جایگاه اکوسیستم نوآوری در توسعه دیپلماسی علم و فناوری
باید توجه داشت که در این تعریف وقتی به جامعه علمی اشاره میشود منظور همان اکوسیستم یا زیست بوم نوآوری کشور است.عباراتی چون اکوسیستم نوآوری و بازیگران جدیدی چون استارتآپها، کارخانههای نوآوری، پارکهای علم و فناوری، مراکز رشد و...ساختارها و مفاهیم جدیدی هستند که اخیرا ایجاد شده و بیتردید در توسعه این نوع از دیپلماسی موثر بودهاند. جوزف نای، سیاستمدار برجسته آمریکایی در سال ۲۰۰۴ از جمله مهمترین کارکردهای دیپلماسی علمی را حل چالشهای جهانی مرتبط با افزایش جمعیت، مسائل زیست محیطی، غذا، انرژی، منابع و فقر عنوان کرد که نیازمند همکاریهای بینالمللی هستند. بنابراین تعریف پوشش مفاهیم تکنیکال، کاربردی و مسائل مرتبط با بازار و تجاریسازی از ابتدای تعریف کارکردهای دیپلماسی علم مد نظر بوده و در این میان برای بازیگران بخش خصوصی و بنگاههای فناورانه جایگاه ویژهای در نظر گرفته شده است.
ورود این بنگاهها در پروژههای بزرگ علمی، از تحقیقات بینالمللی فضایی گرفته تا برنامههای سلامت جهانی نمونههایی از پیشبرد این نوع دیپلماسی است که ترجیح یا ضرورت همکاریهای چندجانبه خود را بر کاهش هزینهها و تقسیم ریسکهای ناشی از انجام کارهای جاهطلبانه و نوآورانه میان چند شریک را قرارداده است.
بنابراین، حوزههایی در سیاستگذاری خارجی وجود دارد که دیپلماتها را نیازمند درک درست و البته دریافت اطلاعات، پیشنهادها و توصیهها از بازیگران مختلف اکوسیستم نوآوری خصوصا بازیگران بخش خصوصی میکند. چه بسا مخاطب بسیاری از گزارشهای ارسالی رایزنان اقتصادی، علمی و فناوری شرکتهای بخش خصوصی و بنگاههای دانشبنیان باشد. اما چه عواملی میتواند باعث تعمیق و توسعه دیپلماسی علم، فناوری ونوآوری شود؟ از جمله مهمترین موارد موثر در رابطه با مکانیزمها و عوامل موفقیت دیپلماسی علم میتوان به موارد زیر اشاره کرد، درک درست و صحیح دستگاه دیپلماسی از نقش هر یک از بازیگران اکوسیستم نوآوری کشور و شناخت دقیق تقسیم کار ملی میان این بازیگران.چه بسیار گزارشها، پیشنهادها و اطلاعات ارزندهای که توسط رایزنان با دقت تهیه شدهاند اما متاسفانه به آدرسهای غلطی ارسال شدند.نهادهایی که بررسی موضوعات ارسالی برایشان دغدغه نبوده و نهایتا پس از رویت به انبوه بایگانیها سپرده شدند. اشتیاق رایزنان و سیاستگذاران دستگاه دیپلماسی به یادگیری موضوعات نو پدید و مفاهیم جدید فناورانه، حضور و مشارکت فعال این دستگاه در تسهیل تعاملات بینالمللی میان دانشمندان و مهندسان، نیز از اولیهترین اقدامات لازم است.همچنین بهرهگیری از مشاوران علمی و فناوری برای وزیر امورخارجه و معاونان ایشان، ایجاد یا تقویت ادارهای تخصصی با موضوع توسعه اقتصاد دانشبنیان در وزارت امورخارجه، توسعه آموزشهای علمی و فناوری و تسهیم فرصتهای توسعهای حرفهای برای رایزنان و کارکنان دستگاه دیپلماسی، از دیگر موارد قابل تامل است. در همین راستا اقداماتی خوب اما ناکافی در چند سال گذشته از سوی بازیگران متفاوت اکوسیستم نوآوری کشور صورت گرفته است.معاونت علمی و فناوری ریاستجمهوری، وزارت علوم تحقیقات و فناوری، مرکز همکاریهای تحول و پیشرفت، صندوق نوآوری و شکوفایی، پارکهای علمی و فناوری نظیر پارک فناوری پردیس و شهرک علمی تحقیقاتی اصفهان از جمله بازیگران پیشرو و مشتاق به توسعه این نوع دیپلماسی بودهاند. امضای بیانیه مشترک معاونت علمی و فناوری با وزارت امور خارجه در چند سال گذشته یکی از اقدامات ارزنده ای بوده است که در دوره دولت جدید نباید مورد بیمهری وبیتوجهی واقع شود.از دیگر موارد حائز اهمیت جهت توسعه دیپلماسی علمی میتوان به ضرورت توجه ویژه به قدرت نرم، کمک به تامین مالی پروژهها، بهرهگیری از ظرفیت هدایای فناورانه و همکاریهای بینالمللی علمی و فناورانه، استفاده از ظرفیت نهادهای بینالمللی مستقر در ایران و منطقه نام برد.
بنابراین، شناخت دقیق از بازیگران متعدد اکوسیستم نوآوری و درک روابط پیچیده کشورها با در نظر داشتن فاکتورهایی چون فناوری و نوآوری باید از اولویتهای دستگاه دیپلماسی باشد.دستگاهی که میتواند در کنار توجه به میدان و چیدمان منطقه، قدرت و نفوذ خود را از پررنگ شدن نقش متخصصان، دانشمندان و کارآفرینان در تنظیم روابط دیپلماتیک، دستیابی بیشتر و بهتر به شبکههای اجتماعی، کمک به گسترش انقلاب اطلاعات و ارتباطات و بهرهگیری از انواع بازیگران غیردولتی نظیر شرکتهای خصوصی و دانش بنیان وام گیرد.
بنابراین کمک به توسعه و بهبود ظرفیت مدیریت فناوری و انجام نوآوریهای فناورانه، در هر سطحی اعم از بنگاه خصوصی، منطقه یا یک کشور، میتواند موجب ارتقا و بهبود نقشآفرینی ما در تعاملات بینالمللی شود. ازنظر وایس محقق علم و فناوری روی چهار جنبه متفاوت نظام روابط بینالملل اثر گذار است، نخستین تاثیر، تغییر در فرآیندهای عملیاتی است، به این معنا که پیشرفتهای علمی و فناورانه روابط بینالمللی کشورها، نقشهایشان نظیر معین کردن جایگاه خریدار و فروشنده و...را دچار تحول میکند. دومین مورد اثرگذاری بر ماهیت روابط بینالملل است در این مورد علم و فناوری به چهار صورت این اثرپذیری را ممکن میکند.از طریق ایجاد چالشهای جدید، ایجاد محدودیتهای جدید در محیط عملیاتی سیاست خارجه، ایجاد چالشهایی که در آن چالشهای داخلی و خارجی در یکدیگر نفوذ میکنند و نهایتا تغییر دامنه پارادایمهای متفاوت نظریههای ارتباطات بینالملل. سومین تاثیر در تغییر ساختار نظام بینالمللی است به این صورت که علم و فناوری از طریق کمک به تغییر جنبههای کلیدی نظام بینالمللی شامل مواردی چون ساختار، مفاهیم کلیدی و ارتباطات میان کشورها و دیگر بازیگران، روی روابط بینالملل تاثیر میگذارند. و دست آخر به عنوان چهارمین مورد، تاثیر بر اطلاعات، ایدهها و ادراکاتی است که نظام بینالملل بر آنها استوار است.بنابراین لزوم توجه دستگاه دیپلماسی به آشنایی با مفاهیم و ساختارهای نوین، شناخت دقیق بازیگران اکوسیستم نوآوری کشور و توجه به نقش هریک از این بازیگران بر اساس تقسیم کار ملی از جمله موارد اجتناب ناپذیر خصوصا در دوره جدید کاری دستگاه دیپلماسی خارجی کشورمان محسوب میشود.