نقش آمریکا در تنشزدایی ایران و عربستان
مساله تنشزدایی منطقهای بین ایران و عربستان یک مولفه بسیار مهم فرامنطقهای بهنام آمریکا دارد که شاید تاثیرگذارترین مولفه نیز تلقی شود. در ارتباط با نقش و تاثیر آمریکا بر عربستان دو دیدگاه وجود دارد: دیدگاه اول بر این باور است که عربستان عروسک خیمهشببازی آمریکا در منطقه است و اختیار و استقلالی در سیاست خارجی خود ندارد. وقتی این باور را در کنار استراتژی «فشار حداکثری» دولت ترامپ علیه ایران و نقش حساس ریاض در این استراتژی قرار میدهیم، نقش مولفه آمریکا در این تنشزدایی بیشتر میشود. دیدگاه دوم بر آن است که عربستان بازیگری مستقل است و سیاستهای خارجی خود را فارغ از فشارهای واشنگتن اتخاذ میکند. البته همهگیری و باورمندی به دیدگاه اول در ایران بسیار بیشتر از باور به دیدگاه دوم است.
از نظر من، نه این است و نه آن، در عین حال که هم این است و هم آن. به نظر میرسد دولتمردان ایرانی و سعودی بعد از مدتها تنش و منازعه، به این نتیجه رسیدهاند که ناگزیر از مصالحه و گفتوگو با همسایه و رقیب ژئوپلیتیک خود هستند. بهرغم اینکه مقامات عربستان بارها از مقامات آمریکایی خواهان انجام شدیدترین اقدامات از جمله حمله نظامی علیه ایران شدهاند اما حجم، سرعت، شدت و دامنه تحولات اخیر در منطقه آنان را مجاب ساخته که کنار آمدن با ایران شاید بسی راحتتر از مقابله با توان و قدرت منطقهای آن باشد. از طرف دیگر، رفتارهای بهشدت ناپایدار ترامپ در قبال متحدان سنتی واشنگتن، از جمله ریاض و غیرقابل پیشبینیبودن وی سبب شده است که ریاض از اتکای بیش از حد بر واشنگتن دوری جسته و بهدنبال استقلال نسبی در سیاست و روابط خارجی خود باشد. تمایل به گسترش روابط با مسکو و دیگر بازیگران اروپایی، همزمان با حفظ روابط نزدیک با واشنگتن، خود نشانه بسیار خوبی از این طرز تفکر در میان سیاستگذاران سعودی است. سفر پوتین به ریاض و عقد قراردادهای نظامی و تجاری با آن (پس از سفر ترامپ به این کشور) خود گواه این مساله است که با اینکه ریاض از حساسیت واشنگتن در رابطه با مسکو آگاهی دارد، اما به شکلی عملگرایانه تلاش دارد استقلال نسبی خود را در روابط خارجی حفظ کند.
با توجه به رخدادهای اخیر در روابط ایران و آمریکا، و واکنشها و اظهارات مقامات سعودی، بهنظر میرسد عربستان به این درک رسیده که نه میشود کاملا دل به حمایتهای ترامپ بست و نه میشود با تقابل، ایران را منزوی و محصور نگه داشت. قدرتنمایی ایران در حمله تلافیجویانه به پایگاه آمریکایی در عینالاسد عراق و عدمپاسخگویی نظامی آمریکا، مقامات کشورهای منطقه را به این نتیجه رساند که اگر کارزار نظامی علیه ایران راه بیفتد، شعلههای آن تمام منطقه را دربرخواهد گرفت. از اینرو، مقامات ریاض فورا ضمن تکذیب آگاهی خود از حمله تروریستی آمریکا به خودروی حامل سردار شهید قاسم سلیمانی و همراهان، خواهان خویشتنداری طرفین شدند. ماجرای انفجار نفتکشهای سعودی، ساقط شدن پهپاد فوقپیشرفته آمریکایی توسط ایران، شهادت سردار سلیمانی و تشییع حماسی پیکر وی توسط میلیونها ایرانی و حمله ایران به پایگاه نظامی عینالاسد جملگی ریاض را به این نتیجه رساندند که تشدید و تداوم تنش با ایران لزوما نتیجه مثبتی نخواهد داشت. حاصل سخن اینکه هرچند واشنگتن از تنشزدایی بین تهران و ریاض استقبال نمیکند، اما عربستان سعودی تلاش دارد بهصورت پراگماتیک مشکلات خود را با ایران طوری مدیریت کند که ضمن جلوگیری از تشدید منازعه با ایران، خشم دولت ترامپ را هم سبب نشود. منوط کردن تنشزدایی بین ایران و عربستان به رضایت واشنگتن، تبدیل مسالهای منطقهای به بحرانی بینالمللی است که لزوما سبب نادیده گرفته شدن مولفهها و معادلات منطقهای میشود و خواستهها و منافع قدرتهای برتر را جایگزین منافع و الزامات کشورهای منطقهای میکند.