بااقتصاددانان
اقتصاددانان بزرگ مرید مارشال
فرانسیس یسیدرواجورث (۱۹۲۶-۱۸۴۵) را باید اقتصاددان اقتصاددانان دانست. تقریبا همه آثار او اقتصاددانان را مخاطب قرار داده و موضوعات فنی گستردهای مثل مالیاتها، انحصار و قیمتگذاری در انحصار دو جانبه، نظریه محض تجارت بینالمللی و نظریه شاخصهای قیمت را متعرض شده است. کار بزرگ دیگر او تالیف کتاب روحیات ریاضی در سال ۱۸۸۱ است که استفاده از اخلاق مطلوبیتگرایی در زندگی اقتصادی است و نثر قدیمی و نصیحتگر آن که مملو از نقل قول از متون یونانی و اشاره به ادبیات کلاسیک است، البته مخاطبان وسیعتری دارد. با این حال، این کتاب عمیق و استعاری، حتی توجه همقطاران او را نیز چندان جلب نکرد. فقط استفاده از منحنیهای بیتفاوتی در این کتاب به طور جدی مورد توجه قرار گرفت و اشاره او به مفهوم ماهیت یک اقتصاد مبادلهای تنها اخیرا و در نتیجه توسعه نظریه بازیها، مورد عنایت واقع شده است. شرح و بسطی که اجورث در مورد مسائل میدهد، بسیار موجز است او از نظر شخصیتی نیز ترجیح میداد در پس پرده بماند. در نتیجه، غالب افکار او هنوز که هنوز است توسط دیگرانی که با این افکار برخورد میکنند، مجددا کشف میشود. برای نمونه، در حالی که آلفرد مارشال بیتردید تحتتاثیر پارهای نکات فنی ارائه شده توسط اجورث بوده، ولی اجورث همواره مارشال را استادی قابلاحترام میدانست که اجورث باید در پایین پای او بنشیند. در سال ۱۸۹۱ که مجله اقتصادی به عنوان ارگان انجمن اقتصاددانان سلطنتی انگلیس تاسیس شد، اجورث سردبیر آن شد و مدت ۳۵سال در این سمت باقی ماند.
او اگرچه در چاپ مقالات در مجله، جانب انصاف را مراعات میکرد، ولی در مواردی نیز از نشر مقالاتی که فکر میکرد به اشتهار مکتب کمبریج (که تحت هدایت مارشال بود) لطمه خواهد زد، سرباز میزد.
کمک اجورث به پیشبرد علم اقتصاد قابل ملاحظه است و اشاره به اندکی از آن بسنده خواهد بود. او نخستین کسی است که قانون بازده نزولی را برحسب کاهش تولید نهایی یک عامل تولید بیان داشت، در حالی که قبل از او دیگران همواره این قانون را برحسب کاهش تولید متوسط عامل تولید تعریف میکردند. او نخستین کسی است که «تابع مطلوبیت عمومی» را تعریف کرد، که مطابق آن مطلوبیت یک کالا فقط به مقدار مصرف آن توسط شخص بستگی ندارد، بلکه وابسته به مصرف دیگر کالاها توسط شخص نیز هست و بدین وسیله موضوع جایگزینی و مکمل بودن کالاها را به متن نظریه مطلوبیت آورد. او همچنین اولین کسی است که «منحنیهای بیتفاوتی» را معرفی (ترکیبات مختلف دو کالا را نشان میدهد که برای شخص مطلوبیت یکسانی دارند) و «منحنی قرارداد» را مطرح کرده است که نقاط مشترک منحنیهای بیتفاوتی را برای افراد مختلف نشان میدهد. اما مهمترین خدمت اجورث به علم اقتصاد، ارائه نظریه «هستهمرکزی» در اقتصاد مبادلهای است. تعدادی بازرگان را در نظر بگیرید که کالاهایی دارند که میخواهند مبادله کنند. بدون اینکه بازاری وجود داشته باشد. آنها میتوانند به تنهایی وارد مبادله شوند یا با دیگران ائتلاف کنند تا وضع بهتری پیدا کنند و خلاصه هرگونه توافقی میسر است، فقط هر بازرگان باید نتیجه نهایی مبادله را بپذیرد. اجورث نشان میدهد که هرگاه تعداد بازرگانان خیلی زیاد شود، «هسته مرکزی» توزیع نهایی کالاها که ناشی از اتفاق آرای بازرگانان روی شرایط مبادله است به همان ترتیبی است که در نظام قیمتها در شرایط رقابت کامل مشاهده میشود.
این نظریه از نظر طرفداران نظریه بازیها در اثبات وجود تعادل عمومی به روش والراس اهمیت فراوانی دارد.
اجورث در سال ۱۸۴۵ در ایرلند متولد شد و تحصیلات ابتدایی و متوسطه را در خانه به پایان برد و سپس وارد کالج ترینیتی در دوبلین شد.
سپس به دانشگاه آکسفورد رفت و در سال ۱۸۶۵ از این دانشگاه فارغالتحصیل گردید. او پس از مدتی کار وکالت در لندن و تدریس ادبیات انگلیسی در کالج بدفورد، به تدریس منطق در کالج کینگز لندن پرداخت و در همین کالج در سال ۱۸۸۵ به درجه استادی رسید.
اجورث در سال ۱۸۹۱ به استادی کرسی اقتصاد سیاسی دانشگاه آکسفورد دست یافت. او در سال ۱۹۲۲ بازنشسته شد، ولی همراه با جان مینارد کینز به اداره امور مجله اقتصادی ادامه داد. او در سال ۱۹۲۶ در سن ۸۱ سالگی درگذشت.
اجورث جدا از کتاب روحیات ریاضی، کتاب دیگری نیز در مورد اخلاق منتشر کرد و در سال ۱۸۸۷، کتاب کوچکی نیز تحت عنوان متریک درباره اندازهگیری مطلوبیت تالیف کرد.
او همچنین سخنرانیهایی در مورد اقتصاد جنگ، چه در اثنای جنگ بینالملل اول و چه بلافاصله پس از ختم آن، ایراد کرده است.
اجورث مجموعه مقالات خود را در سال ۱۹۲۵ در سه مجلد تحت عنوان مقالاتی راجع به اقتصاد سیاسی منتشر کرد.
از میان همه اقتصاددانانی که در این کتاب نام برده شده، اجورث (و شاید تا حدودی برنولی و اسلوتسکی) تنها اقتصاددانی است که به مبحث آمار ریاضی به نحوی واقعی کمک کرده است.
جان کنث گالبرایث، اقتصاددان مشهور آمریکا در کتاب عصر تردید خود گفته است: «همه اقوام عالم، اقتصاددانان بزرگ داشتهاند به جز ایرلندیها.»
آیا او اقتصاددانانی مثل کانتیلون، لانگ فیلد، کرنز و به ویژه اجورث را فراموش کرده است؟
ارسال نظر