تمام تصاویر آخرالزمانی، بر روی پرده سینما، خوف دو چندان دارد. لحظه‌ای است میان باور و انکار. خیال و واقعیت، خیال همه را آسوده می‌کند که تصاویر تنها تلاشی بوده برای باورپذیری یک خیال و قصه که تمام می‌شود. اما، آسمان و زمین خوزستان، لحظه لحظه آن خیال را در صحنه‌ای عظیم به وسعت یک استان، در همین یکی، دو روزه جلوی چشم همه گذاشت. آسمان یک‌باره سرخ شد، در لحظه‌ای که غبار نه فقط چشم‌ها را بسته که جای نفس‌ هم نگذاشته است. آن هم وقتی آژیر قرمز یک بند هشدار سیل و سیلاب و خانه‌خرابی می‌دهد. مونسون برای خوزستان دندان تیز کرده است. مونسون یک تغییر فصلی در جهت بادهای غالب یک ناحیه است که می‌تواند فصلی پر آب یا خشک برای مناطق استوایی رقم بزند و بیشتر با بادهایی از سمت اقیانوس هند رخ می‌دهد. مونسون همیشه از نواحی سرد به نواحی گرم می‌وزد.

مونسون تابستانی (Summer Monsoon) با بارش‌های سنگین همراه است که معمولا بین فروردین تا شهریور هر سال اتفاق می‌افتد. از هفته گذشته مونسون جای خود را در ایران و کشورهای همسایه باز کرده است. تنها تفاوتش این است که در ایران شانه به شانه کووید-۱۹ جان می‌گیرد و شهر به شهر را ویران و زنده‌ها را خاکستر‌نشین می‌کند، وقتی خانه‌شان را ویران می‌کند و دارایی‌شان را می‌برد که می‌برد. البته از هفته گذشته پیامک‌های هشدار یک‌بند می‌آیند که هم‌وطن در کنار رودخانه‌ها نروید. چندتایی از اینها هم با تاخیر آمد. دقیقا وقتی کار از کار گذشته بود.

خوزستان بازهم صدرنشین مصیبت

خوزستان تفته، از ابتدای هر سال از زمین و آسمانش هوار می‌کشد که نه آب برای خوردن داریم و نه هوا برای نفس کشیدن. در همه این‌ سال‌ها صبر تنها نسخه‌ای بوده که برای‌شان تجویز شده است. انگاری آن قدر زخم دارند که یکی کمتر و بیشتر توفیری نمی‌کند. مثل ترس که از حد بگذرد، دیگر معنا ندارد. از اواخر هفته گذشته که چراغ‌های خطر قرمز شد و هشدارها در مورد بارش‌های مونسون شروع شد، برای اهل خوزستان، یک مصیبتی بود مانند تمام آنها که به چشم دیده‌ بودند. هوا غبار گرفته و پر از گرد و خاک، مانند تمام ۶ ماهه‌های اول هر سال، گرمایی که بیداد می‌کند و در آن آتشگاه، آب و برق مثل همه روزهای گرم، بازی درمی‌آورند و قایم‌باشک بازی می‌کنند. بیشتر ساعات هم پیدای‌شان نمی‌شود.

این‌ صحنه‌آرایی برای هر خوزستانی آشناست. شهری و روستایی هم ندارد، فقط غلظتش فرق می‌کند، وگرنه زندگی در حاشیه‌اش ادامه داشت تا عصر شنبه گذشته که هنوز تا وقوع بلا و پاره شدن دل آسمان و خروش آب میان خیابان‌ها و ویرانی خانه‌ها و بردن ماشین‌ها و زیر و رو شدن زمین‌های زراعی و جان به لب کردن آدمی راه بود. زمین خاک و هوا خاک و میان این فضای خاکستری و بادی که وز وز می‌کند و هوهو می‌کشد، آسمان بی‌غرش، بی‌هشدار و بی‌صدا یکدست سرخ شد. در سیاه و سفیدترین لحظه تاریخ خوزستان، آسمان سرخ شد و همه از حرکت ایستادند. آخرالزمان بی‌هشدار، بی‌اخطار و بی‌صدا راه خودش را باز کرد. هراس صحنه و لحظه فرصت نفس کشیدن برای هیچ شهروندی نگذاشت. همان لحظه آلودگی هوا در اهواز، به حدود ۶۷ برابر حد مجاز رسیده بود.

خاموشی خوزستان زیر سایه مونسون

پیش‌تر هشدار باد و ورود مونسون داده شده بود، اما هیچ کس چنین تصوری از هجوم آن نداشت. همان لحظه سرعت باد در آبادان ۵۸ کیلومتر بر ساعت اعلام شد. شدت وزش باد چنان بود که به دلیل آسیب به خطوط انتقال برق، تعدادی از شهرها خاموش شدند و میان غبار چشم چشم را نمی‌دید. ترس لحظه اول که آرام گرفت و سرخی آسمان ادامه پیدا کرد، حالا نوبت مردم بود که جان و مالی اگر دارند، بردارند و در غبار دور شوند، بلکه پناهگاهی میان تاریکی و غبار پیدا کنند. تند‌باد و خیزش گرد و غبار، میزان غلظت گرد و غبار اهواز در همان غروب سرخ به حدود ۱۰هزار میکرو گرم بر متر مکعب رسیده بود که این میزان گرد و غبار، آخرین حدی است که دستگاه‌های سنجش آلودگی هوا قابلیت اندازه‌گیری دارند. حدمجاز غبار در اهواز ۱۵۰ میکروگرم برمترمکعب است.

کلمات بریده بریده در بازار اهواز بالا گرفت و گاهی جیغ زنانه‌ای بلند می‌شد یا ترس کودکانه‌ای که بهت‌زده از این حجم مصیبتی است که بر سر شهر ریخته است، فریاد می‌زد. دست‌فروشان همه سرمایه‌ زندگی‌شان را در گونی می‌کردند تا اگر فردایی باشد باز توشه‌ای داشته باشند. تندباد کلمات عربی پرترس را بالا می‌برد و هر کس راهی اگر پیدا می‌کرد و به دیوار نمی‌خورد، همان را می‌رفت. میان اتحاد خاموشی برق و سیاهی خیابان و سرخی آسمان، تک چراغ‌های موتور سواران و فلش دوربین‌ها نورهای گذرا می‌انداخت تا کورسویی باز شود.

سامانه مونسون از روز جمعه کسب و کارش را در خوزستان آغاز کرده و با گرد و خاک و باد شدیدی که همراه داشته کیفیت هوا را در بسیاری از شهرهای استان خوزستان کاهش داده است. اهواز، بوشهر، خرمشهر، ماهشهر و شهرستان باوی به تصرف مونسون درآمدند و خیز بعدی‌اش برای شهرستان‌های اندیکا، باغملک، مسجدسلیمان، ایذه، دزپارت، لالی، دزفول (سردشت) و بهبهان است. این شهرها نیز به استقبال باران رفتند. بارانی که تیشه به ریشه‌شان زده است.

به گفته مدیرکل امور عشایر خوزستان تا اینجای کار که هنوز به پایان نرسیده است، ۳۰۰ کیلومتر از مسیرهای عشایری شهرستان‌های ایذه، اندیکا و باغملک به دلیل ریزش، بالاآمدن گل‌ولای و آبردگی دچار خسارت شده‌اند و ۱۵ جاده عشایری نیز در این شهرستان‌ها مسدود شده‌اند. تاکنون ۲۰۰ راس دام بر اثر سیلاب در مناطق عشایری استان تلف شده‌اند. همچنین، عشایر ساکن در مناطق ییلاقی کپرهای زمین‌های زراعی بر اثر بارندگی‌ها آذوقه، محل زندگی و پوشاک‌شان آسیب دیده است. توفان در منطقه حفاظت شده شیمبار نیز به بیش از ۱۰۰ اصله درخت که غالبا بلوط بوده‌اند، خسارت زده است.