نمیتوانیم بیطرف باشیم، پس چه کنیم؟
مین روبی ایران از میدان اوکراین
رئیس دستگاه دیپلماسی ایران روز شنبه ۲۳ مهر-۱۵ اکتبر در جریان یک گفتوگوی تلفنی با ژوائو گومز کراوینیو افزود: ما باور داریم تسلیح هر یک از طرفین بحران، باعث طولانیتر شدن جنگ خواهد شد، بنابراین به هیچ وجه جنگ را راه مناسبی نه در اوکراین و نه در افغانستان، سوریه و یمن ندانسته و نمیدانیم. امیرعبداللهیان چندی پیش هم در گفتوگوی تلفنی با «دمیترو کولِبا» همتای اوکراینی خود گفت که تهران پهپاد در اختیار روسیه قرار نداده و ایران مخالف تجهیز طرفین درگیر در جنگ است. با این حال مقامات غربی با تاکید بر نوع روابط ایران و روسیه و پررنگ شدن سیاست شرقگرایی در سیاست خارجی دولت سیزدهم در ایران، بر این فرضیه مانور داده و میدهند که مسائل نظامی به یکی از زمینههای همکاری و همگرایی تهران و مسکو در تحولات منطقهای و بینالمللی تبدیل شده است.
در همین خصوص روزنامه لوموند روز چهارشنبه ۱۲ اکتبر در گزارشی با دستمایه قرار دادن این موضوع با عنوان «شاهد-۱۳۶» «سلاح مخفی» ولادیمیر پوتین مدعی شده که ارتش روسیه از اوایل ماه سپتامبر گذشته استفاده از پهپادهایی انتحاری با برد ۲هزار و ۵۰۰ کیلومتر را آغاز کرده که بیش از تلاش برای آسیب وارد کردن به ارتش اوکراین، در جهت تخریب زیرساختها و تضعیف روحیه غیرنظامیان کاربرد داشته است. با عنایت به ظرفیتهای نظامی در حال تحقق جمهوری اسلامی ایران بهویژه در حوزههای موشکی و پهپادی، اما رویکرد بیطرفی فعال که یک اصل اساسی و بنیادین در سیاست خارجی ایران است، مانع از آن شده که تهران بخواهد با ورود صریح به یک بحران و قرار گرفتن در یک طرف جنگ، زمینه را برای نقض رویکرد خود فراهم کند. حتی با وجود ظرفیتی که قطعنامه ۲۲۳۱ مصوب ۲۰۱۵ شورای امنیت در اختیار ایران قرار داده که بر اساس آن تحریمهای تسلیحاتی علیه ایران در اکتبر ۲۰۲۰ لغو شد، ایران همچنان رویکرد خود را در قالبهای سیاسی و به دور از راهکارهای نظامی به پیش برده است.
الزامات حرکت در محیط سیال
با تاکید بر این راهبرد، اما باید الزامات حرکت در محیط جدید بینالمللی را بیشتر شناخت و در دستور کار قرار داد. در واقع با توجه به فقدان تنوع در سبد سیاست خارجی ایران، هرگونه تصریح و تاکید بر یک بلوک و ثابت نگه داشتن قطب نمای سیاست خارجی در یک جهت مشخص، هزینهها و آسیبپذیریهای سیاست خارجی هم به همان میزان افزایش پیدا میکند. الگوی رفتاری برخی دولتها و از جمله برخی همسایگان ایران نشان میدهد که تصمیمگیرندگان از هرگونه قرار گرفتن در یک جبهه خودداری میکنند، اما در عین حال از هر فرصتی برای تامین منافع ملی خود در فرآیند سیال تحولات استفاده حداکثری به عمل میآورند. به عنوان نمونه عربستان سعودی از یکسو در همراهی با روسیه در قالب اوپکپلاس به کاهش تولید نفت به عنوان اهرم فشار بر آمریکا اقدام میکند، اما دو روز بعد همراهی خود را با قطعنامه مجمع عمومی سازمان ملل علیه روسیه نشان میدهد. مضاف بر این به کمکهای مالی خود در قالب کمکهای بشردوستانه به اوکراین هم ادامه میدهد.
در واقع بازیگری دولتها در نظام بینالملل در حال تغییر که ساختارهایش هنوز شکل نگرفته و سیالیت آن بالاست، الزامات ظریف و هنرمندانهای میطلبد که بتواند ضمن کاهش دادن هزینههای اقدام در محیط پرریسک، به تحقق منافع حداکثری هم منجر شود. مگر آنکه یک بازیگر تصمیم بگیرد که سیاست خارجی خود را در یک قالب مشخص تعریف کرده و جهت سیاست خارجی خود را در چارچوب یک بلوک از صفبندیهای منطقهای و جهانی مشخصتر کند. اما از آنجا که اساسا موقعیت جغرافیایی و ظرفیتهای باقوه و بالفعل ایران میطلبد که رویکرد متوازن و متنوعی در سیاست خارجی دنبال کند و از بیطرفی منفعلانه و همزمان قرار گرفتن در یک بلوک مشخص بپرهیزد، ضرورت سیاست خارجی بیطرفانه فعال با بهروزرسانی عناصر آن در محیط جدید جهانی دوچندان میشود؛ یعنی یک سیاست خارجی هوشمند، موازنه گر و فرصتشناس که بتواند بین معادله هزینه-فایده توازن ایجاد کند.
به طور سنتی تحلیلگران سیاست خارجی بر این اعتقادند که بیطرفی باید یک سنت ادامهدار در سیاست خارجی ایران باشد، چرا که الگوی رفتاری ایران در جنگهای جهانی اول و دوم این گونه عمل کرده است. با این حال برخی نظریهپردازان همچون روح الله رمضانی با نقد این الگو در تاریخ معاصر ایران معتقدند که موقعیت ژئوپلیتیک ایران مانع از آن است که ایران بخواهد همچون نروژ یا سوئیس سیاست خارجی خود را بر اصل بیطرفی تعریف کند.
در این چارچوب سیاست خارجی ایران پیش از آنکه بخواهد واکنش محور باشد، باید کنش محور بوده و چگونه بازی کردن میان قطبها و مدیریت پیامدهای جنگ را عملیاتی سازد. اما مدیریت پیامدهای جنگ مساله پیچیدهای است و نیازمند برخورداری از عناصر و مولفههایی است که بتواند هزینههای اقدام در سیاست خارجی را تا حد ممکن کاهش دهد. در واقع برخورداری از اهرمهای چانه زنی در حوزههای اقتصادی، نظامی و سیاسی میتواند انعطاف بیشتری به تصمیمگیرندگان سیاست خارجی برای تصمیم بهینهتر در محیطهای پرتناقض بدهد. فقدان چنین برگههایی یا عدمتعادل در قدرت نظامی و اقتصادی میتواند محدودیتهای اقدام در حوزه سیاست خارجی را کاهش دهد.
در این میان شناخت دقیق از تفاوتهای مندرج در بحرانها به عنوان مثال تفاوت بحران سوریه با بحران اوکراین هم دیگر عاملی است که مانع از آن میشود تا کشور با انتقادات بینالمللی همراه شود. درجه تفاوت و توجه به حساسیتها و شناخت مولفههای شکل دهنده به بحران سه عاملی است که باید پیش از هرگونه ورود به یک بحران در نظر داشت. از این رو رویکرد ایران در مقطع کنونی در قبال بحران اوکراین بار دیگر ضرورت سیاست خارجی متوازن و برخوردار از شناخت دقایق و ظرایف محیط جدید بینالمللی را آشکار میسازد. با توجه به حساسیتهای غرب بر اوکراین که مرز تقابل و صفبندی با روسیه را شکل میدهد، هرگونه اقدام و اظهارنظر باید مبتنی بر توازن بین سیاست اعلانی با سیاست اعمالی باشد.
عدمتعادل بین این دو جهت باعث خواهد شد تا کشورهای غربی زمینه را برای پیشبرد فشارهای خود مساعد ببینند. در شرایط کنونی و با توجه به بنبستی که در مذاکرات احیای برجام پیش آمده است و رویکرد ایالات متحده نیز متاثر از ناآرامیهای هفتههای اخیر در ایران به سمت حمایت از معترضان پیش رفته است، هرگونه تشدید بحران در حوزه اوکراین میتواند زمینهای برای تاثیرگذاری بر سایر حوزهها از جمله مذاکرات برجام باشد.