تحلیل المیادین از علت شتاب عربستان برای صلح با قطر
وفاء العم در المیادین نوشت: آسمان خلیجفارس مانند آینههای کاخی که در آن نشست شورای همکاری برگزار شد، صاف نیست؛ چراکه منطقه در نزدیکی انفجار انبار باروتی قرار دارد که هر لحظه امکان مشتعل شدن آن وجود دارد. به گزارش «انتخاب» در ادامه این مطلب آمده است: ولیعهد سعودی، محمد بنسلمان، شخصا به استقبال امیر قطر، شیخ تمیم بنحمد آل ثانی رفت و او را در آغوش گرفت تا تمایل عربستان برای در هم پیچیدن صفحه بحران سهساله با قطر را نشان دهد.در چنین جوی، چهلویکمین دوره نشست شورای همکاریهای خلیجفارس برگزار شد و ملتهای عربی منطقه به لطف کویت، امیدوار شدند که با این صلح، از مشکلات آنها در سطوح اقتصادی و اجتماعی کاسته شود. نشست مذکور در شرایطی برگزار میشود که منطقه در موقعیت حساس نزدیک به جنگ قرار دارد و دلیل آن، اختلافات ایران و آمریکا همزمان با فرارسیدن اولین سالروز ترور سردار سلیمانی است که اوج آن، هدف گرفتن سفارت آمریکا در بغداد با تعدادی موشک بود. با اینکه ایران رابطه خود با این عملیات را رد کرده، کسی بعید نمیداند که آمریکا به همین بهانه بهدنبال یک ماجراجویی باشد. از حیث مضمون، با اینکه یکی از بزرگترین بحرانهایی که شورای همکاری را تهدید میکرد، پایان یافت؛ اما این توافق همچنان مبهم و نامشخص است. آنچه در عمل جریان دارد، اقداماتی در راستای اعتمادسازی و کاستن از تنشها، از طریق بازگشایی مرزهای زمینی و هوایی عربستان به روی قطر در مقابل چشمپوشی قطر از تمام دعاوی قضایی خود علیه دولتهای عربی تحریمکننده و صرفنظر از درخواست غرامت در نتیجه زیانهای متحمل شدهاش است. اما با چه شروطی؟وزیرخارجه قطر، محمد بنعبدالرحمن آلثانی گفت:« ما بهدنبال آن نیستیم که دولتی برای دیگری شرط تعیین کند.» بنابراین میتوان نتیجه گرفت که عملا از ۱۳بندی که دولتهای تحریمکننده قطر برای بازگشت روابط دیپلماتیک با قطر تعیین کرده بودند، چشمپوشی شده است؛ درحالیکه دوحه در رابطه با ترکیه یا اخوانالمسلمین یا تعطیلی شبکه الجزیره هیچ امتیازی ارائه نداده است.از سوی دیگر، ولیعهد بحرین، شاهزاده سلمان بنحمد آلخلیفه میگوید: بیانیه نشست امضا شده است، نه توافق صلح. اما وزیرخارجه قطر تاکید میکند که توافق بر سر اصول اساسی برای گذر از اختلاف کنونی صورت گرفته است، همانطور که دولتها موظف به عدم دخالت در امور یکدیگر یا تهدید امنیت منطقه شدهاند.به این ترتیب، ظاهرا یک توافق یا اعلام اصول کلی بدون قبول شرط و امتیاز دهی از سوی دوحه، انجام شده است. واقعیت آن است که یک صلح قطری- عربستانی در کار است، نه یک صلح فراگیر بین تمام طرفهای بحران. اما چرا سعودی بهدنبال چنین صلحی است؟همواره عربستان ستون اصلی دولتهای عربی حاشیه خلیجفارس و حامی منافع آنها بوده است. همزمان با تغییراتی که در آمریکا اتفاق افتاد، شرایط برای ریاض هم تغییر کرد و حالا مساله مهم برای سعودیها، آمادگی در راستای ورود به مرحله ریاستجمهوری بایدن است. از اینرو، جمع کردن کشورهای عربی و اتحاد با آنها، یک ضرورت استراتژیک برای مقابله با تهدیداتی است که به گفته بنسلمان، برنامههای هستهای و موشکی ایران در مقدمه آن است. بر این اساس، ریاض نمیخواهد در مرحله آینده در منطقه نزدیک به خود دشمنی داشته باشد.در این مرحله، یک جبهه متحد علیه ایران شکل میگیرد و ائتلاف دولتهای عربی با اسرائیل عمیقتر میشود؛ علاوه بر اینکه بار دیگر کشورهای عربی حول محور امنیت با یکدیگر همراه میشوند تا به این ترتیب آمادگیها برای ورود بایدن که قصد بازگشت به توافق هستهای با ایران را دارد، فراهم شود.همین امر، دلیل شتاب برای صلح است؛ صلحی که از شروط و سند توافق فراتر رفته و تمام آنچه صورت گرفته، بیان اصولی کلی در مورد قبول سیاست قطر است؛ اما آیا این یک صلح مرحلهای و شکننده است که با اولین تغییر، فرو میپاشد؟! حل اختلاف اصلی در مورد ائتلاف دوحه با ترکیه یا رابطه با تهران، چطور صورت میگیرد؟ قطر کدام کفه را برمیگزیند؟ راضی کردن ترکیه یا صلح با عربستان؟ در واقع، این سوالات بهصورت مرحلهای طرح میشود، تا اینکه در آینده نزدیک امور وضوح بیشتری یابد.