پیش از این، وزیر دفاع اسرائیل، بنی گانتس دو بار درباره آمادگی اسرائیل برای حمله نظامی به ایران به دلیل پیشروی برنامه‌های هسته‌ای این کشور هشدار داده بود، همان طور که آویو کوخاوی، رئیس ستاد مشترک ارتش اسرائیل پیشرفت ایران در برنامه‌های هسته‌ای اش را عاملی می‌داند که موجب تسریع ارتش اسرائیل در اقدامات عملیاتی‌اش علیه ایران شده است. اما اسرائیل به سادگی نمی‌تواند بی‌میلی بزرگ‌ترین حامی خود، ایالات متحده برای این حمله را نادیده بگیرد.

در همین رابطه، سجاد صفایی، پژوهشگر اندیشکده ماکس‌پلانک آلمان در مقاله‌ای برای فارین پالیسی نوشت: در صورتی که جنگ فراگیری درگیرد، تمام برتری مذکور اسرائیل اهمیت خود را از دست می‌دهد، اما چرا؟ به این دلیل که از زمان شکست ارتش اسرائیل در جنگ سال ۲۰۰۶ با حزب‌الله، فرماندهان نظامی در اسرائیل به خوبی می‌دانند که نیرو‌های زمینی‌شان آماده ورود به جنگ فراگیر نیستند. همچنان‌که در جریان جنگ ۳۳ روزه اسرائیل با حزب‌الله در سال ۲۰۰۶ مشخص شد نیرو‌های زمینی اسرائیل آمادگی ورود به نبردی واقعی با حریف را نداشتند.

از همان زمان، ارتش اسرائیل به فکر اقداماتی برای جبران نواقص خود در این زمینه افتاد. با این حال، هنوز دلیل قاطعی وجود ندارد که حاکی از توان کافی نیرو‌های زمینی ارتش اسرائیل باشد. هنگامی که گادی ایزنکوت، ریاست خود در ستاد مشترک ارتش اسرائیل را آغاز کرد، چند ماه پس از جنگ غزه در سال ۲۰۱۴، اعلام کرد نیرو‌های زمینی در شرایط بدی قرار دارند. گذشته از این، در اواخر سال ۲۰۱۸ یکی دیگر از مقامات نظامی اسرائیل درباره آماده نبودن نیرو‌های زمینی ارتش هشدار داد.

با توجه به شکاف موجود در بدنه ارتش اسرائیل، احتمال آن نمی‌رود که عالی‌ترین سطوح نظامی و سیاسی در تل آویو دستور حمله نظامی علنی به داخل ایران را بدهند، با علم به اینکه می‌دانند چنین حمله‌ای می‌تواند اسرائیل و ایران را در گردابی بی‌بازگشت قرار دهد.

به عقیده صفایی، صحبت درباره ضربه نزدیک و علنی ارتش اسرائیل به عمق خاک ایران، به معنای چشم‌پوشی اسرائیل از اصل مهمی است که از چند دهه قبل بر روابطش با ایالات متحده حاکم است، در واقع اسرائیل نمی‌تواند تمایلات و نگرانی‌های آمریکا در سیاست خارجی‌اش را نادیده بگیرد.

این در حالی است که ایهود باراک، نخست وزیر سابق اسرائیل نیز چنین نظری دارد و معتقد است آمریکا همواره در مسیر مقابله اسرائیل با ایران مانع‌تراشی کرده و احتمالا در آینده هم این‌گونه رفتار می‌کند. به‌طور کلی به نظر می‌رسد تهدیدات اسرائیل درباره ضربه نظامی به ایران، تنها برای کاربرد داخلی طراحی شده است و مقامات اسرائیلی به این شکل قصد دارند با تهدید ایران، در برابر دشمنان سیاسی خود در داخل، ضعیف به نظر نیایند.

علاوه بر این، می‌توان گفت دولت اسرائیل سعی دارد به این شکل موضع خود را در مقابله با دولت بایدن درباره برنامه‌های هسته‌ای ایران تقویت کند، چرا که با ادامه صحبت از شبح حمله به ایران که منبعی برای نگرانی غرب است، سران اسرائیلی می‌توانند از دولت‌های غربی باجگیری کنند.

دستاورد‌هایی که اسرائیل با طرح مساله حمله به ایران می‌تواند کسب کند، احتمالا چشم‌پوشی بایدن از مخالفت با توسعه شهرک‌سازی غیر قانونی در اراضی اشغالی و همچنین دستیابی به کمک‌های مالی و نظامی بیشتر از سوی ایالات متحده خواهد بود.