موسسه بروکینگز:
خطر جنگ متحدان آمریکا را به ایران نزدیک میکند
به گزارش دیپلماسی ایرانی در ادامه این مطلب آمده است:
۱- استراتژی ایالات متحده در قبال ایران پیچیده و نامناسب است. دولت ترامپ در کمپین «اعمال فشار حداکثری» چشماندازی متفاوت از نظام ایران ترسیم کرده و با این حال، بهطور همزمان تلاشهایی میکند که با این چشمانداز در تناقض است. از یک سو، دولت استراتژی امنیت و دفاع ملی با محوریت رقابت بر سر قدرت برتر با چین و روسیه را پیش میبرد و از سوی دیگر، تاکتیکهای آن برای دستیابی به اهداف مرتبط با ایران فاقد استراتژی روشن و یکپارچه است. این مساله را به وضوح میشد در رابطه با برجام مشاهده کرد؛ دولت ترامپ در زمان خروج از توافق برای مشخص کردن مسیر به سمت یک توافق جدید هیچ تلاشی نکرد و در عین حال، نتوانست ائتلافی بینالمللی برای تحت فشار گذاشتن ایران تشکیل دهد. این رویکرد مبهم، متناقض و موقتی ترامپ در قبال ایران همچنین در اوج تشدید تنشها با ترور سردار سلیمانی و بی تفاوتی در واکنش به انهدام هواپیمای بدون سرنشین ایالات متحده توسط ایران نیز آشکار بود. این رویکرد گیجکننده ایالات متحده را ایرانیها، غیرمسوولانه، شرکای منطقهای و متحدان اروپایی و آسیایی آمریکا بیثبات، و دیگر مخالفان ایالات متحده مانند کره شمالی فرصتی برای اقدامات بدخواهانه میدانند.
۲- خاورمیانه به سمتوسویی پیش میرود که خوشایند ایران است. ایران در سوریه موفق شده با حمایت گسترده روسیه، حزبالله و دیگران، بشار اسد را در قدرت نگه دارد. دولت جدید در لبنان به حزب الله قدرت بیشتری داده و بعید است که قدمی واقعی برای رسیدگی به مشکلات اقتصادی محرک تظاهرات مردمی اخیر بردارد. در عراق، حوزههای انتخابیه اصلی در حال بررسی جدی حضور نظامی ایالات متحده هستند. در یمن، سعودیها و اماراتیها پس از سالها درگیری با حوثیها، هیچ نتیجهای غیر از تلفات بالای غیرنظامی نگرفتهاند. ظرفیت و توانایی متحدان ایران در سراسر منطقه در حال افزایش است.
با این حال، ایالات متحده میتواند قدمهایی برای بازیابی نفوذ خود بردارد. برای نمونه، اقدام به کاهش تنشها در سراسر خلیج فارس میتواند اقدام هوشمندانهای باشد، چرا که نگرانی از درگیری متحدان مهم آمریکا در خلیج فارس مانند امارات متحده عربی و عربستان سعودی را بر آن داشته که درصدد نزدیکی به ایران برآیند. ایالات متحده همچنین باید به پایان دادن دشمنی سعودی با قطر کمک و عربستان را به یافتن مسیر خروج از جنگ یمن کمک کند. به علاوه، لازم است که واشنگتن درباره اولویت دادن به روابط خود با ریاض و منافعی که دنبال میکند، تجدیدنظر کند و به بهترین راه برای ترغیب آن به سمت رفتارهای مثبت بیندیشد. همه این اقدامات هم از تنش موجود در منطقه میکاهند و هم این فرصت را برای ایالات متحده فراهم میآورند تا روی چالشهای اساسی تمرکز کند.
۳- ایالاتمتحده باید راهی پیدا کند تا خاورمیانه را از اولویت در دستورکار خود خارج کند. اگرچه در زمینه ژئوپلیتیک این چین است که ایالات متحده را به چالش میکشد، اما ایالات متحده همچنان در دام پاکسازی خاورمیانه گرفتار است. جنگهای پس از ۱۱ سپتامبر به دلیل فراموش شدن موضوع اصلی و ابهام و اضطراب درباره ترازنامه دستاوردها، بازداریها و تحریکها طولانی شدند. رویکرد بیش از اندازه نظامی آمریکا به منطقه هنوز ادامه دارد. در ماههای اخیر دستکم ۲۰هزار نیروی نظامی به منطقه اعزام شدهاند و شمار نیروهای مستقر در منطقه حدود ۸۰هزار نفر برآورد میشود و این در حالی است که حضور دیپلماتیک آمریکا در منطقه از جمله عراق در حال کاهش است. کمپین اعمال فشار حداکثری دولت ترامپ به تمرکز حداکثری بر ایران منجر شده و این مساله بی شک هزینههایی خواهد داشت. ایالات متحده اساسا زمان، توجه و منابع کافی به چالش ژئوپلیتیک چین اختصاص نداده است. ایالات متحده باید بتواند از خاورمیانه فاصله بگیرد و نباید این کار را به گونهای انجام دهد که به نفع روسیه تمام شود. روسها بهطور فعالانه به فعالیت دیپلماتیک در منطقه متعهد شدهاند و تنها راه ایالات متحده این است که ضمن کاهش حضور نظامی، روابط دیپلماتیک خود را در منطقه تقویت کند.
پیامدها برای سیاستهای ایالات متحده
پویایی روابط ایالات متحده و ایران بهطور اجتناب ناپذیر با ثبات و امنیت منطقه در ارتباط است. دولت ایالات متحده باید در این حوزهها تجدیدنظر کند:
استراتژی و اجرا: در رابطه با پیچیدگی استراتژی آمریکا در قبال ایران و خاورمیانه، دولت باید به وضوح مشخص کند که دقیقا برای دستیابی به چه چیزی تلاش میکند و چرا و چگونه قصد انجام این کار را دارد.
کمپین و ائتلاف مبارزه با داعش: درگیری بین ایالات متحده و ایران، جنگ علیه داعش را به خطر انداخته و به نارضایتی برخی از عراقیها دامن زده است. به ویژه نقشی که کنگره میتواند در تقویت مشارکت ایالات متحده با اعضای کلیدی ائتلاف ایفا کند، باید مورد توجه قرار گیرد.
توافق در آشفتگی: تصمیم دولت دونالد ترامپ به پایان مشارکت ایالات متحده در توافق هستهای ایران به جای تلاش برای یافتن راههایی برای بهبود آن، سبب شده میان آمریکا و دیگر امضاکنندگان توافق فاصله ایجاد شود. واشنگتن اکنون باید مسیرهایی را برای ایجاد یک سطح اولیه همکاری میان ایران و بازیگران کلیدی بینالمللی برای به حداقل رساندن برنامه هستهای در نظر بگیرد.
حضور و هدف منطقهای آمریکا: ایالات متحده در دو دهه گذشته بهطور عمده بر رویکرد نظامی در خاورمیانه متمرکز بوده که این رویکردی ناقص است. اگر نیروهای نظامی آمریکا به خروج ناگهانی از عراق مجبور شوند، واشنگتن توانایی خود برای تاثیرگذاری بر سیاستهای بغداد را از دست خواهد داد. در سوریه هم هدف از ماموریت نیروهای آمریکایی آشکار نیست. این تاکید بر رویکرد نظامی بر رویکرد دیپلماتیک تاثیر منفی گذاشته است. شاید حضور نظامی آمریکا در کشورهایی مانند عربستان یا کویت به تعمیق روابط ایالات متحده با آنها بینجامد، اما در رابطه با سایر کشورهای منطقه اینطور نیست. در کل، نبود امنیت و ثبات در خاورمیانه به تهدیدی برای انحصار منابع امنیت ملی ایالات متحده تبدیل شده است. هیچ راهحل سادهای وجود ندارد. با این حال، اگر ایالات متحده از برخی قدمها در استراتژی در قبال خاورمیانه عقبنشینی کند و مسیری منسجمتر و پایدارتر در پیش بگیرد، بسیاری از مشکلات حل خواهند شد.