دستیابی به یک توافق هستهای جدید امکانپذیر است؟
به گزارش سایت دیپلماسی ایرانی، دونالد ترامپ رئیسجمهوری ایالاتمتحده، در کمپین انتخاباتی خود به وضوح مخالفتش را با برجام اعلام کرد و آن را «بدترین توافق تاریخ» خواند. او همچنین آشکارا گفت که بهدنبال یک توافق جدید «بهتر و بزرگتر» است که به همه مسائل بهطور کامل رسیدگی کند؛ اگرچه اخیرا منع گسترش تسلیحات هستهای مجددا به اولویت تبدیل شده است. دولت ترامپ برای دستیابی به این هدف، سیاست اعمال فشار حداکثری را به اجرا گذاشت چون باور داشت که این سیاست تهران را به از سرگیری مذاکرات برای گسترش مفاد برجام وا میدارد. البته لازم به یادآوری است که ایالاتمتحده از توافق خارج شده و ایران (بهرغم عقبنشینی از تعهداتش) هنوز در برجام مانده است. طبق یافتههای این تحقیقات، امضاکنندگان توافق سال ۲۰۱۵ در بهترین حالت قادر خواهند بود درباره برخی جنبههای توافق مجددا مذاکره کنند که یعنی سناریوی محتمل بیشتر «برجام+» است و نه چانهزنی و توافق بزرگ. تا این لحظه مدرکی وجود ندارد که نشان دهد سیاست کاخ سفید تحت کنترل ترامپ در قبال ایران، این کشور را به قدم گذاشتن در راه کرهشمالی در حل بنبست هستهای ترغیب کند. یک سری عوامل ساختاری در جهت عکس یک توافق بهتر و بزرگتر عمل میکنند. به هر حال، در این تحقیقات راههای بالقوه به سمت مذاکرات و زمینههایی که امکان یافتن منافع مشترک برای طرفین درگیر وجود دارد، مورد بررسی قرار گرفتهاند.
برداشتهای نادرست
همانطور که پیشتر اشاره شد، سیاست اعمال فشار حداکثری دولت ترامپ در قبال ایران بعید است به موفقیت بینجامد. با این حال، دولت کنونی در ایالاتمتحده همچنان باور دارد که تنها راه وا داشتن تهران به موافقت با شروع دور جدید مذاکرات، اعمال تحریم است. به علاوه، بهنظر میرسد که کاخ سفید تصور میکند زمان با آن یار است و هرچه ایران را بیشتر تحت فشار بگذارد، امتیازات مهمتری از آن خواهد گرفت. به عبارت دیگر، ترامپ آماده است تا در دوره ریاستجمهوری کنونی خود ایران را تحتفشار بگذارد و در صورت پیروزی در انتخابات ۲۰۲۰، درصدد مذاکرات جدید برآید.
ترامپ بارها آشکارا اعلام کرده که بازی نهایی او دستیابی به توافق است و نه تغییر نظام در ایران؛ با این حال، برای دستیابی به این هدف لازم است استراتژی خود را اندکی ملایم کند. این ناتوانی یا عدم تمایل ترامپ به تغییر بر طبق واقعیتهای موجود احتمالا همچنان یکی از موانع اصلی برای شروع مذاکرات جدید خواهد ماند. چسبیدن به یک استراتژی خطی ساده همچنین تلاشها برای ایجاد اجماع بین ایالاتمتحده و شرکای بینالمللی آن را بینتیجه میگذارد. سیاست یکجانبه ترامپ بهجای منزوی کردن ایران، فضا را برای اقدامات جداگانه متحدان و دشمنان آمریکا فراهم آورده است. سه کشور اروپایی عضو برجام همچنان به تلاشهای چندجانبه برای محافظت از توافق ادامه میدهند. تنشها در اقیانوس اطلس هماهنگی سیاستگذاریها بین اروپا و ایالاتمتحده را دشوار کرده است. روسیه و چین نیز همچنان از ایران حمایت استراتژیک میکنند و با این کشور تعامل اقتصادی دارند. اسرائیل، عربستان سعودی و اماراتمتحدهعربی که آشکارا از سیاست ایالاتمتحده در قبال ایران حمایت کردهاند، در خفا بهشدت نگران هرگونه مذاکره احتمالی بین واشنگتن و تهران و قربانی شدن منافعشان در مسیر یک توافق جدید هستند.
احتمال بازگشت ایران به میز مذاکرات دقیقا بهدلیل فشارهای حداکثری کاهش یافته است. یکی از کارشناسان میگوید محاسبات ایران صرفا بر مبنای آمارهای اقتصادی نیست: «هیچ عدد جادویی یا آمار اقتصادی وجود ندارد که ایران را به تصمیمگیری ترغیب کند.» اگرچه در سال ۲۰۱۵ تحریمها نقش مهمی در حصول توافق ایفا کردند، اما عامل تصمیمگیری برای ایران تمایل دولت اوباما به موافقت با غنیسازی محدود بهعنوان بخشی از برجام بود. مقامات ایرانی بارها بر لغو تحریمها بهعنوان پیشزمینه برای از سرگیری مذاکرات تاکید کردهاند. با این حال، بسیاری از تحلیلگران اکنون بر این باورند که تهران از دولت ترامپ خواهد خواست نگرانیهای امنیتی منطقهای یا دفاع نامتقارن آن را به رسمیت بشناسد.
اگرچه تحریمها بر رشد اقتصادی ایران تاثیر گذاشته و درد و آسیب شدیدی به دولت و ملت این کشور تحمیل کرده، با این حال سیاستهای تهران از زمان ورود ترامپ به کاخ سفید تغییر چندانی نکرده است. از سرگیری روابط دیپلماتیک با ایالاتمتحده و ورود تجارتهای آمریکایی به ایران برای دولت در تهران یک هدف بهشمار نمیرود؛ ایران خواستار دسترسی به نظام مالی ایالاتمتحده، خروج نیروهای آمریکایی از منطقه و از همه مهمتر، تضمینهای امنیتی است. تهران تنها در شرایطی با توافقنامههای منطقهای بر سر مسائل امنیتی موافقت خواهد کرد که پایتختهای کشورهای همسایه نیز امتیازات مشابهی را قائل شوند. اما دولت ترامپ هنوز به چنین درکی نرسیده و تصور میکند وعده تجارت برای ترغیب ایران به امضای یک توافق جدید کافی است.
به نظر میرسد که دولت ایالاتمتحده هیچ ایدهای درباره امتیازات احتمالی که ایران در توافق جدید خواستار خواهد شد، ندارد. اگرچه ایالاتمتحده ۱۲ شرط چالشبرانگیز برای ایران تعیین کرده، اما ظاهرا برای دوران پس از بنبست آماده نشده است. در مقابل، ایران روند ایجاد ائتلافهای منطقهای و چانهزنی را آغاز کرده که این یعنی بر سر مسائلی همچون چارچوب زمانی، شرایط و روند هرگونه مذاکرات احتمالی نوعی اجماع داخلی وجود دارد و اگر مذاکرات آغاز شوند، ایران آمادهتر از ایالاتمتحده خواهد بود.
اگرچه نبود اعتماد بین دولتهای ایالاتمتحده و ایران اتفاق جدیدی نیست، اما تصمیم ترامپ به خروج از برجام به چشمانداز هرگونه مذاکرات آتی آسیب زده است. مخالفتهای داخلی در ایالاتمتحده سبب شدند که باراک اوباما برجام را بهصورت یک معاهده که نیازمند تایید آن توسط دو سوم از نمایندگان سنا بود، مطرح نکند. در نتیجه، دولت ایران اعتماد خود را به نظام ایالاتمتحده از دست داده و احتمال اینکه توافقی را صرفا بر مبنای وعده یک رئیسجمهوری بپذیرد، اندک است. نبود اتحاد در دولت ایالاتمتحده در رابطه با ایران نیز تهران را از سرمایهگذاری روی مذاکرات جدید با واشنگتن باز میدارد. ایرانیها به وضوح اعلام کردهاند که ترجیح میدهند برای هرگونه تصمیمگیری منتظر نتایج انتخابات ریاستجمهوری ۲۰۲۰ آمریکا بمانند. با این حال، معلوم نیست که برجام تا آن زمان دوام میآورد یا خیر. با توجه به افزایش تنشها، خطر اشتباه محاسباتی بهشدت افزایش یافته است.
منبع: چتمهاوس / مترجم: طلا تسلیمی