مقام سابق آمریکایی در فارن افرز نوشت
شکست ترامپ در شطرنج استراتژیک با ایران
به گزارش گروه اقتصاد بینالملل روزنامه «دنیایاقتصاد»، پونیت تالوار، مدیر ارشد سابق شورای امنیت ملی آمریکا در دولت اوباما که در مذاکرات هستهای نیز حضوری فعال داشته است در مطلبی برای فارن افرز به تحلیل شرایط مخاطرهآمیز میان تهران و واشنگتن پرداخت و نوشت: تنها اندکی پیش از آنکه ویروس کرونا جهانگیر شود، ایران و ایالاتمتحده در آستانه تقابل با یکدیگر قرار داشتند. شیوع کرونا به سرعت موجب کنار گذاشته شدن تیتر اخبار مربوط به این تقابل از رسانههای جهان شد. اما در ماههای آتی که انتظار میرود شیوع کرونا بازهم به اوج بازگردد، تنشها بین تهران و واشنگتن نیز میتوانند بار دیگر به اوج خود برسند. بهنظر میرسد دینامیک سیاست داخلی در هر دو کشور در مسیری حرکت کرده است که میتواند بر آتش این اختلافات بیفزاید. در همین حال احتمال نیل به یک راهحل دیپلماتیک نیز کمرنگتر از گذشته است.
دولت دونالد ترامپ اشتباه محاسباتی اساسی را با خروج از توافق هستهای ایران در سال ۲۰۱۸ و آغاز کمپین فشار حداکثری مرتکب شد. قمار کاخسفید آن بود که با تحریم همهجانبه صادرات نفتی ایران، تهران وادار به بازگشت به مذاکرات شود و با اعطای امتیازات بسیار بیشتری در زمینه برنامه هستهای و سیاست منطقهای خود موافقت کند.
این استراتژی نتایج معکوسی را درپی داشت. به جای تسلیم شدن ایران، این کشور نیز با سیاست مقاومت حداکثری به اقدامات دولت آمریکا پاسخ داد و اکنون زمان گریز هستهای (زمانی که برای ساخت سلاح هستهای لازم است) را از یکسال به سه ماه کاهش داده است.
در تابستان سال گذشته، حملاتی نیز به نفتکشهایی که در منطقه خلیجفارس تردد داشتند انجام شد؛ حملاتی که غرب و برخی از اعراب منطقه، ایران را عامل آن معرفی کردند. بهدنبال اوجگیری تنشها، ایران یک پهپاد جاسوسی آمریکایی را در نزدیکی مرزهای خود ساقط کرد. در روزهای بعد گروه کتائب حزبالله در عراق حملات راکتی را علیه یکی از پایگاههای آمریکایی انجام داد که به دنبال آن یک پیمانکار آمریکایی نیز جان خود را از دست داد. این اتفاق که واشنگتن مقصر آن را ایران میدانست موجب شد ترامپ دستور ترور قاسم سلیمانی، فرمانده سپاه قدس را صادر کند و او را در فرودگاه بغداد هدف قرار دهد. بهدنبال ترور وی، ایران نیز یک حمله موشکی عظیم را علیه پایگاه نظامی عینالاسد انجام داد که موجب مجروح شدن دهها نظامی آمریکا شد.
در اوج تنش با ایران، دولت ترامپ در میان متحدانش منزوی بود. این در حالی است که دولت پیشین تحت رهبری باراک اوباما توانسته بود با ایجاد ائتلاف بینالمللی فشارها علیه ایران را افزایش دهد.
دولت ترامپ اما با مطرح ساختن یک بحث حقوقی برای تمدید تحریم تسلیحاتی شورای امنیت علیه ایران، بیش از پیش نمک به این زخم پاشیده است. این توافق بر طبق مفاد قطعنامه ۲۲۳۱ شورای امنیت که در آن برجام به تصویب رسیده بود، قرار است در ماه اکتبر سال جاری به اتمام برسد. درحالی که شرکای اروپایی واشنگتن هنوز به تصمیم قطعی در مورد همراهی با آمریکا در این زمینه نرسیدهاند، اما دولت ترامپ تهدید کرده است که برای فعال کردن بند ماشه در جهت لغو قطعنامه ۲۲۳۱ و بازگرداندن تمامی تحریمهای سازمانملل علیه ایران اقدام خواهد کرد. باتوجه به اینکه ایالاتمتحده بهطور رسمی از توافق هستهای در سال ۲۰۱۸ خارج شد، اکنون مسیر ناهمواری برای ایجاد ائتلاف با شرکای خود در این زمینه دارد.
با توجه به اینکه در چهل سال گذشته کمترین روابط دیپلماتیک بین دو کشور جاری بوده است، به نظر میرسد که ایالاتمتحده و ایران چندان درک روشنی از یکدیگر ندارند و به این ترتیب فضای قابلتوجهی برای بروز اشتباهات محاسباتی وجود دارد. دولت ترامپ تصور میکند که ایران را در چنگ خود دارد. البته اقتصاد ایران نیز اکنون بحرانی است. صندوق بینالمللی پول اعلام کرده است که رشد تولید ناخالص داخلی این کشور در سال ۲۰۱۹ با کاهش ۹/ ۷ درصدی روبهرو بوده است و در سال ۲۰۲۰ نیز این عدد به ۶ درصد میرسد. اما تنها آمارهای خام اقتصادی نمیتواند کل داستان را روایت کند. ممکن است که مردم عادی ایران در شرایط نابسامانی باشند، اما اکنون جناح محافظهکار در ایران در حال تحکیم جایگاه خود در ساختار قدرت است. تحریمها حتی ممکن است در نهایت به سود تندروها در این کشور تمام شود.دولت ترامپ دشواریهای ازسرگیری مذاکرات با ایران آن هم پس از خروج از توافق هستهای را نادیده گرفته است. در ایران یک ایدئولوژی خصومت علیه آمریکا وجود دارد. تمایل ترامپ به دیدارهای علنی و گرفتن عکس یادگاری نظیر آنچه در نشست سنگاپور و در دیدار با کیم جونگ اون، رهبر کرهشمالی رخ داد در تضاد با این ایدئولوژی قرار دارد. برخلاف کرهشمالی، ایران مذاکره با ایالاتمتحده را نوعی پاداش نمیداند. ایران هرگز قصد آن را ندارد که دیگران تصور کنند در برابر ایالاتمتحده تسلیم شده است. ایران در مقابل تلاش کرده است با نقض برخی از مفاد برجام و در پاسخ به خروج آمریکا، اهرم فشار و چانهزنی را برای خود فراهم کند. این کشور همچنین به شدت مشتاق گرفتن انتقام ترور قاسم سلیمانی است که ممکن است به نقاط تاریک و خطرناکی نیز منجر شود؛ چراکه تهران باید این موضوع را در نظر بگیرد که ترامپ هرگز نمیخواهد در آستانه انتخابات ریاستجمهوری نوامبر و در برابر پایگاه رای خود ضعیف به نظر برسد.گزارشها نشان میدهند که برخی از مقامات آمریکایی حتی از یک حمله نظامی به ایران برای بازگرداندن این کشور به مذاکره دفاع کردهاند. این دست از تفکرات فانتزی بسیار خطرناک است و هرگز نمیتواند راهحلی برای سنجش درست شرایط کنونی باشد. واقعیت آن است که بهنظر میرسد دولت ترامپ از کمبود یک استراتژی دیپلماتیک در مورد ایران رنج میبرد.اگرچه تحریمها توانستهاند فشار اقتصادی علیه ایران را افزایش دهند، اما همزمان تهران نیز خصومت خود علیه آمریکا در منطقه را توسعه داده است و اکنون دو کشور در مسیر تقابل قرار دارند.
اما آیا راه خروجی از باتلاق کنونی وجود دارد؟ شاید و تنها در صورتی که ایالاتمتحده از موضع شکستخورده خود در برابر ایران عقب بنشیند.
در جریان مذاکرات مخفیانه دولت باراک اوباما با ایران در سالهای ۲۰۱۲ و ۲۰۱۳، من نقش کلیدی را ایفا کردم و نتیجه آن این بود که ایران موافقت کرد برنامه هستهای خود را در ازای لغو تحریمهای هستهای محدود کند. اگرچه در آن دوره نیز از فشارهای اقتصادی علیه ایران استفاده شد اما دو عنصر دیگر نیز وجود داشت؛ ابتدا اینکه دولت اوباما موضع واقعگرایانه دیپلماتیکی در برابر تهران اتخاذ کرده بود و این درک وجود داشت که مهمترین و فوریترین تهدید ایران علیه منافع ملی آمریکا، برنامه هستهای این کشور است. اما عنصر دوم این بود که واشنگتن بر خلاف امروز توانسته بود یک جبهه متحد بینالمللی را علیه برنامه هستهای ایران ایجاد کند.
اکنون ایران تا زمانی که تحریمها پابرجا باشند، تمایلی به مذاکره با ترامپ ندارد. به نظر میرسد تنها گزینه دیپلماتیک ممکن استفاده از یک میانجی است. اگرچه شاید چنین توافق موقتی نتواند همه اختلافات دو کشور را حلوفصل کند، اما حداقل بزرگترین تهدید علیه منافع ملی آمریکا، یعنی برنامه هستهای ایران را کنترل خواهد کرد.