چشم‌انداز روابط ایران و اروپا در دولت سیزدهم

طی سال‌ها مذاکرات، مشکلات بی‌شماری بر سر راه توافق و تقویت روابط دوجانبه اتحادیه اروپا و ایران قرار داشت و اتحادیه تصمیم گرفت موضوعات را به‌روش پرونده به پرونده، از یکدیگر تفکیک کند. این موضوعات، ماهیت برنامه هسته‌ای ایران، ادعای نقض حقوق بشر از سوی ایران، تهدید ایران علیه رژیم صهیونیستی و عربستان، گروه‌های نیابتی و آزمایش‌های موشکی ایران بودند. اتحادیه اروپا، اولویت را به برنامه هسته‌ای ایران داد و درباره آن معتقد بود احتمال دارد موجب جنگ دیگری در غرب آسیا و حمله رژیم صهیونیستی یا آمریکا به تاسیسات هسته‌ای ایران شود.

اتحادیه اروپا، برجام را توافق تاریخی بسیار مهمی برای رسیدن به آرمان جهانی عاری از تسلیحات هسته‌ای معرفی می‌کرد و حتی کارشناسان در آن مقطع، هدف بعدی ایران و اتحادیه اروپا را پیوستن ایران به پیمان منع آزمایش هسته‌ای عنوان می‌کردند. این بُرد با قطعنامه‌ای در شورای حکام آژانس بین‌المللی انرژی اتمی و مرحله‌ای عملیاتی نیز همراه بود. به‌این‌ترتیب، پرونده هسته‌ای ایران بار دیگر از موضوعی امنیتی و ژئوپلیتیک به پرونده‌ای فنی و حقوقی تقلیل یافت. همزمان اتحادیه اروپا سعی کرد روابط سیاسی و تجاری خود را با ایران بازسازی کند که این هدف را با لغو تحریم‌ها، کمک به ایران برای پیوستن به سازمان تجارت جهانی و گشایش دفتر این اتحادیه در تهران آغاز کرد که با خروج آمریکا از برجام ناموفق ماند.

اصول سیاست خارجی اروپا

اصول کلیدی سیاست خارجی اتحادیه اروپا را می‌توان در چند محور زیر مورد تاکید قرار داد:

  اثرگذاری در تصمیم‌سازی و تصمیم‌گیری‌های جهانی؛

  نفوذ قدرت ساختاری اتحادیه اروپا؛

  ظاهر شدن به عنوان یک بلوک یکپارچه؛

  تصمیم‌گیری به عنوان یک بازیگر مشابه با یک دولت.

یکی از مهم‌ترین فعالیت‌های دستگاه سیاست خارجی اتحادیه اروپا نقش‌آفرینی در مساله هسته‌ای ایران و تلاشش برای رسیدن به توافق هسته‌ای با جمهوری اسلامی بوده است چراکه این توافق تا به امروز بزرگ‌ترین دستاورد دستگاه مذکور پس از ناکامی‌های اخیرش محسوب می‌شود. بر همین اساس اصول کلی سیاست خارجی اتحادیه اروپا در ارتباط با ایران را می‌توان با تاکید بر موارد زیر مورد تحلیل قرار داد:

  ممانعت از دستیابی ایران به تسلیحات هسته‌ای و کشتارجمعی؛

  مهار نفوذ ایران در منطقه و موازنه‌سازی با عربستان و رژیم صهیونیستی؛

  حل پرونده به پرونده مسائل ایران؛

  تاکید بر دیپلماسی؛

  ابزار تحریم؛

  اقتصاد و تجارت.

اگرچه جمهوری اسلامی ایران بنا بر گزارش‌های آژانس بین‌المللی انرژی اتمی به الزامات خود تحت برجام پایبند بود، باوجود این، رقبای منطقه‌ای ایران، هراسان از گسترش نفوذ و قدرت ایران درصدد طرح ائتلافی مخالف ایران و بار دیگر لابی‌گری در مذاکرات قدرت برآمدند.

نه‌فقط با خروج آمریکا از برجام تحریم‌های این کشور علیه ایران و شرکت‌های اروپایی، روابط دوجانبه ایران و اتحادیه اروپا را دشوار کرد، بلکه قدرت ساختاری اتحادیه، به عنوان نهادی اثرگذار در تصمیم‌ها و سیاست بین‌المللی را نیز زیر سوال برد. واکنش اروپا به شهادت سردار سلیمانی به دست آمریکا برخلاف مواضعی که به‌ظاهر در حمایت از برجام نظیر اینستکس و ... مطرح کردند، نشان از دنباله‌روی صرف اروپا از آمریکا بود. حتی بسیاری از متخصصان، تحریم‌های آمریکایی علیه ایران را آزمایش وجهه و اعتبار دلار در نظام مالی بین‌المللی تفسیر کردند.

در این دوران، طرح مجدد چند پرونده‌ به‌طور همزمان، بار دیگر به‌شدت فضا را ابهام‌آلود و بن‌بست دیگری را مطرح کرد که در آن، ایران همزمان به اموری متعدد و مختلف که رفع هر یک باید روندی مجزا و جداگانه را طی می‌کرد متهم شد. اتحادیه اروپا تا پایان ریاست‌جمهوری ترامپ رویکرد فشار دوجانبه بر ایران و آمریکا را داشت که در هر دو طرف ناموفق بود. این نکته نیز آزمونی برای اروپا بود که دریابد هیچ توانی برای مقابله با آمریکا ندارد، دوران خوش هم‌پیمانی پایان پذیرفته و باید در میانه جنگ تجاری چین-آمریکا راه‌حلی برای نجات خود بیابد.

باوجوداین، انفعال و بلاتکلیفی اروپا با پیروزی جو بایدن، منجر به جسارت و حتی اقدام برای صدور قطعنامه علیه ایران و تحریم مقامات ایرانی به بهانه‌های واهی شد. بار دیگر، با بی‌نتیجه ماندن سیاست‌های اروپایی، به‌نظر می‌رسد اتحادیه اروپا تصمیم گرفته است به رویکرد هنجاری خود بازگردد. ازهمین ‌رو، موضوعات حقوق بشری، دوتابعیتی‌ها، زندانیان سیاسی و تحریم بار دیگر درحال مطرح شدن است. ششمین دور مذاکرات وین نیز به دلایل مختلفی هنوز درعمل نتیجه‌ای نداشته است و تحریم‌ها علیه جمهوری اسلامی همچنان ادامه دارد. چشم‌انداز رسیدن به توافق پایدار به‌نظر بسیار دشوار است و تا اندازه بسیاری اروپا این‌بار نیز نقش جدی در آن ندارد و همه امور منوط به تصمیم ایران و آمریکا است. بر همین اساس به نظر می‌رسد تنها در صورتی که اروپا در یک کنش مستقل قصد ایفای نقش در روابط خود با جمهوری اسلامی ایران را داشته باشد می‌توان یک رابطه دو سویه منطقی را متصور شد و در غیر این صورت اروپا هر روز جایگاه کمرنگ‌تری در سیاست خارجی جمهوری اسلامی ایران خواهد داشت.