رابرت مکفارلین، مشاور امنیت ملی دولت رونالد ریگان در سن ۸۴سالگی درگذشت
پایان مکفارلین
نفر اول پرونده «ایرانگیت» در سن۸۴ سالگی درگذشت
مکفارلین در سال ۱۳۶۵ به عنوان فرستاده ویژه ریگان سفری به ایران داشت که آن سفر و حواشیاش در ایران به ماجرای مکفارلین مشهور شد و در آمریکا و جهان به رسوایی «ایرانگیت» یا «ایران کنترا» برای دولت ریگان تبدیل شد. هرچند ایران و آمریکا روایت متفاوتی از این ماجرا ارائه کردهاند. ماجرای مکفارلین حدود یک سال و نیم (از تابستان ۱۳۶۴ تا اسفند ۱۳۶۵) در دور دوم ریاستجمهوری ریگان رخ داد. این ماجرا بین سه کشور ایران، آمریکا و نیکاراگوئه به وقوع پیوست؛ به اینترتیب که قرار بود آمریکا بهازای آزادی گروگانهایش در لبنان، تسلیحاتی را که ایران برای جنگ تحمیلی(عراق علیه ایران) نیاز داشت به آن بفروشد و پول حاصل از فروش آن، به مخالفان دولت وقت چپگرای نیکاراگوئه موسوم به کنتراها که با دولت در حال جنگ بودند و قصد سرنگونی دولت چپگرای نیکاراگوئه موسوم به «ساندینیستها» را داشتند داده شود. دانیل اورتگا، رئیسجمهوری فعلی نیکاراگوئه در آن زمان از رهبران وقت دولت ساندینیست نیکاراگوئه محسوب میشد. اما مشکل این جا بود که این اقدام دولت ریگان بدون اطلاع کنگره انجام گرفته بود، چرا که فروش اسلحه به ایران که تحت تحریمهای شدید آمریکا قرار داشت و همچنین رساندن پول به مخالفان دولت رسمی نیکاراگوئه هر دو غیرقانونی بود. از همین رو افشای این ماجرا به یکی از بزرگترین رسواییهای سیاسی تاریخ آمریکا تبدیل شد تا آنجا که مکفارلین پس از ماجرای «ایران کنترا» که منجر به دادگاهی شدن او و اعترافش به دروغگویی به کنگره آمریکا شد برای همیشه از صحنه سیاست آمریکا کنار رفت.
جزئیات ماجرای مک فارلین
مکفارلین خرداد سال ۱۳۶۵ (۱۹۸۶) به عنوان فرستاده ویژه ریگان همراه با هدایایی همچون کیک شکلاتی به شکل کلید و یک قبضه اسلحه کلت همراه با یک هواپیمای اختصاصی که گفته میشد مخصوص حمل سلاح بود، با پاسپورت ایرلندی همراه با چهار نفر به ایران سفر کرد(گفته میشود مکفارلین انجیلی از طرف ریگان به ایران آورد، اما انجیل را فرد دیگری به ایران آورد). او پس از ورود به تهران همراه با آن چهار نفر برای اقامت به هتلی در تهران برده شدند. الیور نورث(عضو شورای امنیت ملی آمریکا) یکی از همراهان مکفارلین در این سفر جنجالی بود. آنطور که خبرگزاری تسنیم در مطلبی با عنوان«به بهانه مرگ رابرت مکفارلین» نوشته است: «اگرچه هدف از سفر مکفارلین به ایران ظاهرا حل مساله گروگانها و فروش سلاح به ایران بود، اما بسیاری معتقدند که مکفارلین با این سفر بهدنبال نزدیک شدن به ایران بود، چرا که آمریکا هراس داشت ایران به شوروی نزدیک شود، از اینرو مکفارلین بهدنبال این بود که با مقامات ایرانی از جمله آیتالله هاشمیرفسنجانی، رئیس وقت مجلس شورای اسلامی دیدار و گفتوگو کند.» براساس این روایت مکفارلین سه یا پنج روز در تهران ماند و وقتی از دیدار با مقامات ارشد کشورمان ناامید شد، سوار بر هواپیمایش شد و به آمریکا برگشت. البته مکفارلین در این مدت با کنگرلو(مشاور نخستوزیر)، محمدعلی هادی نجفآبادی(نماینده مجلس) و فریدونوردینژاد(نماینده سپاه) دیدار و گفتوگو کرد. همچنین به گزارش خبرگزاری تسنیم، برخی عنوان میکنند که حسن روحانی، رئیس وقت کمیسیون دفاع مجلس شورای اسلامی نیز با مکفارلین دیدار کرده است.
مرحوم آیتالله هاشمیرفسنجانی در گفتوگویی که پنجم خرداد ۹۴ با روزنامه شرق داشت و سایت تاریخ ایرانی نیز آن را نقل کرده است، در مورد این ماجرا با بیان اینکه ماجرای مکفارلین یک مساله ملی بود، میگوید: «ما در جنگ به جایی رسیده بودیم که بعضی از ابزار نظامی بسیار مهم، بهخاطر نداشتن قطعههای حساس، از کار افتاده بودند. شرایطی پیش آمد که خود آمریکاییها حاضر شدند قطعاتی را که ما خیلی نیاز داشتیم، به ما بدهند. البته آمریکاییها در آن موقع که این اتفاق افتاد، فهمیده بودند که ما در جنگ نمیبازیم و وضع عراق در میدان جنگ، خوب نیست. چون تا آن زمان از عراق حمایت کرده بودند، میخواستند به ما نزدیک شوند تا بعد از جنگ برنده باشند. خیلی طبیعی وارد قضیه شدیم. فردی به نام آقای قربانیفر که در زمان شاه با بعضی از آمریکاییها ارتباط داشت، با بعضیها در داخل شرکت داشتند، با هم کار میکردند، رفیق بودند و ارتباط خانوادگی داشتند. بعد از کودتای نوژه که دستش در کودتا کشف شد، فرار کرد و به آمریکا رفت. در آنجا به دنبال بازار سیاه اسلحه رفت و از جاهای مختلف اسلحه پیدا میکرد و به ما میفروخت. رابطش مشاور آقای موسوی، آقای محسن کنگرلو بود که مشاور امنیتی بود. او مذاکره میکرد و سلاحهایی را که نیاز داشتیم، از بازار سیاه تهیه میکردند و میآوردند. آمریکاییها فهمیدند که ما سلاحها را چند برابر قیمت در بازار سیاه میخریم. به آقای قربانیفر گفتند: چرا ایرانیها از بازار سیاه با چند برابر قیمت سلاح میخرند؟ بیایند از خود ما بخرند.
اگر با ما قرارداد ببندند، ما سلاح میدهیم. بعد هم گفته بودند ما انتظاری هم داریم. عدهای از شخصیتهایشان را در لبنان گروگان گرفته بودند. میگفتند: ایران کمک کند که آنها آزاد شوند و ما هم نیازها را میدهیم. نامهای هم نوشتند. نامه را قربانیفر نوشته بود و به آقای کنگرلو داد. چون من مسوول جنگ بودم، نخستوزیر، آن را برای من فرستاد. من هم در جلسه سران مطرح کردم. احمدآقا هم بود که با امام هم مطرح کرد. امام هم گفتند: اقدام کنید تا هرچه نیاز جنگ است، بگیرید و ما مخالفتی نداریم. جنگ ما در رأس امور است.» او همچنین در ادامه تشریح این ماجرا در گفتوگو با شرق که تاریخ ایرانی نیز آن را نقل کرده است، گفت: «آنها سه روز در هتل مذاکره کردند که آقای وردینژاد از اطلاعات سپاه و آقای دکتر هادی از مجلس مامور شدند تا مذاکره کنند.» در نهایت مکفارلین و همراهانش پس از این مدت کشور را ترک کردند. در رابطه با ماجرای فروش سلاح به ایران از سوی آمریکاییها گفته میشود یکی از واسطهها، عدنان خاشقجی، بازرگان سعودی و سوداگر اسلحه و عموی جمال خاشقجی، روزنامهنگار سعودی بود که در سال ۲۰۱۸توسط سعودیها مثله شد. اما روایتهای مختلفی در مورد افشای ماجرای مکفارلین وجود دارد.
آنطور که محسن هاشمیرفسنجانی در همایش آنلاین «بازخوانی ماجرای مکفارلین؛ تامین سلاح در برابر آزادی گروگانها» در ۱۵آبان ماه سال ۹۹ در این خصوص میگوید: «یکی از فرضیات افشا توسط نزدیکان سید مهدی هاشمی و بیت آیتالله منتظری است، فرضیه دوم افشا توسط مقامات آمریکایی مخالف دولت ریگان است و فرضیه سوم افشا توسط جریان نفوذی منافقین در ایران که نگران برتری نظامی ایران در جنگ بر عراق با تقویت تجهیزات و اطلاعات نظامی ایران شده بودند، است.» در کنار این فرضیهها براساس روایات رسمی، هفتهنامه الشراع لبنان در روز ۱۲ آبان ۶۵ خبر سفر مقامات آمریکایی به تهران را منتشر کرد. از سوی دیگر پنجم اکتبر سال ۱۹۸۶ (سال ۱۳۶۵) به دنبال سقوط یک هواپیمای آمریکایی بر فراز نیکاراگوئه و اسارت «یوجین هیزنفاس» تنها بازمانده آن، سازمان سیا تصمیم گرفت هرچه سریعتر وارد عمل شود و وی را بازگرداند.
اما مدتی بعد هیزنفاس در گفتوگویی تلویزیونی از نقش آمریکا در تجهیز و پروراندن شورشیان نیکاراگوئه(کنترا) پرده برداشت. خبری که پای رابرت مک فارلین را به دادگاه بازکرد و سرانجام روز ۴ دسامبر ۱۹۸۵ استعفای خود را تسلیم رونالد ریگان، رئیسجمهوری وقت آمریکا کرد. اما تبعات ناشی از این رویداد برای او به اندازهای سنگین بود که در فوریه ۱۹۸۷ در خانهاش با خوردن قرص والیوم اقدام به خودکشی کرد. اما همسرش او را به بیمارستان رساند و مکفارلین از مرگ نجات پیدا کرد. مکفارلین نخست در دولت ریچارد نیکسون به عنوان دستیار نظامی هنری کیسینجر، وزیر خارجه وقت ایالاتمتحده، مشغول به خدمت شد. رونالد ریگان اما در سال ۱۹۸۳ او را به عنوان مشاور امنیت ملی کاخ سفید منصوب کرد. او سرانجام پنجشنبه شب درحالی که نامش با یکی از رسواییهای تاریخ سیاسی آمریکا گره خورده بود از دنیا رفت.