چتمهاوس تحلیل کرد
اولویتهای مذاکراتی طرفهای برجام
آمریکا
اگرچه درباره سیاست دولت ترامپ در قبال ایران شک و تردیدهای بسیاری وجود دارد، میتوان گفت هدف اصلی ایالاتمتحده تضمین این مساله است که ایران هرگز به سلاح هستهای دست پیدا نمیکند. بیشتر تحلیلگران آمریکایی «برجام+» را محتملترین سناریو در محافظت از منافع کشورشان میدانند، از این رو، تقویت تدابیر هستهای در هرگونه توافق احتمالی آتی برای دولت ترامپ و نزدیکترین شریک منطقهای آن یعنی اسرائیل، اولویت خواهد داشت. تمدید تدابیر «غروب» برجام یکی از راهها برای دستیابی به این هدف است؛ اگرچه این اقدام به خودی خود امکان دستیابی ایران به سلاح هستهای را از بین نمیبرد، اما تحلیلگران معتقدند تمدید تدابیر غروب برجام میتواند راهی برای اعتمادسازی و کسب اطمینان از تعهد ایران به توافق باشد.
برنامه موشکی ایران نیز یکی دیگر از نگرانیهای امنیتی ایالاتمتحده است. آمریکا نگران است که ایران در آینده روی این موشکها کلاهک هستهای نصب کند. ایران برنامه موشکی را برای امنیت منطقهای خود ضروری میداند و از این رو، برای حلوفصل اختلافات در این زمینه به گفتوگو و توافقی منطقهای نیاز است. با این حال، بسیاری از تحلیلگران معتقدند ایالاتمتحده در دوران ریاستجمهوری ترامپ که سیاست «اول آمریکا» را دنبال میکند، قادر به اجرای چنین ابتکارعملی نخواهد بود.
ایران
استراتژی ایران چند لایه و در حال پیشروی است و بیش از همه، امنیت و ثبات نظام جمهوری اسلامی در آن مدنظر گرفته میشود. از زمان خروج ایالاتمتحده از برجام این هدف بر همه تصمیمگیریهای ایران تاثیر گذاشته است. ایران در یک سال پس از خروج آمریکا از برجام همچنان به تعهدات خود پایبند ماند تا اهرم و حمایت دیگر امضاکنندگان توافق هستهای را جلب کند.
ایران به این ترتیب توانست همدردی جامعه بینالمللی را بهدست آورد، تلاشهای نمادین طرفهای دیگر برجام برای محافظت از توافق را شاهد باشد و بین شرکا در دو سوی اقیانوس اطلس فاصله اندازد. با این حال، ناکام ماندن تلاشهای اروپا برای فراهم آوردن کانال تجاری که تحتتاثیر تحریمهای آمریکا نباشد، ایران را آشفته کرد. تهران که بهطور مداوم بازگشت واشنگتن به برجام را اولین قدم ضروری برای حل اختلافات دوجانبه میداند، خودداری دولت ترامپ از تمدید معافیتها از تحریمهای نفتی در ماه مه ۲۰۱۹ را اقدامی تنشآمیز دانست و در یک تغییر رویه استراتژیک، از مصالحه دست کشید و به رویارویی متوسل شد. اقدامات تحریکآمیز حساب شده و هماهنگ تهران به آن کمک کرده که «مساله ایران» را به سطح بالاتری از اهمیت ارتقا دهد و اروپاییها و قدرتهای بینالمللی را وادار سازد به تنشها رسیدگی کنند. این محاسبات همچنین سبب شده ترامپ از مواجهه نظامی مستقیم با تهران بپرهیزد. با توجه به تقویم سیاسی ایالاتمتحده، طرف ایرانی مذاکرات معنادار را تا بعد از انتخابات ریاستجمهوری ۲۰۲۰ چندان محتمل نمیداند.
فرانسه
تحلیلگران فرانسوی معتقدند اصرار بر پیشبرد منافع ملی عامل اصلی تنشها بین ایالاتمتحده و ایران است. آنها میگویند اگرچه موضع کنونی دولت ترامپ در قبال غنیسازی مشخص نیست، اما دستیابی به هدف مورد مناقشه غنیسازی صفر غیرممکن است. آنها معتقدند هدف از هرگونه مذاکرات جدیدی باید شاخص ۲۰۲۵ باشد. همه گفتوگوها باید بر آینده و نه گذشته، متمرکز باشند.
تحلیلگران فرانسوی معتقدند پیشتر به بندهای غروب برجام، نظارت و بازرسیها رسیدگی شده و لازم نیست ایران برای امتیازدهی بیشتر تحت فشار قرار بگیرد. شاید بتوان بندهای غروب برجام را تمدید کرد، اما این مساله یک ضرورت بهشمار نمیرود. در رابطه با برنامه موشکی ایران هم که ایالاتمتحده با آن مشکل دارد، تحلیلگران فرانسوی معتقدند چاره کار نمیتواند مونولوگی از سوی واشنگتن باشد و به مذاکراتی محترمانه با تهران نیاز است و همه شرکا باید مساله را قدم به قدم و بهصورت موردبهمورد بررسی و حل کنند.
آلمان
بیشتر تحلیلگران آلمانی معتقدند اگرچه درحالحاضر راهحل دیپلماتیک قابل دستیابی نیست، اما توافقهای جداگانه میتواند به پیشرفت در کوتاهمدت کمک کند. آنها حتی معتقدند چانهزنی و توافق گسترده میتواند در بلند مدت قابل دستیابی باشد. از نظر آلمانیها، ایران و ایالاتمتحده هر دو اکنون موضع خودداری از امتیازدهی را اتخاذ کردهاند و این، همه را به خانه اول بازگردانده است. برای ایران، اگر لغو تحریمهای اولیه در میان گزینههای روی میز نباشد، بازگشت به مذاکرات منطقی نخواهد بود؛ از این رو، منتظر انتخابات ریاستجمهوری ایالاتمتحده میماند و تا آن زمان، برای دستیابی به اهرمهای فشار بیشتر تلاش میکند.
اگرچه آلمان بهشدت مشتاق پیشنهاد راهحلی به دو طرف است، اما معتقد است گفتوگو به مشکلی برای سیاستهای داخلی در ایران و ایالاتمتحده تبدیل شده است. در عین حال، تلاشهای اتحادیه اروپا در این زمینه تحتتاثیر برگزیت (خروج بریتانیا از اتحادیه اروپا) قرار گرفته است. تحلیلگران آلمانی در کل، امکان دستیابی به توافقهای جداگانه بر سر موضوعات مختلف مورد مناقشه را محتملتر میدانند.
بریتانیا
بیشتر تحلیلگران بریتانیایی هم معتقدند در فضای کنونی امکان دستیابی به راهحلی دیپلماتیک وجود ندارد. تا جایی که مساله به موضع رسمی بریتانیا مربوط میشود، محافظت از برجام بهترین نتیجه ممکن است. تحلیلگران بریتانیایی معتقدند واقعگرایانهترین رویکرد مدیریت مشکل تا زمان تغییر شرایط است. با تغییر تدریجی منافع، ممکن است ایران به بازگشت به میز مذاکره ترغیب شود، اما این اتفاق پیش از سال ۲۰۲۱ و معلوم شدن نتیجه انتخابات ریاستجمهوری ایالاتمتحده رخ نخواهد داد. برای بریتانیا مساله غنیسازی هستهای به موشکهای بالستیک و ثبات منطقهای ارجحیت دارد. بریتانیاییها حتی دسترسی به همه سایتهای مربوطه در ایران را نیز مساله مهمی نمیدانند و معتقدند بسیاری از مسائل طبق برجام قابل حل هستند. هدف غنیسازی صفر از نظر بریتانیا غیرقابل دستیابی است و چندوجهی در نظر گرفتن غنیسازی برای مصارف تحقیقات و توسعه بهترین شیوه رسیدگی به مساله خواهد بود. در رابطه با مسائل منطقهای، تحلیلگران بریتانیایی معتقدند منافع امنیتی منطقهای ایران باید به رسمیت شناخته شود و این کشور منافع مستقیم و «مشروع» در همسایگی خود دارد. آنها همچنین معتقدند ایران بهدنبال اشغال منطقه نیست و تلاشهای آن برای اعمال نفوذ در همسایگی، ماهیت دفاعی دارد.