استدلال وزارت امورخارجه آمریکا از این قرار است که در سند طبقه‌بندی شده مربوط به قطعنامه شورای امنیت که در پی توافق [ برجام] تصویب شده، نام کشورهای عضو درج شده که ایالات‌متحده را هم شامل می‌شود.» به گزارش خبرگزاری تسنیم به نقل از نیویورک‌تایمز، لری جانسون، دستیار اسبق دبیرکل ملل متحد در امور حقوقی، می‌گوید اگر شما عضو برجام هستید باید واقعا مانند یک عضو رفتار کنید. حتی جان بولتون هم استدلال دولت ترامپ را پیش پا افتاده توصیف می‌کند و می‌گوید اینکه هر وقت منافعمان اقتضا کند عضو برجام باشیم و در غیر این صورت عضو نباشیم، کوته‌فکرانه به‌نظر می‌رسد.

به گزارش نیویورک‌تایمز، رفتار دولت ترامپ یکپارچگی اعضا در هر توافق بین‌المللی پیش‌رو را خدشه‌دار کرده است. به همین دلیل اندک حمایتی از سوی اعضای شورای امنیت از موضع ایالات‌متحده دیده می‌شود. مقامات سازمان ملل خود را گرفتار در یک منطقه گرگ و میش دیپلماتیک می‌بینند که در یک طرف دیدگاه دولت ترامپ از واقعیت فروش سلاح به ایران قرار دارد و در طرف دیگر دیدگاه بقیه دنیا که تقریبا همه در آنجا ایستاده‌اند.

اینکه در آینده چه اتفاقی برای برجام می‌افتد مشخص نیست. تحریم‌های بین‌المللی معمولا نیازمند شکل‌گیری کمیته‌ای برای نظارت بر آنهاست. این کمیته فقط با توافق اعضای شورای امنیت تشکیل می‌شود. احتمالا ایالات‌متحده راه خودش را در تحریم ایران و شرکت‌های روسی و چینی در پیش خواهد گرفت. نگرانی بزرگ‌تر نسبت به توقف کشتی‌های ورودی و خروجی از ایران ناشی می‌شود که می‌تواند یک رویارویی بالقوه را در آستانه انتخابات ماه نوامبر در دل خود داشته باشد.

بخش غم‌انگیزتر رویکرد دولت ترامپ، جداکردن متحدان اروپایی آمریکاست که درباره ایران، نگرانی‌های مشترکی با ایالات‌متحده داشته‌اند و اکنون کار به جایی رسیده که این خود آمریکاست که منزوی شده است.

ایران سرسخت‌تر شده است

همچنین نشریه آمریکایی فارن‌پالیسی در تحلیلی تاکید می‌کند سیاست‌های افراطی ترامپ، ایران را متقاعد کرده یک برنامه هسته‌ای پیشرفته‌تر بسازد. به گزارش خبرگزاری تسنیم، فارن‌پالیسی در یادداشتی به قلم «ولی نصر» نوشته است: «پس از مخالفت محکم ماه گذشته شورای امنیت با تمدید تحریم‌های جنگ‌افزاری ایران، اکنون روشن شده که راهبرد ترامپ در برابر ایران، در رسیدن به هدفش ناکام مانده است... هرچه دولت آمریکا، بیشتر در تقلای کشتن برجام برآمد، خودش منزوی‌تر شد و ایران سرسخت‌تر.» حتی جو بایدن که گفته به برجام باز می‌گردد هم در پی توافق هسته‌ای فراگیرتری است. قمار نافرجام ترامپ، رسیدن به چنین نتیجه‌ای را نیز غیرمحتمل کرده است.

ترامپ به جهان نشان داد که واشنگتن، توان بی‌رقیبی برای وارد کردن رنج و آسیب اقتصادی بر کشورها دارد: «عمق و گستره تحریم‌های آمریکا، صادرات نفتی ایران را قطره‌چکانی کرد، دست ایران را از نهادهای مالی بین‌المللی کوتاه کرد، اقتصاد ایران را به تورم کشاند و دسترسی‌اش به امکانات دارویی برای رویارویی با انفجار کووید-۱۹ را قطع کرد. البته این نمایش قدرت خیره‌کننده، به هدفش نرسید و اکنون می‌تواند امکان مهار بلندپروازی هسته‌ای ایران را دشوارتر کند.»

استفاده حداکثری ترامپ از تحریم‌ها، به سیاستی افراطی تبدیل شد که دوستان و دشمنان آمریکا را به هشدار آورد و نه تنها یک مقاومت فشرده دیپلماتیک را پدید آورد بلکه سرمایه‌گذاری در زمینه تدابیر متقابل اقتصادی را به‌دنبال داشت که هدف آنها، تضعیف حاکمیت دلار آمریکا بر سامانه مالی جهانی است.

برای نمونه، پکن ماه گذشته بانک‌های چینی را تشویق کرد که اتکای خود به سامانه سوئیفت برای انجام تراکنش‌های بین بانکی را کاهش دهند تا از فشار آمریکا در امان بمانند. چین به روشنی به‌دنبال از میان بردن توانایی آمریکا در محروم ساختن دشمنانش از دسترسی به شبکه‌های مالی بین‌المللی است که یک ابزار فشار کارساز واشنگتن به شمار می‌رود. افزایش مقاومت در برابر تحریم‌های آمریکا، می‌تواند کار واشنگتن برای حمایت بین‌المللی از فشار بر ایران را دشوار سازد. این کار به تحریم‌های کمتر و نه به تحریم‌های بیشتر، نیاز دارد.

در ایران، این اجماع شکل گرفته که در دور پیشین گفت‌وگوها، دور اندیشی صورت نگرفته چراکه خیلی زود و با اهرم ضعیفی به میز گفت‌وگو با آمریکا رفته است. به همین دلیل بود که دولت ترامپ با چنان سرعتی از برجام کنار کشید و هیچ هزینه‌ای برای تحمیل فشار حداکثری بر ایران نداد.

تحریم‌ها در دوره ترامپ، برخلاف دوره اوباما، به ایران انگیزه مقاومت داد. به‌رغم فشار اقتصادی بیشتر، ترامپ تنها ایران را ترغیب کرد تا سرمایه‌گذاری در برنامه هسته‌ای را افزایش دهد.

آمریکا برای رسیدن به توافق ۲۰۱۵، امتیاز کمی داد و آنچه را هم که داده بود با اعمال دوباره تحریم‌ها، پس گرفت. اگر برنامه هسته‌ای ایران، پیشرفته‌تر بود، در آن‌صورت ایران می‌توانست امتیازات بیشتری بخواهد و کمتر امتیاز بدهد و واشنگتن هم پایبندی بیشتری به توافق نشان می‌داد. درسی که تهران آموخت این است که یک توافق هسته‌ای، تنها زمانی می‌تواند موفق باشد که ایران از اهرم کافی برای وادارکردن آمریکا به برداشتن تحریم‌های بیشتر و سپس پایبندماندن به توافق برخوردار باشد. ۲۰ هزار سانتریفیوژ و چند صد کیلوگرم اورانیوم ۲۰ درصد، برای این هدف کفایت نمی‌کرد. اگر قرار است در آینده گفت‌وگویی انجام شود، ایران می‌خواهد با دست پر‌تری پای میز بیاید.

تهران بر این باور است که آمریکا، حتی پیش از کناره‌گیری از برجام هم، در انجام تعهداتش کوتاهی می‌کرد. مذاکره‌کنندگان ایرانی، به روشنی در درک رخنه‌های حقوقی رژیم تحریم‌های آمریکا، ناتوان ماندند و نتوانستند در توافق، تضمین‌های لازم را برای برداشته شدن تحریم‌ها بگنجانند.

اما درس بزرگ‌تر این است که در برجام، ایران دارایی‌های فیزیکی ملموسی را از دست داد که در گذر زمان و با هزینه‌های سنگین ساخته شده بود حال آنکه آمریکا، فقط توافق کرد که قوانینی را تعلیق کند که می‌توانستند روزی دوباره اجرایی شوند.

آمریکا، هیچ راه همواری برای رسیدن به یک توافق بزرگ‌تر هسته‌ای با ایران ندارد. واشنگتن ناچار است که در گام اول، به‌طور کامل به برجام باز گردد و سپس با اروپا، چین و روسیه برای کار دشوار اعتمادسازی و هموار کردن زمینه یک توافق تازه و برای مدیریت راه دراز باقی‌مانده، کار کند.

آمریکا متحمل هیچ هزینه معنی بخشی برای برداشتن تحریم‌ها یا اعمال دوباره آنها نمی‌شد. برای تغییر دادن این سنجش است که ایران در برابر فشار تحریم‌ها مقاومت کرد و اخیرا هم درخواست دارد که دولت آمریکا، به‌خاطر ترک برجام و وارد کردن آسیب و رنج اقتصادی به ایران، غرامت بپردازد.