به گزارش فرارو به نقل از نیوزویک، با وجود این  برجام در واشنگتن بسیار بحث‌برانگیز بود. گروهی از تندرو‌‌ها به‌شدت با امضای هرگونه توافقی که منجر به تسلیم کامل ایران نشود، مخالف بودند. برخی از مخالفان مانند «جان بولتون» و «مایک پمپئو» بعدا در دولت ترامپ در سمت‌‌های کلیدی امنیت ملی قرار گرفتند. در ۸ می‌‌۲۰۱۸ میلادی، «دونالد ترامپ» رئیس‌جمهور سابق آمریکا به‌طور رسمی خروج ایالات متحده از برجام را به نفع کارزار فشار حداکثری اقتصادی علیه ایران اعلام کرد. ایده این اقدام همان‌طور که پمپئو بیان کرد این بود که چنان فشار گزنده‌‌ای از نظر مالی بر تهران وارد کند که ایران چاره‌‌ای جز بازگشت به میز براساس شرایط واشنگتن نداشته باشد. آنچه ایالات متحده در عوض دریافت کرد دقیقا برعکس آن چیزی بود که بولتون، پمپئو و دیگر حامیان فشار حداکثری با اطمینان پیش‌بینی می‌کردند. بدون شک اقتصاد ایران به دلیل تحریم‌ها وارد رکود شد (صادرات نفت خام ایران بین سال‌های ۲۰۱۷ تا ۲۰۲۰ میلادی بیش از ۷۵ درصد کاهش یافت)‌. همچنین، بدون شک دولت ایران با حداکثر مقاومت به کارزار فشار ایالات متحده پاسخ داد. اگر هدف متقاعد کردن ایران به چشم‌پوشی از برنامه هسته‌‌ای خود بود در آن صورت این استراتژی به طرز وحشتناکی متحمل شکست شد.در ماه فوریه، آژانس بین‌المللی انرژی اتمی گزارش داد که ذخایر اورانیوم غنی شده ایران بیش از ۳۱۰۰ کیلوگرم است یعنی بیش از ۱۰ برابر میزانی که تهران در زمان پایبندی به توافق هسته‌‌ای در اختیار داشت. تقریبا ۳۳ کیلوگرم از این ماده تا ۶۰ درصد غنی شده است که با ۶۷/ ۳درصد مجاز طبق توافق فاصله زیادی دارد. سیاست خارجی ایران نیز پس از آنکه ایالات متحده کارزار فشار حداکثری خود را اجرایی کرد خصمانه‌‌تر و تهاجمی‌‌تر شد. دولت بایدن از آن زمان در تلاش است تا این آشفتگی را رفع کند. مذاکرات یک‌‌ساله از بسیاری جهات تاییدی است بر اینکه استراتژی قبلی واشنگتن نه تنها یک اشتباه بود بلکه شلیک گلوله‌‌ای خودساخته به پا بود. متاسفانه اعتراف به اشتباه معادل با تلاش برای رفع آن نبوده است. رسیدن به نقطه‌‌ای که ایالات متحده و ایران بتوانند امضای خود را روی کاغذ بگذارند به اندازه یک مسافر خسته و تشنه در بیابان که در جست‌وجوی واحه‌‌ای است کار فشرده و دشواری به نظر می‌‌رسد. هر زمان که در مذاکرات پیشرفتی حاصل می‌شود مانع دیگری مسیر را پیچیده می‌کند. آخرین دست‌انداز این جاده وضعیت سپاه پاسداران انقلاب اسلامی است. نیوزویک در ادامه نوشت: «موضوع حذف یا عدم حذف سپاه از فهرست سازمان‌های تروریستی خارجی وزارت خارجه آمریکا مذاکرات هسته‌‌ای را به بن‌بست رسانده است. ایران خروج سپاه از فهرست را به تکمیل موفقیت‌آمیز مذاکرات هسته‌‌ای گره می‌‌زند. ظاهرا ایالات متحده این درخواست را رد کرده است.» یکی از مقام‌‌های ارشد دولت آمریکا به «دیوید ایگناتیوس» ستون‌‌نویس «واشنگتن پست» گفته که «جو بایدن» رئیس‌جمهور آمریکا نمی‌خواهد حذف نام‌گذاری سپاه از فهرست تروریستی را بپذیرد حتی اگر پذیرش خروج نام آن نهاد به معنای حصول توافق با ایران باشد. این معضل تنها ارزیابی‌‌های جسورانه سیاستگذاران ارشد ایالات متحده مانند «آنتونی بلینکن» وزیر امور خارجه را تقویت می‌کند که اخیرا گفت به پایان مذاکرات خوش‌بین نیست. پرسش برای ایالات متحده این نیست که آیا سپاه پاسداران انقلاب اسلامی در حال ایجاد بی‌‌ثباتی در منطقه است یا خیر، بلکه این است که آیا مزایای ماندن سپاه پاسداران انقلاب اسلامی در فهرست تروریسم وزارت خارجه بیشتر از هزینه تماشای یک سال مذاکرات هسته‌‌ای بی‌‌نتیجه است یا خیر. آیا حد وسطی وجود دارد؟ چند احتمال وجود دارد. تحقق احتمالات مستلزم آن است که تهران موضع خود را نرم کند. به عنوان مثال، ایالات متحده می‌تواند از لحاظ نظری سپاه پاسداران انقلاب اسلامی را از فهرست تروریستی وزارت خارجه خارج کند و همزمان این سازمان را در فهرست اتباع ویژه وزارت خزانه‌داری نگه دارد که دارایی‌‌های آن نهاد را در حوزه قضایی ایالات متحده مسدود می‌کند و نهاد‌‌های خارجی را از همکاری با آن بازمی‌‌دارد. ایالات متحده می‌تواند سپاه را کنار بگذارد در حالی که بازوی خارج از کشور آن یعنی نیروی قدس را در فهرست نگه دارد. «جیسون رضاییان» ستون‌نویس واشنگتن‌پست به ایالات متحده توصیه کرده که به جای کل نهاد سپاه، افراد و نهاد‌‌های خاص سپاه پاسداران از جمله بخش‌های اطلاعاتی آن را در فهرست قرار دهد. سپاه پاسداران انقلاب اسلامی در هر فهرستی که باشد «رابرت مالی» نماینده آمریکا در امور ایران اعلام کرده که همچنان تحت انواع مختلفی از تحریم‌ها قرار خواهد داشت. هیچ یک از ما که مذاکرات را از نزدیک دنبال کرده‌‌ایم نمی‌توانیم با اطمینان بگوییم کل روند چگونه پیش خواهد رفت. وزارت امور خارجه آمریکا به خبرنگاران می‌گوید حصول توافق «نه قریب‌الوقوع است و نه قطعی» که روشی بوروکراتیک برای گفتن این است که «ما نمی‌‌دانیم چه اتفاقی می‌‌افتد».