فارن پالیسی بررسی کرد
آیا نخستوزیر عراق در آشتی دادن ایران و عربستان موفق میشود؟
به گزارش پایگاه خبری-تحلیلی «انتخاب»، در ادامه این مطلب آمده است: «این نشاندهنده یک تغییر کامل است. زیرا قبل از اینکه بیثباتی داخلی، خشونت و فساد پس از حمله آمریکا به عراق به داستان اصلی درباره این کشور تبدیل شود، رسانهها، تحلیلگران و مقامات دولتی در ایالات متحده بر این کشور به عنوان منبع بیثباتی منطقه تمرکز کردهاند. البته دلایل خوبی برای اثبات این ادعا وجود دارد. عراقیها در تلاش برای سرنگونی پادشاه اردن در سپتامبر ۱۹۷۰ نقش داشتند. یک دهه بعد، صدام حسین، رئیسجمهور عراق عملیات نظامیای را آغاز کرد که به جنگ ایران و عراق تبدیل شد و هشت سال به طول انجامید و بین یک تا دو میلیون نفر کشته شدند. سپس صدام در آگوست ۱۹۹۰ به کویت حمله و آن را نوزدهمین استان عراق اعلام کرد.»
در حال حاضر، مصطفی الکاظمی، نخست وزیر عراق که تقریبا به دلیل عزم خود برای ایجاد تغییر در فرصتهای سیاسی و اقتصادی عراق نمرههای بالایی میگیرد، به این باور رسیده است که برای حل مشکلات داخلی عراق باید کاری بکند. در این زمینه ممکن است الکاظمی به انجام برخی کارها علاقهمند باشد. واقعیت این است که بیثباتی در همسایگی عراق به بروز مشکلات متعدد در این کشور کمک میکند. اما سوال این است که آیا بغداد نفوذ، منابع و اعتبار لازم را برای ایجاد یک منطقه باثباتتر در اختیار دارد؟ رهبری عراق امکاناتی دارد که میتواند از آنها بهره ببرد. بهطور مثال، الکاظمی بین سالهای ۲۰۱۶ تا ۲۰۲۰ که به عنوان رئیس سرویس اطلاعاتی عراق فعالیت داشت، ارتباطاتی برای خود به وجود آورد که به افزایش اعتبارش کمک کرد. اما هنوز مشخص نیست چرا سعودیها، اماراتیها یا مصریها به کمک عراق نیاز دارند.
نخستین نشانه از رویکرد جدید و سازندهتر دولت عراق در منطقه، در واقع قبل از رسیدن الکاظمی به نخست وزیری بروز کرد. در بهار سال ۲۰۱۹، مصر، اردن و عراق قصد خود را برای ایجاد سازوکاری برای همکاری اقتصادی و ژئوپلیتیک اعلام کردند. در آن زمان، تعداد کمی از کشورها متوجه اهمیت موضوع شدند و کسانی که آن را درک کردند، این پروژه را به عنوان یک دستور کار بیربط رد کردند. عراق از زمان به اجرا گذاشته شدن عملیات آزادی در این کشور با مشکلات سیاسی و امنیتی بیشماری دست و پنجه نرم میکرد و روابط سخت و دشواری با دیگر قدرتهای منطقهای داشت. تمرکز مقامات مصر نیز به سمت داخلی این کشور چرخیده بود و ظرفیت کمی برای شکل دادن به رویدادها در منطقه فراتر از نوار غزه نشان میداد. اردن در سالهای اخیر موقعیت خود را از دست داده بود، زیرا دولت ترامپ و نتانیاهو در اسرائیل ترجیح میدادند با سعودیها و امارات همکاری داشته باشند.
رهبران عراق، مصر و اردن طی ملاقاتهایی که داشتند، توافق کردند که خط لولهای از بصره به عقبه بسازند و قصد دارند آن را تا مصر گسترش دهند. آنها تلاش دارند شبکههای برق خود را برای کاهش وابستگی عراق به ایران به یکدیگر متصل کنند و شرکتهای مصر و اردن در بازسازی عراق مشارکت داشته باشند. همانطور که اغلب اتفاق میافتد، آنچه روی کاغذ آمده است ممکن است عملی نشود، اما حتی اگر این برنامهها فقط تا حدی محقق شوند، به احتمال زیاد به نفع عراقیها خواهد بود.
همچنین این روابط سهجانبه برای عراق نیز منافع سیاسی و ژئواستراتژیک آشکاری دارد. در آخرین دیدار رهبران مصر، عراق و اردن در اواخر ماه ژوئن، نخست وزیر عراق تاکید کرد کشورهای عربی به دنبال ایجاد یک چشمانداز مشترک از طریق همکاری و هماهنگی برای حل مناقشات در سوریه، فلسطین، لیبی و یمن هستند. در نگاه اول، این اظهارات لفاظیهایی به نظر میرسد که معمولا طرفین نشستها برای افزودن به جذابیت گفتوگوهایشان ابراز میکنند، اما اظهارات الکاظمی در این مورد خاص معنای ویژهای دارد.
کاظمی در واقع مطرح میکند که با انتقال قدرت به کشورهای عربی حوزه خلیج فارس در حدود یک دهه پیش، محیط امنیتی منطقه رو به وخامت گذاشته است. عراق، مصر و اردن اکنون آماده تقویت ثبات در آن هستند. بدون شک این یک اظهارنظر خودخواهانه است که بهطور کامل درست نیست. به عنوان مثال، مصریها در نابودی غزه شریک هستند، از خلیفه حفتر در لیبی حمایت میکنند و بیسر و صدا از رژیم سوریه حمایت به عمل میآورند. نمیتوان گفت الکاظمی دقیقا یک نیروی تثبیتکننده در منطقه است، اما اقداماتی را به اجرا گذاشته تا به رقابتهای منطقهای که مشکلات عراق و خاورمیانه را تشدید کرده است، پایان دهد.
بهار سال گذشته، ناظران خاورمیانه از گزارشهایی مبنی بر میانجیگری بغداد بین عربستان سعودی و ایران بسیار هیجانزده شدند. عراقیها همچنین تلاش دارند بین ترکیه و مصر آشتی برقرار کنند و همین کار را بین آنکارا و ابوظبی انجام دهند. کاهش این رقابتهای منطقهای مطمئنا به نفع یمنیها، فلسطینیها، لیبیاییها، سوریها و عراقیها خواهد بود. اما یک جنبه ایرانی نیز در این گستره وجود دارد. کاظمی آنقدر باهوش است که میداند نمیتواند ایرانیان را از عراق خارج کند، بنابراین باید با ظرافت بیشتری عمل کند.
ایجاد روابط قوی با قدرتهای مهم منطقهای مانند مصر، اردن، ترکیه، عربستان سعودی و امارات متحده عربی به او قدرت بیشتری میدهد تا بدون تحریک تهران، عراق را از زیر نظارت ایران خارج کند. البته عراقیها واقعبین هستند.
ایران همیشه در عراق دارای نفوذ و منافع است، اما الکاظمی با ایفای نقش قویتر در میان کشورهای عربی، شانس بیشتری دارد که روابط عراق و ایران را از چیزی که الان هست و شبیه به نوعی تسلیم بغداد در مقابل تهران به نظر میرسد به روابط دولت با دولت تبدیل کند.
حال این سوال پیش میآید که شانس موفقیت الکاظمی چقدر است؟ در ابتدا باید گفت این اقدام الکاظمی که سعی دارد بر قدرت بغداد بیفزاید، قابل تقدیر است. اما مشکلات داخلی عراق به سختی میتواند فارغ از فشارهای منطقهای رفع شود. به عنوان مثال، در اواخر سال ۲۰۱۹، حملات هوایی ترکیه در شمال شرقی سوریه دهها هزار کرد سوری را وارد عراق کرد و بر مشکلات این کشور افزود. به نظر میرسد به نفع نخست وزیر الکاظمی است که تمایل واقعی برای کاهش تنشهای منطقهای داشته باشد. اما در اینجا این مشکل وجود دارد که وقتی نخست وزیر اعلام کند عراق برگشته است و قصد دارد به مرکز سیاستهای آمریکا در منطقه تبدیل شود، چقدر امکان دارد که رهبران ایران، عربستان، ترکیه، امارات یا مصر با این تلاش الکاظمی مسالمتآمیز برخورد کنند؟ البته این موضوع را مدنظر داشته باشید که این کشورها در شرایط فعلی ترجیح میدهند به خاطر منافع سیاسی و ملی خود سیاستهای کمتر متضادی را دنبال کنند. در همین ارتباط، رهبر عراق به تضمینی نیاز دارد که بایدن از استقلال عراق به عنوان ابزاری در مذاکرات با ایران استفاده نکند. خبر بد اینکه، با وجود تمام تلاشهای میانجیگرانه نخست وزیر الکاظمی، مصریها و ترکها با وجود انتظاراتی که در ماه مه یا ژوئن وجود داشت، هنوز روابط خود را عادی نکردهاند. همچنان هیچ علاقهای بین رهبران ترکیه و همتایان اماراتیشان برای آشتی مشاهده نمیکنیم. سعودیها و ایرانیها نیز همچنان دشمنان محتاطی هستند و به نظر نمیرسد به بازسازی روابط دیپلماتیکشان از زمانی که خبر میانجیگری عراق در مطبوعات فاش شد، نزدیکتر باشند. با وجود این، برای همه بهتر است که دولت عراق تمایل داشته باشد به حل مشکلات منطقه کمک کند.