دکتر محمد جمشیدی، استاد دانشگاه تهران در گفتوگو با «دنیایاقتصاد» تشریح کرد
هدف غرب از مذاکره با ایران
محمد جمشیدی، استاد دانشکده حقوق و علوم سیاسی دانشگاه تهران و متخصص مسائل آمریکا در پاسخ به «دنیایاقتصاد» در این رابطه گفت که جمهوری اسلامی از هر ابتکار و طرحی که طرف غربی را وادار به عمل به تعهداتش کند استقبال میکند اما مساله این است که در فرآیند مذاکراتی جدید، اروپا و آمریکا بهدنبال عمل به تعهداتشان نیستند، بلکه خواستار امتیازگیری جدید هستند. به گفته این استاد دانشگاه بر اساس تحلیل محتوای مواضع و سخنان دونالد ترامپ، جان بولتون و مایک پمپئو، درحالحاضر ملاقات بین آقای روحانی و ترامپ بهعنوان نشانه یا سیگنالی از پذیرش دستور کار تسلیم تلقی میشود. دکتر جمشیدی معتقد است اگر در این مسیر گام برداریم، یکی از آفات آن این خواهد بود که طرف مقابل به این قطعیت میرسد که فشار بر ایران به راحتی جواب میدهد. به باور جمشیدی، چه کسی تصور میکرد که بعد از توافق برجام دوباره این مسیر تکرار و دوباره فشار بر ایران اعمال شود و حتی امتیازاتی بیش از برجام از ایران بخواهند.
چرا اخیرا تا به این اندازه شاهد اشتیاق طرفهای غربی برای انجام مذاکره با ایران هستیم؟
دلیل اصلی آن به تغییر سیاست ایران بازمیگردد؛ دولت جمهوری اسلامی ایران طی یک سال خروج آمریکا از برجام، سیاستی را در پیش گرفت که آن را «صبر راهبردی» نام نهاده بود. البته از نظر من، این سیاست، یک سیاست انفعالی بود. چرا که به گفته یکی از کارشناسان موسسه واشنگتن که یک موسسه معتبر است و به جناح تندرو در آمریکا نیز نزدیک است، آمریکا بهترین شرایط را در یک سال بعد از خروج دونالد ترامپ از برجام در اختیار داشت. زیرا با پیگیری سیاست صبر راهبردی، هم ایران در برجام باقی مانده بود و تحت محدودیتهای برجامی قرار داشت و هم اینکه تهران به اتفاقات پیش آمده واکنشی نشان نمیداد. این در شرایطی بود که آمریکا از برجام خارج شده بود و هیچ مسوولیت و تعهدی در قبال ایران نداشت.
این سیاست و عدم واکنش دولت در قبال نقض تعهدات آمریکا عملا آنها را به این برآورد اشتباه نزدیکتر کرد که میتوانند بر ایران فشار بیشتری وارد آورند و هیچ هزینهای را تحمل نکنند. یعنی آمریکاییها به این نتیجه رسیده بودند که فشار بر ایران نتیجه میدهد و در عین حال هیچ هزینهای هم ندارد. بنابراین آنها به سمت صفر کردن فروش نفت ایران حرکت کردند که این مساله یک خط قرمز مهم برای ایران بوده و هست. بنابراین از اردیبهشت ۹۸ که آمریکا چنین سیاستی را در پیش گرفت، سیاست جمهوری اسلامی ایران نیز تغییر کرد؛ مقام معظم رهبری بحث مقاومت را جدیتر مطرح کردند و سیاست کشور از دوره صبر و انفعال خارج شد و به سمت مقاومت فعال حرکت کرد. درنتیجه طی چهار-پنج ماهی که از پیگیری سیاست مقاومت فعال سپری میشود بهنظر میرسد که چنین سیاستی درحال جواب دادن است.
براساس چه شاخصهایی شما میگویید که این سیاست مقاومت فعال اکنون جواب داده است؟
از جمله شاخصهایی که میتوان ذکر کرد این است که غربیها از طریق واسطههای مختلف به سمت مصالحه حرکت کردند. البته در مورد محتوای مصالحه بحث وجود دارد. این مساله که شینزو آبه از ژاپن، امانوئل مکرون از فرانسه و حتی رند پال، سناتور آمریکایی این پیشنهاد را به ایران مطرح کردند که در قبال برخی امتیازها دست از سیاستهایش بکشد، بیانگر آن است که جهتگیری سیاست جمهوری اسلامی ایران درست بوده است.
اگر دقت کنید طی مدت زمان اردیبهشت ۹۷ که آمریکا از برجام خارج شد تا اردیبهشت ۹۸ که ایران یک سیاست انفعالی را در پیش گرفته بود، هیچ یک از این پیشنهادها را از طرف آمریکا و اروپا دریافت نکرده بودیم و حتی اروپاییها طی این مدت موفق نشدند اینستکس را راهاندازی کنند. شاخص دیگری که بیانگر موفقیت این سیاست است این است که کشورهای عربی همسو با آمریکا مانند امارات تاحد قابلتوجهی سیاستهای خود را تغییر دادهاند و در واقع در ائتلاف آمریکایی علیه ایران شاهد ایجاد یک تزلزل هستیم.
به نظر شما سناریو یا دستور کار آمریکا برای مقابله با این سیاست ایران چیست؟
آمریکا یک هدف راهبردی دارد مبنی بر اینکه فشار بر ایران را حفظ کرده اما پاسخ متقابل ایران یعنی پاسخ تهاجمی یا مقاومت فعال تهران را متوقف کند. این تجربه را ما در سال ۲۰۱۲ نیز داشتیم؛ آمریکاییها در آن مقطع با عنوان تحریم فلجکننده گامهایی برداشتند اما وقتی ایران تهدید کرد که واکنشهایی را با هدف بستن تنگه هرمز انجام خواهد داد، آنها وارد فاز مذاکراتی شدند و با ادبیات مثبت و همکاریجویانهای مسائلشان را مطرح کردند. البته هدف اصلی واشنگتن در آن زمان این بود که واکنش ایران را متوقف کرده و در عین حال فشار و تحریم را علیه ایران عملیاتی کنند.
امروز باید از تجربه آن مقطع درس بگیریم؛ زیرا کاملا مشخص است که آمریکا همان نیت و هدف را در سر میپروراند.
یعنی در این مقطع نباید به سمت مذاکره با آمریکا حرکت کنیم؟
وقتی در مورد مذاکره صحبت میشود باید توجه داشت مذاکره مفهومی نیست که فکر نشده بخواهیم وارد فرآیند آن شویم. باید ببینیم هدف از مذاکره و شرایطی که در آن قرار داریم چیست؟
مباحث درباره مذاکره در شرایطی مطرح میشود که پیشنهادهای مذاکراتی طرفهای مقابل عموما برای این است که اقدام متقابل ایران متوقف شود اما زمانی که ما وارد محتوای پیشنهادهای آنها شویم درمییابیم که این پیشنهادها هیچکدام از انتظارات ایران را برآورده نخواهد کرد.
البته جمهوری اسلامی ایران از هر طرح و ابتکاری که طرف مقابل را به سمت انجام تعهدات خود پیش ببرد، حمایت خواهد کرد اما بهشرط آنکه طرف مقابل یعنی اروپا و آمریکا به سمت انجام تعهداتی که تا به امروز نقض کردهاند گام بردارند. پیشنهادهایی که امروز مکرون مطرح میکند یا پیشنهادهای اخیر شینزو آبه، هیچ کدام برای انجام تعهدات طرف غربی، برداشتن تحریمها، باز کردن مسیر فروش نفت ایران، باز کردن مسیر بانکی یا عمل اروپا به ۱۱ تعهدش نبوده است. بلکه آنها پیشنهاد یک خط اعتباری به ایران دادهاند تا در مقابل آن، جمهوری اسلامی ایران اقدامات متقابل را متوقف کرده و در عین حال وارد مذاکره مجدد برای برجام جدید و مذاکرات منطقهای جدید شود. وقتی به صحبتهای رئیسجمهور فرانسه در مصاحبه مطبوعاتیاش با ترامپ بعد از جلسه سران گروه ۷ در بیاریتز توجه کنیم، درمییابیم که او در آنجا با صراحت میگوید که سیاست فشار حداکثری ترامپ، جنبه مثبت وضعیت فعلی است. یعنی مکرون از سیاست فشار حداکثری و تحریم تقدیر میکند و معتقد است که این سیاست باعث شده تا به این نقطه برسند. بنابراین ما نباید دچار غفلت شویم زیرا هدف این سیاست آن است که به اسم یک امتیاز ظاهری یعنی همان خط اعتباری، هم استراتژی ایران را متوقف کنند و هم تهران را وارد یک چاه عمیقتر کنند.
همچنین ملاقات بین آقای روحانی و ترامپ بهعنوان نشانه یا سیگنالی از پذیرش دستور کار تسلیم تلقی میشود. زیرا دستورکار مذاکره از نگاه اروپا و آمریکا، تسلیم ایران است و حضور و ملاقات روسای جمهور دو کشور، پذیرش این دستورکار خواهد بود.
یعنی اگر مذاکراتی صورت بگیرد شاهد درخواستهایی بیش از دوره برجام از سوی طرف مقابل خواهیم بود؟
بدون شک همینطور است؛ بهعنوان مثال اگر در برجام گفته شده بود موشکهایی که برای حمل سلاح اتمی تولید شدهاند نباید آزمایش یا مورد استفاده قرار گیرند، امروز رئیسجمهور آمریکا میگوید ایران نباید هیچ موشک بالستیکی داشته باشد. اگر در برجام بحث بر سر نظارت بر مراکز هستهای ایران بوده امروز صحبت از نظارت بر مراکز نظامی ایران است. همچنین اگر دوره محدودیتهای اصلی برجام، ۱۰، ۱۵ یا ۲۰ سال است درحالحاضر صحبت از دورههای بسیار طولانیتر ۴۰ ساله، صد ساله و حتی ابدی میکنند. در نتیجه، اکنون برخلاف اینکه غربیها ادعا میکنند برجام توافق بدی است اما برای آنها یک توافق خوب است. ولی چون به لحاظ زمانی محدود است به تکاپو افتادهاند تا تغییراتی در آن ایجاد کرده و ابعاد زمانیاش را گسترش دهند.
این واقعیت توافق یا مکانیزم مذاکراتی است که طرف غربی دنبال آن است و در این مکانیزم هیچ چیزی برای اینکه عاید ملت ایران شود یا فشار بر ملت ایران را کاهش دهد، دیده نمیشود. حتی مایک پمپئو، وزیرخارجه آمریکا بعد از مصاحبه ترامپ در کنفرانس گروه به صراحت گفت که آمریکا بهدنبال تحریک مردم ایران است تا مردم در برابر حاکمیت بایستند و زمانی که کلیت سیاست راهبردی ایران تغییر کرد آنها آماده مذاکره خواهند بود. جان بولتون هم گفته است که اگر ایران بپذیرد توافق جامعی با آمریکا انجام دهد یعنی ۱۲ شرط پمپئو را عمل کند در آن صورت آنها آماده ملاقات با ایران هستند. بولتون سپس ابراز امیدواری کرده که در صورت طی شدن این مسیر، شاید تحریمها علیه ایران برداشته شود.
البته من این مسائل را از باب موضعگیری سیاسی یا جناحی بیان نمیکنم و جهتگیری من کاملا دانشگاهی است. بنابراین باید توجه داشته باشیم که با توجه به صحبتهایی که طرفهای غربی بهویژه آمریکاییها داشتهاند، آنها نهتنها نمیخواهند مطالبات بحق ایران را برآورده سازند بلکه حتی برخی انتظارات زیادهخواهانهای نیز از جمهوری اسلامی طلب کردهاند. همانطور که اشاره شد، جمهوری اسلامی ایران بدون شک همواره از هرگونه ابتکاری که طرف مقابل را به سمت عمل به تعهداتش پیش ببرد استقبال خواهد کرد اما به شرطی که در این بین زیادهخواهی صورت نگیرد و امتیازی داده نشود. به نظر من اگر در این مسیر گام برداریم، یکی از آفات آن این خواهد بود که طرف مقابل به این قطعیت میرسد که فشار بر ایران به راحتی جواب میدهد. چه کسی تصور میکرد که بعد از توافق برجام دوباره این مسیر تکرار و دوباره فشار بر ایران اعمال شود و حتی امتیازاتی بیش از برجام از ایران بخواهند.
در چنین شرایطی ایران باید چه سیاستی اتخاذ کند؟
به نظر من در این شرایط ایران باید جدیتر از قبل سیاست مقاومت فعال را دنبال کند. درواقع، ایران طی چند ماه گذشته در حال فشار بر طرف مقابل بوده است تا آنها تغییر محاسباتی انجام دهند و حقوق برجامی ایران محقق شود. البته برجام اشکالات و نواقص زیادی دارد اما اکنون به وضعیتی رسیدهایم که از طرف مقابل میخواهیم که به همان برجام عمل کند. اخیرا دکتر ظریف در مصاحبهای اشاره کردند که وضعیت اقتصادی ایران بعد از برجام به مراتب بدتر از دوره پیش از برجام است و دلیل آن نیز این است که طرف مقابل به تعهداتش عمل نمیکند. به همین دلیل نیز اکنون یکی از مطالبات ایران این است که طرفهای غربی به تعهدات برجامیشان عمل کنند.
ارسال نظر