار بخشهای آسیبدیدهتر و نگرانتر جامعه یعنی زنان و جوانان خود را نشان میدهد و البته این نباید ما را دچار این اشتباه سازد که این رویدادها را صرفا به مسائل و نارضایتیهای موردی جنسیتی و نسلی تقلیل دهیم. دلاوری تصریح کرد: با توجه به ویژگیهای نامبرده و همچنین تداوم و نظام گفتاری ناآرامیهای اخیر میتوانیم آن را نه یک شورش موقتی داخلی یا توطئه خارجی؛ بلکه یک خیزش یا حتی یک جنبش اجتماعی – سیاسی ریشهدار محسوب کنیم که روزبهروز سویههای سیاسی آن بیشتر میشود. این استاد دانشگاه در ادامه تحلیلهای خود اضافه کرد اینکه در نظام گفتاری رایج در این ناآرامیها شاهد خشونت کلامی شدیدی هستیم، فقط بخشی به خردهفرهنگ جوانان حاضر در آن برمیگردد و بخشی دیگر به خشم انباشته و بخشی هم به خشونت کرداری طرف مقابل مربوط است. دلاوری اضافه کرد حذف کامل نیروهای سیاسی میانجی و میانهرو از فضای سیاسی ایران طی سالهای اخیر نیز در رادیکالیزه شدن فضای سیاسی و نظام گفتاری معترضان نقش بسیار مهمی داشته است. به گفته وی نقش رسانهها یا نیروهای خارجی در این ناآرامیها نقشی ثانویه و در حد تلاش برای مصادره کردن یا استفاده احتمالی از آن است و نه نقش ایجادکننده و تداومبخش. بنابراین تقلیل رویدادها به یک پروژه خارجی که معمولا از سوی برخی مقامات و رسانههای رسمی برجسته میشود نیز گمراهکننده است. دلاوری اضافه کرد: گرچه این اعتراضات برخی سویههای انقلابی دارد، اما ساختار آن هنوز به گونهای نیست که بتوان آن را یک جنبش انقلابی نامید که ایران را وارد وضعیت انقلابی کند، زیرا فاقد ایدئولوژی مشخص، سازمان و رهبری متمرکز است. بنابراین هنوز قابل برگشت است.
این استاد دانشگاه تصریح کرد: کشور نیاز به اصلاحات و دگرگونیها عمیق و معناداری در همه عرصهها و جهتگیریها و سیاستها دارد که به نظر میرسد اجرای کامل آنها در ظرفیت نیروها و ترتیبات نهادی فعلی نیست، اما میتوان این راه را با تغییر نگاه و گفتار و جهتگیری همین نیروها و نهادهای فعلی آغاز کرد و در مراحل بعدی با اصلاحات عمیقتری در ترتیبات نهادی و شیوههای حکمرانی تداوم بخشید.
ناشهروندان بیقرار
محمدمهدی مجاهدی، استادیار پژوهشگاه علوم انسانی و مطالعات فرهنگی نیز به عنوان دیگر سخنران این نشست با پرداختن به پیشفرضهایی که این روزها درمورد ناآرامیهای اخیر مطرح میشود، این پیشفرضها را به سه دسته پیشفرضهای نسلی، پیشفرضهای جنسیتی و پیشفرضهایی که این رویداد را استثنایی و متمایز از رویدادهای قبلی تقسیم کرد.
وی عامل اصلی این اتفاقات را بیاعتنایی ساختارمند و بیاعتمادی مداوم به علوم انسانی برشمرد که منجر به نشناختن وقایع جامعه از جانب مسوولان شده و به خطای شناختی و غافلگیری در برابر رخدادهایی نظیر بیقراریهای جاری انجامیده است.
مجاهدی با مطرح کردن مفهوم «ناشهروند بیقرار» (precariat) گفت: این اصطلاح به مجموعهای ساخت نیافته و بینماینده و به رسمیت شناخته نشده از اعضای جامعه اشاره دارد که شهروندی خود را انکار شده میبینند و حتی خودشان هم خود را شهروند نمییابند و نظام سیاسی هم این جایگاه را در عمل از آنها دریغ میکند. وی افزود: در جامعه ما، پیشتر این گروه بیشتر شاخصههای اقتصادی داشت، ولی در حال حاضر جنبههای هویتی برجستهای پیدا کرده است. بخش مهمی از جوانان و زنان به صرف جوانی و زنانگی به این گروه پرتاب شدهاند.
این ناشهروندان بیقرار احساس میکنند خودشان جایگاه روشن و قرار و ثبات ندارند، ولی توانایی و انگیزه کافی دارند که سامان سیاسی و اجتماعی را انکار و بیقرار کنند، چون گویی جامعه و حکومت قرار قبلی خود را با آنها شکسته است و آنها را به شمار نمیآورد و در نتیجه آنها هم میخواهند آن قرار قبلی را بر هم بزنند تا شاید ثبات و قرار جدیدی شکل بگیرد که برای آنها هم «زیست پذیر» باشد و بتوانند در آن (و با آن) زندگی کنند. به گفته وی شعار زندگی در کنار زن و آزادی از همین جا میآید.
اعتراضات بدون رهبر
سیمین حاجیپور، استادیار دانشگاه آزاد واحد تهرانجنوب نیز در این نشست با اشاره به آمار رسمی ترکیب سنی بازداشتشدگان و حضور زنان در این اعتراضات گفت: این اعتراضات با وجودی که با فوت خانم امینی شروع شد و با وجود شعار جهانی شده «زن، زندگی، آزادی» و با وجود مطالبه اولیه زنانه و افزایش پتانسیل اعتراض زنان، اما از نوع اعتراضات فمینیستی غرب نیست. در کنار این موارد، این اعتراضات را باید از نوع اعتراضات بدون رهبر نیز دانست که این هم از ویژگیهای تینیجری و پستمدرنیستی این اعتراضات است.
حاجیپور ریشه این اعتراضات را متفاوت از ناآرامیهای سال ۱۳۹۶ و ۱۳۹۸ با پایه و مبنای اقتصادی توصیف کرد. وی گفت: ریشه این اعتراضات را باید در تجمعاتی مانند «آببازی نوجوانان در پارک آب و آتش» در سال ۱۳۹۰ و «میتینگ کوروش» در سال ۱۳۹۵ و توانایی این نسل در سازماندهی تجمعات و تغییرات نسلی همراهی و همدلی آنها با هم دید.