ممدوف نوشت: «سال‌های اخیر شاهد ظهور چیزی بودیم که می‌توان آن را نومحافظه‌کاران عرب توصیف کرد؛ رهبرانی جاه‌طلب مانند محمد بن سلمان، ولیعهد عربستان و محمد بن زاید، ولیعهد ابوظبی. ویژگی متمایزکننده آنها، اتکای شدید بر قدرت نظامی برای بازترسیم نقشه سیاسی خاورمیانه بر اساس منافع‌شان و همچنین هدف فراگیر عقب راندن ایران است. عقب راندن ایران، سیاستی است که میان آنها و نئوکان‌های اصلی آمریکایی مشترک است.»

او ادامه داد: «اما سابقه آنها، در جا‌هایی مانند عراق به هیچ‌وجه موفق‌تر از همتایان آمریکایی‌شان نیست. جنگ یمن که در ۲۰۱۴ از سوی محمد بن‌سلمان به‌عنوان تفریح یک‌هفته‌ای تلقی می‌شد، به یک باتلاق خونین تبدیل شد که هیچ پایانی برای آن متصور نیست. تلاش‌های ریاض و ابوظبی برای منزوی کردن قطر، باعث نزدیکی این کشور کوچک به دشمنان‌شان - ایران و ترکیه- شد. تلاش‌های ناشیانه عربستان برای مداخله در لبنان، دشمن آن یعنی حزب‌الله را تقویت کرد. نتیجه این سیاست‌ها این شد که ایران نه تنها منزوی نشد بلکه قوی‌تر هم شد.» به نوشته این تحلیلگر، با این حال، همان‌طور که تجربه نشان می‌دهد، نئوکان‌های عرب و حامیان آمریکایی آنها به احتمال زیاد، به جای تغییر رویکردشان، سیاست‌های خود را تشدید می‌کنند. به‌ویژه آنکه آنها اکنون از سوی دولت ترامپ جسور شده‌اند. دولتی که خودش درحال نئوکانی شدن است.

الدار ممدوف در ادامه تاکید کرد: «یکی از راه‌های تشدید سیاست‌هایشان این است که به اتحادیه اروپا فشار وارد کنند تا به تلاش‌هایشان برای عقب راندن ایران در مساله برنامه موشکی و سیاست‌های منطقه‌ای ملحق شود. اگر چه اتحادیه اروپا درخصوص ایران با آمریکا، اسرائیل و عربستان نگرانی‌های مشترک دارد، اما در مقابل این فشار، هم به‌طور جمعی و هم به‌طور فردی در سطح کشورها، مقاومت خواهد کرد.» او ادامه داد: «زیرا، شهروندان اتحادیه اروپا دولت‌های خود را برای خوشایند دونالد ترامپ، بنیامین نتانیاهو و محمد بن‌سلمان انتخاب نکرده‌اند. استراتژی جهانی که به تصویب همه ۲۸ عضو اتحادیه اروپا رسیده، بر تعامل با ایران و شورای همکاری خلیج فارس به‌عنوان سنگ بنای بینش اروپا درباره منطقه خلیج‌فارس تاکید می‌کند. »

این تحلیلگر نوشت: «دولت کنونی ایران، مکررا تمایل خود برای وارد شدن به دیپلماسی منطقه‌ای مبتنی بر اصول را نشان داده است. اصولی که با اصول مورد قبول اروپا بی‌شباهت نیست. یعنی اصول تاکید بر منافع مشروع و امنیت جمعی برای همه کشور‌های منطقه‌ای.» دیپلمات سابق لتونی در واشنگتن تاکید کرد: «استمرار عدم توافق بین اتحادیه اروپا و ایران درخصوص مسائلی همچون موشک‌های بالستیک، سوریه و حزب‌الله، ضرورتا مستلزم اقدامات جدید تنبیهی (علیه ایران) نیست. تجربه برجام نشان داد که برای به‌کارگیری دیپلماسی با ایران، فضایی وجود دارد.» ممدوف در ادامه با اشاره به امکان همکاری بین ایران و اروپا در مسائل منطقه نوشت: «با این حال، این دریچه فرصت برای همیشه باز نخواهد ماند. فضای سیاسی ایران، نه راکد است نه انحصاری. فقدان منافع مورد انتظار از برجام، در شکل‌گیری چشم‌انداز بدبینانه نزد ایرانیان نقش داشت.»

او ضمن اشاره به قدرت رقبای محافظه‌کار روحانی، مدعی شد که افول ائتلاف کنونی میان اصلاح‌طلبان، میانه‌رو‌ها و اصولگرایان، آونگ را به سمت پوپولیسم احمدی‌نژادی متمایل خواهد ساخت. این کارشناس در پایان با بیان برخی ادعاها نوشت: «تضعیف و نهایتا حذف میانه‌رو‌ها از صحنه سیاسی ایران - که ممکن است دروازه‌های آرزوی دیرینه تغییر رژیم را باز کند- شاید دقیقا هدف نئوکان‌های عرب و آمریکایی باشد. اما نتیجه چنین تحولی، ریسک غیرقابل‌قبول آشوب بیشتر و جنگ‌ در خاورمیانه خواهد بود که این امر تبعات مستقیمی برای اروپا خواهد داشت و این دلیل دیگری است بر اینکه چرا اروپا باید در مقابل فشار برای پیوستن به جبهه ضدایرانی، مقاومت کند.»