ایران، ترامپ و تصور ذهنی از آمریکا در جهان
در این چارچوب، دونالد ترامپ سعی میکند با سیاستی عملگرایانه و با ظاهری قدرتمآبانه منافع ملی آمریکا را به پیش ببرد، اما در تحقق این راهبرد، گاهی به خود ضربه وارد و راه را گم میکند. نکته این است که دولت آمریکا باید تلاش کند قدرت هوشمندانه اعمال شود ولی یکطرفه یا سیاست مشت آهنین نمیتواند قدرت را به شکل هوشمندانه اعمال کند. قدرت هوشمند زمانی در سیاست خارجی معنا پیدا میکند که ترکیب عاقلانهای از قدرت نرم و قدرت سخت مورد استفاده قرار گیرد. سیاست خارجی آمریکا در زمان ریاستجمهوری ترامپ، درخصوص ایران مصداق این نقیصه از عملکرد دیپلماسی واشنگتن محسوب میشود. به عبارت دیگر، راهبرد یا استراتژی مهار ایران توسط آمریکا در دولت ترامپ فاقد رویکرد یا تاکتیک مناسب و کارآمد است، امری که نهایتا به نفع ایران و به ضرر جایگاه قدرتی آمریکا در نظام بینالملل تمام خواهد شد و تصویر یک بازیگر یا کنشگر غیرعقلایی و لجباز را از واشنگتن بر جا خواهد گذاشت.
استفاده از تحریم در روابط بینالملل همواره موافقان و مخالفان خود را داشته است. ناگفته نماند که عمده افکار عمومی در جهان با سوءاستفاده از تحریم بهعنوان یک ابزار فشار در سیاست خارجی بهدلایل متعدد مخالف هستند که عمدهترین آنها این است که تحریم به نفع حکومتی است که علیه آن استفاده میشود و به ضرر مردم عادی است که در آن کشور زندگی میکنند و به سر میبرند. اکنون سوءاستفاده از تحریمها بهعنوان سیاست خارجی آمریکا و بهعنوان اهرم فشار، نه تنها بر مردم عادی در ایران فشار مضاعف و طاقتفرسایی را اعمال میکند، بلکه عملا و در نهایت منافع اقتصادی و سرانجام منافع ملی آمریکا را به خطر خواهد انداخت.
به عبارت دیگر در نکته اول، بدبینی مردم و دولت ایران نسبت به دولت آمریکا بهطور روزافزونی رو به گسترش خواهد گذاشت و دیوار بدبینی بین دو کشور که ظرف این چند دهه بیش از پیش مستحکم و رفیع شده بود رفیعتر و مستحکمتر خواهد شد و از طرف دیگر نه تنها اهداف استراتژیک آمریکا از بازدارندگی ایران محقق نخواهد شد، بلکه هر چه بیشتر متزلزلتر از گذشته میشود. ایرانیان با زور و فشار عریان آمریکا تسلیم نخواهند شد، بلکه شرایط شکنندهتر از دیروز و گذشته خواهد بود و رفع بیاعتمادیها و ترسها از آمریکا نیز به شدت دشوار و پیچیده خواهد شد. سیاست زور و اعمال تحریمهای سنگین، دولت و مردم ایران را نسبت به عملکرد آمریکا در این کشور هر چه بیشتر با سوءظن و تردید مواجه ساخت که ترمیم آن را در آینده نیز با چالشها و موانع هر چه سختتری روبهرو خواهد کرد.
سوءاستفاده از ابزار تحریم بهعنوان سلاح سیاست خارجی آمریکا در عین حال باعث به خطر انداختن منافع اقتصادی و نهایتا منافع ملی این کشور است. سیاست تحریمی بیش از حد افراطی و تهاجمی دولت ترامپ علیه ایران، موقعیت برتر دلار آمریکا را در بازارهای مالی جهانی تضعیف میکند. امروز شاهد هستیم که علاوه بر اینستکس اروپایی، چین و روسیه نیز بهدنبال تسهیل مراودات مالی با ایران و توسل به راهحلهای جایگزین بهجای سیستم دلار محور فعلی برآمدهاند. گرچه تکمیل این فرآیند کار مشکلی است و با چالشهای زیادی مواجه خواهد بود اما این راهی است که شروع شده و عملکرد غیرمعقولانه و یکجانبه آمریکا در سیاست بینالملل آن را تشدید خواهد کرد.
اگر سیاستهای مشوق اروپا برای حفظ ایران در برجام، جواب ندهد این احتمال که ایران به سمت سیاستهای قبلی خود در زمینه تکمیل فرآیند هستهای حرکت کند بسیار زیاد است. در حالتی که ایران به سمت احیای برنامههای هستهای خود حرکت کند، نقض برجام توسط دولت آمریکا، مسبب و دلیل اصلی برای چنین امری تلقی خواهد شد، امری که خود میتواند احتمال بالا گرفتن تنش و حتی برخورد نظامی را در منطقه افزایش دهد.
در سیاست خارجی آمریکا در دولت ترامپ تنها فشار دیده میشود و راهی برای مذاکره جهت پیشبرد اهداف دیده نشده است. در واقع راهحل متوازن و معقولی که امکان قبول از طرف ایران را نیز داشته باشد که اگر اینطور نباشد قطعا شانسی برای پیشبرد اهداف سیاست خارجی آمریکا وجود ندارد، نقض توافق برجام توسط ترامپ بدون یک طرح جایگزین باعث میشود تا برجام بهعنوان یک راهحل مبتنی بر مذاکره و سازش از بین برود و عملا این پیروزی دیپلماتیک به یک بحران غیرضروری برای آمریکا تبدیل شود که اکنون نیز عملا به این بحران تبدیل شده است. این فرآیند بحرانی باعث شده تا آمریکا بهعنوان یک شریک غیرقابل اعتماد در دنیا دیده شود که نمیتوان در برنامهریزیهای دیپلماتیک و مذاکرات بینالمللی روی آن حساب باز کرد.
در مقابل ایران کنشگری بوده است که به مذاکره و راهحلهای دیپلماتیک تن داده است و خواهان این بوده که تنشهای بهوجود آمده را نه از طریق برخوردهای نظامی و خشونتآمیز حل کند، به این ترتیب عملا ایران جایگاه دیپلماتیک بسیار بهتری را در مقابل آمریکا بهدست آورده است. ایران ثابت کرده که برخلاف تصویر غلطی که دولت آمریکا بهواسطه ایرانهراسی ایجاد کرده است، کنشگری است که حاضر است اگر منافع ملی آن دیده شود به مذاکرات برد-برد تن بدهد و اختلافهای فیمابین را از طریق مذاکره حل کند.
دولت ترامپ با برهم زدن برجام و اعمال فشارهای سخت مبتنی بر تحریم نشان داده است که استفاده از ابزارهای خشونتآمیز را به بدیلهای مصالحهآمیز مبتنی بر مذاکره ترجیح میدهد و اگر این روش را ادامه دهد قطعا تصویر کنشگر غیرمعقول در نظام بینالملل را بیش از پیش در روابط بینالملل از خود رواج خواهد داد. تصمیمگیران سیاست خارجی آمریکا نیاز دارند برای تصحیح این روند غلط هر چه سریعتر خود را از بنبست خارج کنند و راههای مسالمتآمیز حل بحران را به جای استفاده از ابزارهای خشونتآمیز انتخاب کنند.
ارسال نظر