«دنیایاقتصاد» بررسی کرد
رقابت طرحهای امنیتی در خلیجفارس
معضل امنیتی
اهمیت ژئوپلیتیک، ژئواکونومیک و ژئواستراتژیک خلیج فارس در مناطق جهانی و در استراتژی قدرتهای بزرگ باعث شده همواره این منطقه که شریان انرژی نظام اقتصاد جهانی محسوب میشود، به کانون رقابت و منازعه بازیگران فرامنطقهای مداخلهگر برای تامین امنیت، ائتلافسازی و نظمسازی تبدیل شود و از این رهگذر شاهد اختلاف نگاه و راهبرد بین دولتهای واقع در این مجموعه باشیم. اختلافات بین ایران و دولتهای عربی خلیج فارس درخصوص مدل و الگوی تامین امنیت یکی از این اختلافات است که باعث شده تا نه تنها دو سوی ساحل خلیج فارس نتوانند همکاریهای سیاسی و اقتصادی مستمری داشته باشند، بلکه بروز اختلافات، طرفین را به سمت درگیریهای مقطعی و رقابت با حاصل جمع صفر بکشاند. در این میان استمرار راهبرد امنیتی آمریکامحور مبتنی بر فروش تسلیحات به دول عربی و برجستهسازی تهدید ایران در طول چهار دهه اخیر سبب شده اخیرا دیگر بازیگران فرامنطقهای ذینفوذ همچون چین و روسیه نیز با ارائه طرحهای امنیتی مبتنی بر امنیت دستهجمعی درصدد برآیند تا از خلأ کاهش حضور تدریجی آمریکا در منطقه استفاده کرده و منافع سیاسی و اقتصادی خود را با نزدیک کردن دیدگاه بازیگران دارای تضاد منافع در این منطقه تامین کنند.
طرح روسیه
طرح امنیتی روسیه در خلیجفارس مبنی بر اولویت همکاری منطقهای و مشارکت همسایگان بهجای تکیه بر بازیگران فرامنطقهای است که مبتنی بر نظریه امنیت دستهجمعی در منطقه خلیجفارس است. مقامات مسکو پیشتر نیز چنین پیشنهادی را مطرح کردند، اما با استقبال دولتهای عربی خلیج فارس مواجه نشد. طرف روسی پیشنهاد کرده است رایزنیهایی براساس مذاکرات چندجانبه انجام شود و یک گروه ابتکاری برای فراهمسازی مقدمات برگزاری یک اجلاس بینالمللی در زمینه امنیت و همکاری در منطقه خلیجفارس شکل گیرد. از جمله اقدامات پیشنهادی مسکو، تقویت گفتوگوها بین مقامات سیاسی، نظامی و کارشناسان کشورهای منطقه، هماهنگی در زمینه اجرای مانورها و عملیات نظامی و پروازهای نظامی، آشنایی با تسلیحات نظامی طرفین و خودداری از استقرار گروههای نظامی کشورهای فرامنطقهای در خلیجفارس و بهطور کلی کاهش حضور نظامی خارجی در این منطقه است. مقامات روسیه بر این باورند که طرفین علاقهمند میتوانند برای انعقاد توافقنامهای در زمینه کنترل تسلیحات و ایجاد مناطق غیرنظامی مشخص در منطقه رایزنیهایی را انجام دهند و در دورنمای آینده ممکن است یک سازمان امنیت و همکاری در منطقه خلیجفارس بهوجود آید که علاوه بر نمایندگان کشورهای حاشیه خلیجفارس، نمایندگانی از روسیه، آمریکا، چین، هند، کشورهای عضو اتحادیه اروپا و دیگر نقشآفرینان منطقهای بتوانند بهعنوان ناظر در آن شرکت داشته باشند. نماینده روسیه اواخر تیر ماه ۹۹(جولای ۲۰۲۰) دکترین امنیت جمعی در خلیجفارس را به شورای امنیت سازمان ملل و مجمع عمومی ارائه کرد.
طرح چین
چین نیز بهعنوان دیگر قدرت ذینفوذ در خلیج فارس، پیشنهاد ایجاد چارچوبی چندجانبه را برای مذاکرات امنیتی خلیج فارس مطرح کرده است. وزیر خارجه چین، اول اکتبر ۲۰۲۰ در نشست مجازی شورای امنیت پیرامون خلیج فارس، پیشنهاد ایجاد چارچوب مذاکرات چندجانبه را مطرح کرد که با پیشرفت ملموس در حل مسائلی چون انرژی، کشتیرانی، تجارت و حتی مواردی که از حساسیت کمتری برخوردارند، همراه باشد. در واقع طرح چین مبتنی بر سه بعد است: نخست: پایبندی بر حاکمیت قانون برای مشارکت در برقراری صلح در منطقه خلیج فارس با نقش میانجیگرایانه سازمان ملل برای تسهیل مذاکرات. دوم: پایبندی بر دوستی همسایگان بهطور مشترک مبتنی بر همزیستی متعادل و سوم: پایبندی بر انصاف و عدالت با این راهبرد که کشورهای غیر عضو باید موضعی صادقانه و متعادل اتخاذ کرده و نباید به دنبال اهداف شخصی خود باشند.
طرح ایران
ایران نیز بهعنوان یکی از بازیگران مهم خلیج فارس همزمان با راهبرد موازنه قدرت و امنیت مبتنی بر خودیاری و اتکا به خود، بارها پیشنهادهای خود را برای تامین امنیت دستهجمعی در قالب مجمع گفتوگوهای منطقهای، معاهده عدم تعارض و اخیرا ابتکار صلح هرمز ارائه داده است. این طرح که اوایل مهرماه ۱۳۹۸ از سوی رئیسجمهوری ایران در مجمع عمومی سازمان ملل با عنوان «طرح ابتکار صلح هرمز» مطرح شد، بنا دارد علاوه بر کشورهای منطقه از اعضای دائم شورای امنیت سازمان ملل نیز دعوت کند تا در یک گفتوگوی جمعی برای رسیدن به صلح پایدار و درازمدت مشارکت کنند. از دریچه نگاه روحانی، هدف ائتلاف امید، ارتقای صلح، ثبات، پیشرفت و رفاه و تفاهم متقابل و روابط صلحآمیز است. این ابتکار حوزههای مختلف همکاری مانند تامین همگانی امنیت انرژی، آزادی کشتیرانی و انتقال آزادانه نفت و سایر منابع از یا به کشورهای حوزه تنگه هرمز و فراتر از آن را در بر میگیرد. در این طرح دو موضوع مهم دیگر نیز برجسته است که چتر حمایتی سازمان ملل متحد بر طرح مذکور و ضرورت خروج نیروهای نظامی خارجی از منطقه در آن به چشم میخورد.
طرح آمریکا و متحدان عرب
در کنار این سه طرح، طرح آمریکا برای امنیتسازی در منطقه است که همواره مورد استقبال دولتهای عرب قرار گرفته است. این طرح که در طول چهار دهه اخیر استمرار داشته است، مبتنی بر فروش تسلیحات و ایجاد پایگاههای نظامی در کشورهای منطقه با برجستهسازی تهدید ایران بوده است. سه موضوع هستهای، موشکی و منطقهای بهعنوان تهدیدات منبعث از سوی ایران، دستاویزی برای توجیه حضور آمریکا به بهانه تامین امنیت انرژی و آزادی کشتیرانی در خلیج فارس و تنگه هرمز بوده است. در سالهای اخیر با برجستهسازی مضاعف موضوعات موشکی و منطقهای، زمینه برای فشارهای بیشتر بر ایران فراهم آمده و باعث طرح این موضوعات در هرگونه مذاکرات هستهای جدید در دولت جدید آمریکا شده است. طرح حضور شورای همکاری خلیج فارس در مذاکرات آینده و در صورت بازگشت آمریکا به برجام یکی از محورهای جدیدی است که عربستان و امارات و بحرین بر آن اصرار ویژهای دارند.
چشمانداز
رقابت طرحهای امنیتی برای خلیجفارس ناشی از اهمیت سیاسی و اقتصادی این آبراه بینالمللی، برداشت متفاوت از تهدید و الگوهای منازعه و همکاری و شکست تامین امنیت مبتنی بر تکیه بر هژمون و همچنین موازنه قدرت است که در سالهای اخیر همزمان با مذاکرات هستهای و بهخصوص پس از کارشکنیهایی که بر سر برجام بهعمل آمد، زمینه را برای طرح مذاکرات منطقهای بهعنوان تکملهای بر برنامه جامع اقدام مشترک به وجود آورده است. فارغ از اینکه ایران به این مذاکرات تکمیلی بپیوندد یا نه، موفقیت هرگونه گفتوگوی منطقهای میان ایران و دولتهای عربی خلیجفارس منوط به توجه به منافع و دغدغههای سیاسی و امنیتی دو سوی ساحل در چارچوب یک طرح جامع و فراگیر با نظارت شورای امنیت است. در واقع حضور آمریکا، چین و روسیه بهعنوان سه قدرت بزرگ و ذینفوذ در این منطقه در قالب شورای امنیت باید از سوی ایران و دولتهای عرب خلیج فارس مورد پذیرش قرار گیرد. هرچند با توجه به تضاد منافعی که بین این بازیگران و از همه مهمتر ادراک متفاوت از تهدید و منابع تهدید میان این مجموعه وجود دارد، رسیدن طرفین به الگوی نظمسازی مبتنی بر تامین امنیت دستهجمعی همچنان دور از دسترس خواهد بود.