نظر علی لاریجانی درباره تغییر قانون اساسی
او پیشنهاد داد پس از انتخابات فضای بحث و نقد ایجاد شود و افزود: «من ادعا نمیکنم نظراتم دقیق است اما میگویم قابل بحث است. برداشت من از این دوره کار در جمهوری اسلامی نشان داده ما در برخی زمینهها اشکال داریم؛ در تئوریپردازی، توسعه، اولویتبندیها و…»
لاریجانی به این سوال که ممکن است حزب تشکیل دهید، پاسخ داد: «ممکن است اما الان باید نظرات مطرح شود تا نقد کنند. چون حزبی که فقط برای قدرت باشد، دچار انشعاب و... میشود و نتیجهای حاصل نخواهد شد. حزب نیازمند پیوند ایدئولوژیک و فکری است که باید پایههای آن را بپذیرند، وگرنه تخریب میشود. در غیر این صورت مثل خیلی از احزاب ما تبدیل به دورهمی میشود. باید افراد سیاسی که دور هم جمع میشوند، بگویند ما این اندیشه سیاسی را داریم.»
رئیس سابق مجلس، دوره حاضر را وقت تغییر قانون اساسی نمیداند و معتقد است: «زمانی که مردم در شرایط مناسبی نیستند، نمیتوان قانون اساسی را تغییر داد. اصلاح قانون اساسی را به زمان دیگری موکول کنید. تغییر قانون اساسی نیاز به جمعیت عظیمی از مردم دارد. باید حدود ۸۰ تا ۹۰ درصد مردم بیایند پای صندوق رای دهند. شما الان چنین شرایطی را حس میکنید؟ بنابراین چنین شرایطی مهیا نیست. مشروعیت نظام باید از پشتوانه معقول برخوردار باشد. میتوان گفت ما این را گفتیم، هر کسی میخواهد گوش کند یا نکند. بله، شما مختارید بگویید اما اگر مردم نپذیرند، همراهی نمیکنند و پایداری ندارد. ۹۸ درصد مردم به قانون اساسی موجود رای دادند. نمیتوان با ۴۰ درصد آرا، قانون اساسی دیگری را جایگزین کرد. اصلا صلاح نیست. مگر اینکه دربارهاش بیندیشیم و وضع هستهای به نتیجه بینجامد، تورم کاهش یابد، رونق اقتصادی ایجاد شود که چند سال طول میکشد. اگر تیم اقتصادی منسجمی سر کار بیایند و بفهمند کجا را باید حل کنند و برای رای بعدی تلاش نکنند و چه بسا بگویند همین چهار سال هستند و اصلاحات انجام دهند، خدا کمک میکند رای دور بعد را هم بگیرند؛ اما اگر بخواهند زمان بخرند، به آن اصلاحات نمیرسند. معقول این است که مردم باید شرایط بهتر را بچشند، سپس اصلاحات قانون اساسی انجام شود.» دبیر اسبق شورای عالی امنیت ملی و مذاکرهکننده پیشین هستهای، تصمیم نظام درباره مساله هستهای را درست میداند و در عین حال معتقد است: «درباره مسائل منطقهای در سطوح بالا بحث و تصمیمگیری میشود؛ بعضی تحلیلها نیز در سطوح پایینتر است. اتفاقا معتقدم نظام در مسائل منطقهای درست تصمیم میگیرد. هر کشوری یک تئوری امنیت ملی دارد. اگر ما در جایی نفوذ داریم، برای حفظ امنیت ملی است؛ دفاع ما از مردم فلسطین به عنوان یک وظیفه اسلامی است اما یک وجه آن برای این است که امنیت ملی خودمان را حفظ کنیم. اگر ما در عراق هستیم، گرچه برای کمک به مردم عراق است اما ضمنا نمیخواهیم تروریستی داخل کشور ما شود. اگر در افغانستان نفوذ داریم، برای کمک به مردم افغانستان است؛ اما هدف این است که ناامنیها به مرزهای ما نفوذ نکند و برای مردم سیستان و بلوچستان مشکلی ایجاد نشود. اما اگر کسی بگوید ما کاری به توسعه نداریم و دنبال کار دیگری هستیم، حتما غلط است. ما در حوزه میدان و منطقه حتما توجه به این اصل داریم اما اگر ما امنیت نداشته باشیم، نمیتوانیم به توسعه برسیم.»