اعترافات‌هولناک‌عامل‌جنایت‌جنت‌آباد
گروه حوادث- عامل جنایت هولناک که در آن مادر و دختری قربانی سرقتی شوم شده‌اند کسی جز پسرعموی خانواده نبود.
این پسر ۱۹ساله قوی‌هیکل که تب‌طلا، او را جنایتکار کرده است در اقدامات تخصصی پلیس جنایی پایتخت در کمتر از ۹۰ساعت ردیابی و دستگیر شد.

بنا‌به‌این گزارش، غروب 21مردادماه سال‌جاری یک راننده تاکسی وقتی به خانه‌اش واقع در طبقه دوم ساختمان جنوبی در خیابان شاهین شمالی جنت‌آباد رفت، دید از همسر و دختر جوانش خبری نیست.
پدر خانواده پس از نوشیدن چایی که خودش آماده کرده بود، به خاطر غیبت طولانی همسر و دخترش نگران شد و زمانی‌ که در اتاق‌ها گشتی زد با وارد شدن به اتاق خواب دختر ۲۲ساله‌اش به نام زهرا، وحشتزده به راهروها دوید و فریادزنان از همسایه‌ها کمک خواست.
ساعت 22 و 40دقیقه شامگاه بود که ماموران اداره 10پلیس آگاهی تهران و بازپرس حسینی از شعبه هفتم دادسرای امور جنایی گزارشی از جنایت هولناک که در آن زنی 42ساله به نام شهناز افشار به همراه دخترش به قتل رسیده بود، دریافت کردند.
وقتی تیم تحقیق، پای در قتلگاه زهرا و مادرش گذاشت، پیکر‌های بی‌جان و خون‌آلود آنان را پای تخت‌خواب دختر جوان دیدند که با ضربات چاقو به گردن از پای درآمده بودند.
کارآگاهان‌ جنایی با به دست آوردن رد خون که از پذیرایی تا اتاق‌خواب زهرا، روی فرش مالیده شده بود، پی بردند یکی از قربانیان در اتاق‌خواب و دیگری در هال‌پذیرایی غافلگیر شده‌اند و جنایات جداگانه رخ داده است.
از سوی دیگر، تیم‌تحقیق وقتی دید مادر خانواده مانتو و روسری به تن داشته است، روشن ساختند قاتل،‌ شهناز را در پذیرایی و زمانی که از بیرون به خانه بازگشته است، مورد حمله قرار داده که نشانگر این است زهرا، وقتی در خانه تنها بود از سوی آشنایی به قتل رسیده است و عامل جنایت برای قتل مادر خانواده در خانه کمین کرده است.
گاوصندوق خانه خالی از پول و جواهرات بود و از سوی دیگر بریده شدن دست شهناز، از مچ برای خارج کردن النگو‌های طلای وی، قوی‌ترین انگیزه قاتل را سرقت نشان داد و صحنه جنایت این فرضیه را پیش روی کارآگاهان قرار داد که قاتل مادر و دختر یک نفر بوده است.
بدین‌ترتیب، تجسس‌های تیم تحقیق روی آشنایانی که به خانه مادر و دختر رفت و آمد داشته‌اند متمرکز شد و زمانی که پلیس پی برد هیچ‌یک از همسایگان رفت و آمد آشنایی را در روز جنایت به خانه قربانیان ندیده‌اند، خود را در برابر گستردگی دامنه مظنونان دید.
کارآگاهان با توجه به اینکه اطلاعاتی نشان می‌داد مادر خانواده ساعت 13ظهر به خانه برگشته است و آخرین تماس تلفنی «زهرا» با یکی از بستگانشان ساعت جنایات را بین 11 تا 13 ظهر تخمین زدند و ردپایی از یک خواستگار سمج به دست آورند.
در این شاخه تحقیقی، پلیس مردی جوان را تحت تعقیب قرار داد که انگیزه انتقام‌گیری می‌توانست وی را وادار به این جنایت کند اما زمانی که این مرد بازداشت شد بازجویی از وی مشخص کرد خواستگار سمج نمی‌توانسته عامل قتل‌ مادر و دختر باشد.
تیم جنایی پس از بازداشت و تحقیق از چهار مرد و یک زن که می‌توانستند در قتل شهناز و دخترش دست داشته باشند به پسر جوانی به نام بابک برخوردند که پسر عموی زهرا بود و رفت و آمد زیادی به خانه قربانیان داشت.


این تحقیقات نشان داد بابک پس از طلاق گرفتن پدر و مادرش وقتی نتوانسته تحصیلات دبیرستانی را به پایان برساند بیکار و بی پول شده است و انگیزه زیادی برای سرقت جواهرات اعضای خانواده عمویش داشته است.
ساعت ۱۶ عصر روز چهارشنبه ۲۵ مردادماه سال‌جاری خانه یکی از دوستان بابک، در جوادیه تهران شناسایی شد و این پسر که نزد دوستش میهمان بود از سوی تیم تحقیقی عملیاتی اداره ویژه قتل تهران دستگیر شد.
کارآگاهان که جثه قوی هیکل پسر جوان را دیدند و آن را با داشته‌های پلیس مطابقت دادند متوجه شدند بابک، می‌توانسته به تنهایی دست به چنین جنایاتی بزند و این پسر با انتقال به پلیس آگاهی تهران در حالی که سکوت کرده بود، تحت بازجویی علمی قرار گرفت.
بابک، ابتدا هرگونه دخالت در قتل زهرا و زن عمویش را منکر شد اما وقتی دید کارآگاهان با فرضیه‌ها و داشته‌های علمی کسی جز او را قاتل نمی‌شناسند، سکوت را شکست و پرده از جزئیات جنایت هولناک برداشت.
این پسر قوی هیکل گفت: به خاطر از هم پاشیدگی خانوادگی‌ام دچار مشکلات مالی بسیاری بودم. پدرم که ما را ترک کرده بود و مادرم در تدارک ازدواج بود در واقع هیچ کس به یاد ما نبود،‌از سوی دیگر زهرا و زن عمویم که رفت و آمد خوبی با ما داشته‌اند همیشه با به نمایش گذاشتن پول و جواهراتشان سعی داشتند ثروت خود را به رخ ما بکشند تا جایی که گاو صندوقی خریدند و من تصور کردم آنان پول زیادی دارند.
وی افزود: من خیلی به خانه عمویم می‌رفتم، خانه‌مان فاصله زیادی با آنجا ندارد و به خاطر همین در جزئیات زندگی‌شان بودم تا اینکه تصمیم گرفتم نزد زهرا رفته و از او قرض بگیرم.
ساعت یک ظهر بود که زنگ خانه را زدم هیچ نقشه‌ای برای جنایت نداشتم، زهرا،‌از پنجره پایین را نگاه کرد و با گفتن اینکه بابک بیا بالا! در را به رویم باز کرد، وقتی داخل خانه شدم دیدم تنهاست و زن عمویم بیرون رفته است.
با هم در اتاق بودیم که خواستم به من قرض بدهد، پرسید به چه میزان پول نیاز دارم، وقتی شنید ۵۰‌هزار تومان با لحن‌تحقیرآمیزی گفت که اگر به خاطر گرفتن پول به خانه‌شان رفته‌ام آنجا را ترک کنم و بدتر از همه گفت که در را باز می‌کند و من را بیرون می‌اندازد. احساس کردم خرد شده‌ام از جا بلند شده و بیرون از اتاق رفتم، نزدیک آشپرخانه چاقو را دیدم به طور ناگهانی تصمیم گرفتم به سمت زهرا حمله کنم. چاقو را برداشته به اتاق برگشتم، دختر عمویم وقتی حالتم را دید حتی سعی کرد به سمت من حمله کرده و چنگ‌ بزند با عصبانیت او را گرفتم و ضربه‌ای به گردنش زدم.
وی ادامه داد: وقتی جسدش را کنار تختش گذاشتم، کلید گاوصندوق را برداشته و هر چه داخل آن بود خالی کردم، هنوز از اتاق خارج نشده بودم که زن‌عمویم در را باز کرد و داخل شد، همان‌جا او را نیز غافلگیر کردم و با ضربه‌ای به گردنش او را به قتل رساندم.
جسد زن‌عمویم را به داخل اتاق زهرا، کشانده و کنار او انداختم، النگوهای دستش را بیرون آوردم دست و صورت و حتی چاقو را شستم، مقداری خون به لباسم پاشیده بود آن را پاک کردم بعد همراه پول‌ها و جواهرات از خانه خارج شدم، در مسیر خانه‌مان نان خریده و نزد خواهر کوچک‌ترم رفتم.
بابک، در حالی که اجازه گرفت دست و صورتش را بشوید و با آرامش اعتراف کند، گفت: «پشیمان هستم اما در آن لحظه اختیار کارهایم دست خودم نبود، 17‌ النگوی طلا را به قیمت 600‌هزار تومان فروختم و بقیه جواهرات را در داخل پایه‌های میز فلزی خانه‌مان پنهان کرده‌ام.
بنابه گزارش خبرنگار ما، به تیم تحقیق با راهنمایی‌های جوان جنایتکار، خریدار طلا را شناسایی کردند و جواهرات به ارزش ۱۰‌میلیون تومان را از داخل پایه میز فلزی خانه بابک به دست آوردند.