کلابهاوس و انتخابات ۱۴۰۰
«اندکی پیش داشتن تلفنهمراه در مدرسه جرم بود و حالا مدرسه در تلفنهمراه برگزار میشود.» جمله تاملبرانگیزی که از دوره کرونازده به یادمان خواهد ماند. همان فضای مجازی که میان موافقان و مخالفانش همچنان دست به دست میشود، اما به نقطهای در ایران تبدیل شده که برخی سیاستگذاران و سیاستمداران، مجازی بودنش را قبول نمیکنند و فراموش کردهاند مقصود از مجاز، نامتعین بودن آن نیست. بعضی از آنها اعتقاد پیدا کردهاند از فضای واقعی نیز، واقعیتر شده است. دیر زمانی نگذشته که به ازای هر فرد یا شرکت یا سازمان، صفحهای مجازی در اینترنت گشوده میشد و مقصود از فضای مجازی نیز نوعی اعلام حضور یا ثبت در آن، تلقی میشد. حال آنکه درحالحاضر فضای مجازی به محل زندگی مردم ایران بدل شده است. به صورتی که به تفصیل از آن به عنوان «هتروتوپیای ایرانی» سخن گفتهام (انتشارات آرما، ۱۳۹۹). «دیگرفضایی» که ایرانیان با کنشهای مختلف در آن زندگی میکنند. کنشهایی که گاه و بیگاه تعجببرانگیز هم شده و میشود.
اما نه فقط در این دوره، و نه در دو انتخابات اخیر ریاستجمهوری ایران با فیسبوک و تلگرام، که در انقلاب مشروطه با تلگراف و در انقلاب اسلامی با نوار کاست، گویی پای رسانههای جدید در رخدادهای سیاسی ایران همیشه در میان بوده است. بهخصوص انتخابات ۱۳۹۲ را با جنبش فیسبوکی و انتخابات ۱۳۹۶ را نیز با طعم تلگرام میتوان به یاد آورد. اکنون و در آستانه انتخابات ۱۴۰۰ ریاستجمهوری، بازیگر جدیدی به میدان آمده و برخی اذهان را به خود مشغول داشته است: «کلابهاوس».
سوال این است که آیا این فضای جدید میتواند در میدان انتخابات میانداری و غلبه پیدا کند؟ پاسخ به راحتی میسور نیست. خاصه آنکه این نرمافزار جدید، هنوز از عرصه پژوهش و پیمایش به دور بوده است. مراکز نظرسنجی نیز از آنجا که کمتر به ماهیت و مفهوم افکارعمومی توجه دارند و تلاش میکنند کارفرمایان آشکار و پنهان خویش، و نیز مسوولان و دستاندرکاران را راضی کنند، به سوالات مشابه اکتفا میکنند. لذا برخی مفاهیم چون سرزمین دستناخورده و ناشناخته باقی میماند و این بار نیز نوبت به این پدیده نوظهور رسیده است. با وجود این شاید با چند حدس علمی بتوان به مرزهای این سرزمین نزدیک شد.
کلابهاوس را میتوان به رادیویی آزاد، که به صورت تعاملی، در آن گفت و شنفت میشود، تشبیه کرد. نتایج پیمایش فرهنگ سیاسی مردم ایران در سال ۱۳۸۴ نشان میدهد ۲/ ۵۹ درصد مردم ایران از آزادی رسانهها حمایت میکنند. موج دوم پیمایش پیشگفته در سال ۱۳۹۷ در همین سوال ۸/ ۶۱ درصد موافقت مردم را ثبت و اعلام کرده است. میزان مخالفت مردم با گزاره موجود در پیمایش در سال ۱۳۸۴ برابر ۵/ ۱۳ درصد و در سال ۱۳۹۷ نیز ۱۴ درصد بوده است که در مجموع نشان از حمایت مردم از آزادی رسانهها دارد. این مطلب یعنی زمینه اجتماعی شکلگیری چنین رسانههایی در ایران وجود دارد.
علاوه بر عنصر احساس آزادی بیشتر، وجه ممیزه و متمایز دیگر این رسانه، از سایر شبکههای اجتماعی، برجسته بودن عنصر صداست که رد و بدل میشود، و داشتن کلونیهایی که گرد یکدیگر جمع میشوند و پیرامون موضوعی خاص، صحبت میکنند. لذا در این فضا عناصری از هویت ایرانی که «دورهمیهای گفتوگویی» را ترجیح میدهد، وجود دارد. بهرغم آنچه از نکات برجسته این نرمافزار بیان شد، از لابهلای پیمایشها میتوان به چند مانع جدی کلابهاوس برای پیشتازی در انتخابات پیشرو اشاره کرد. در موج سوم پیمایش مصرف کالاهای فرهنگی که در سال ۱۳۹۹ منتشر شده است، ۷/ ۹۰درصد مردم اعلام داشتهاند از تلفنهمراه استفاده میکنند. ۸/ ۷۵ درصد کسانی که تلفنهمراه داشتهاند نیز، اعلام کردهاند تلفنهمراه آنان هوشمند است که در نسبت با حجم جمعیت نمونه ۶/ ۶۸ درصد دارای تلفنهمراه هوشمند هستند.
در پیمایش پیشگفته، یعنی موج سوم سنجش مصرف کالاهای فرهنگی مردم ایران، به میزان استفاده مردم از تلفنهای همراه دارای برنامه ios و اندروید اشاره نشده است. ولی آمارهای دیگر و مشاهدات میدانی نشان میدهد تلفنهای همراه بیشتری در ایران با برنامه اندروید مشغول به کار هستند. هرچند در روزهای اخیر نسخه اندرویدی کلابهاوس هم به بازار آمده است اما از آنجا که کلابهاوس نقطه آغازین خویش را برای برنامههای تلفنهای همراه اپل قرار داده، هنوز نمیتوان از همهگیری آن سخن گفت.
از آنجا که هنوز درصد قابلتوجهی از مردم در این فضا حضور ندارند، میتوان وجه شباهتی میان این شبکه اجتماعی و توییتر برقرار کرد. چراکه هر دو محیط، محیطی نخبهگرایانه است. تقریبا تمامی نظرسنجیها و پیمایشها نشانگر آن است که کمتر از سه درصد مردم ایران در توییتر عضویت یافتهاند. اما نکته اینجاست که مشابه توییتر، پیامها و بیانها در این دو نرمافزار، توسط شبکههای خبری و اجتماعی، بازنشر داده میشود و به نوبه و اندازه خود، امکان موجآفرینی را دارد.
احتمال انعکاس مطالب از این دو، بیشتر از سایر شبکههای اجتماعی یا اطلاعرسانی مجازی است. البته با توجه به تازهپا بودن کلابهاوس احتمال انعکاس بیشتر مطالب آن نیز وجود دارد. اما تمام این فضا انعکاس نیافته و نمییابد و بیشتر آنچه تاکنون ازآن بازنشر شده مطالب سیاسی و انتخاباتی بوده اما این همه واقعیت کلابهاوس نیست و موضوعات دیگر نیز در آن بحث میشود. چه بسا نخبگانی که سالها در ذهن اقشار مختلف بوده که با یکدیگر بنشینند و سخن بگویند، در این فضا حضور پیدا کردند یا در برابر هم یا برای مخاطبان صحبت کردهاند. آنچه تاکنون شاهد بودیم حاکی از آن است که شفافیت بیشتری در این نرمافزار وجود دارد. در عین حال امکان حضور افراد فیک که یکی از نقاط تهدید فضاهای ارتباطی جدید است، نیز در آن کمتر است. همچنین با توجه به فضای خاص آن، جنگ و جدالهای معمول در عرصه فضای مجازی ایرانی، بهویژه توهین و بینزاکتی در این فضا کمتر دیده شده است.
در عین حال این فضای گفتوگویی به منطق آنچه حوزه عمومی نامیده میشود بسیار نزدیکتر است و گفتوگوییتر از سایر اپلیکیشنهاست. لذا درک راحتتری نسبت به افکار عمومی در آن میتوان داشت و البته نباید از نظر دور داشت که همه افکارعمومی هم نیست. همینطور بیراه نیست که گفته شود بهدلیل ماهیت گفتوگویی و امکان مناظره، در آینده بسیاری از گفتوگوهای انجامنشده میان سیاسیون و روشنفکران و هنرمندان، در این فضا صورت خواهد گرفت و آن را میتواند شبیه به یک مسابقه ورزشی با هدف برد و باخت کند.
در واقع این محیط مناظرهای، مناظرههای انتخاباتی را با وسعتی بیشتر و بسیار زودتر آغاز کرده است و از آنجا که زندهتر از سایر اپلیکیشنهاست و مبتنی بر حضور افراد و زمان و فضای محدود و معین، بازتاب نتایج آن انعکاس بیشتری خواهد داشت. چه بسا دامنه مناظره به کسانی که در عرصه نامزدی انتخابات ریاستجمهوری میمانند نیز محدود نشود و مناظرهای میان کسانی که تایید صلاحیت نشدند و آنان که در رقابت باقی ماندهاند، یا لااقل میان یاران و همراهان آنان صورت پذیرد.
البته کلابهاوس برای عمومیت بیشتر یافتن، نه راه سادهای را طی کرده و نه راه سادهای در پیش دارد. یافتههای پیمایش فرهنگ سیاسی در سال ۱۳۹۷ نشان میدهد ۶۸ درصد مردم «خیلی کم» و «کم» درباره سیاست با دیگران بحث و گفتوگو میکنند. ۶/ ۱۱ درصد نیز گزینههای زیاد و خیلی زیاد را انتخاب کردهاند. البته این امر در انتخابات و با میزان درگیری در میدان انتخابات نیز متفاوت خواهد بود. اما نشانگر آن است که هر گعده سیاسی یا هر موضوعی یا در هرجایی به راحتی شکل نخواهد گرفت. این امر با مفهوم عمومیتیابی تخصیصی در افکارعمومی نیز قابل جمعبندی است.
همه مردم در برابر امواج تبلیغ انتخابات قرار میگیرند، اما با یک تخصیص، همه در آن شرکت نمیکنند و بخشی از مردم در انتخابات شرکت میکنند. یک نظرسنجی جدید هم نشان میدهد، همچنان ۴۰ درصد مردم اخبار انتخابات را اصلا پیگیری نمیکنند. از میان شرکتکنندگان نیز همه در موضوع گفتوگو نمیکنند. از میان کسانی که پیرامون موضوع حساستر هستند و آن را پیگیری میکنند نیز، بخشی از مردم هستند که به عنوان کنشگر میدان انتخابات به صورتهای مختلف وارد عمل میشوند.
با رجوع مجدد به یافتههای پیمایش فرهنگ سیاسی مردم ایران در سال ۱۳۹۷ هم میتوان وجه انضمامی برای ادعای فوق داشت، از جمله آنکه تنها ۱/ ۴ درصد پاسخگویان گفتهاند که زیاد و خیلی زیاد، برای کاندیدای موردنظر خویش تبلیغ میکنند. همچنین ۷/ ۶ درصد مردم نیز گفتهاند مقاله، یادداشت یا متن مرتبط با سیاست در پیامک یا تلگرام یا نوشتههای کاغذی خود تولید میکنند. این امر این فرضیه را تقویت میکند که کلابهاوس، در اختیار کنشگران اصلی میدان انتخابات قرار دارد و هنوز با متن رایدهندگان ارتباط برقرار نکرده است؛ ظرفیتی که امکان گفتوگوی مردم و نخبگان را فراهم کرده و آنها را در دسترستر کرده است. یادآوری این مطلب برای موسسات نظرسنجی و نظرسنجیها، مهم خواهد بود که سنجش چنین متغیرهایی مناسب است در دستور کار قرار گیرد یا اگر به هر دلیل، امکان آن وجود ندارد، با قرار دادن در دستگاه نظری مناسب، تحلیل و بررسی شود.