تاریخ شفاهی (۲۷)
تز دکترای مهندس نیازمند
رضا نيازمند :
در یکی از این گزارشها نوشته بودم که رئیس کارگزینی کارخانه کارش را خوب نمیداند. چون رونوشت گزارشهای خود را به رئیس کارخانه هم میدادم، بلافاصله آن بیچاره را بیرون کردند.
بعد از اتمام موفقیتآمیز کارآموزی تقاضا کردم که نوشتن Dissertation یعنی رساله دکترا را شروع کنم، موافقت شد. قبل از شروع نوشتن رساله اطلاع یافتم که مادر عزیزم در تهران، به سختی بیمار شده و من ناچار به تهران برگشتم. دیگر فرصت اتمام دکترا (که فقط نوشتن رساله پایانی و دفاع از آن مانده بود) به دست نیامد تا بعد از انقلاب که توانستم به آمریکا بروم و به آسانی نوشتن رساله و دفاع از آن را تمام کنم و دکترا بگیرم. عنوان رساله دکترای من، به نظر هیات داوران، جالب بوده است:
MAJOR FACTORS THAT HINDER/ HELPED PRODUCTIVITY IMPROVEMENT IN THE MANUFACTURING SECTOR IN IRAN
بدین جهت من در تمام دوران قبل از انقلاب به نام مهندس نیازمند کار کردم و بعد از انقلاب شدم دکتر نیازمند.