پولیتیکو تحلیل کرد
عملکرد هیلی در قبال ایران و خطر انزوای آمریکا
نماینده آمریکا در نشست شورای امنیت درخواست قاطعانهای از جهان برای حمایت از مردم ایران کرد اما مجموعهای از دوستان آمریکا از انجام چنین کاری شانه خالی کردند و درباره نحوه پرداختن به موضوع ایران دو پهلو حرف زدند. نماینده فرانسه این مساله را که اعتراضات در ایران، تهدیدی برای امنیت بینالمللی است و شایسته توجه شورای امنیت است، مورد سوال و تردید قرار داد. نماینده سوئد هم درباره زمانبندی برگزاری این نشست ابراز تردید کرد. نماینده کویت هم به همکارانش در شورای امنیت تحولات تلخ پس از اعتراضات بهار عربی را یادآوری کرد. مشخص بود که حاضران در نشست، این جلسه را طرحی توسط هیلی برای زیرسوال بردن غیرمستقیم پایههای توافق هستهای ایران میدیدند و دیپلماتها یکی پس از دیگری بر حمایت قاطعشان از توافق تاکید کردند. نشست، بیشتر شبیه به مناظره درباره سیاست خارجی دولت ترامپ بود تا اینکه درباره رفتار ایران باشد. هیلی اکنون درباره اینکه چه نوع نمایندهای در سازمان ملل میخواهد باشد، با برخی سوالات اساسی مواجه است. آیا او میخواهد نیرویی میانهرو در دولت ترامپ باشد و تنشها بین یک رئیسجمهوری دمدمیمزاج و بقیه جهان را بخواباند؟ یا اینکه او بر نمایندگی کردن از مواضع سرسختانه رئیسش در قبال ایران و بحران کرهشمالی و احتمالا ایجاد فاجعه دیپلماتیک شبیه به جنگ ۲۰۰۳ وفادار باشد؟ هیلی از زمانی که وارد نیویورک[بهعنوان نماینده آمریکا در سازمان ملل] شده، در دفاعش از اسرائیل و انتقاد از تهران شدیدا ثابتقدم بوده است. اوایل تابستان بود که او راه را برای اعلام عدم پایبندی ایران به توافق [توسط ترامپ] و تهدید به خروج از شورای حقوق بشر سازمان ملل مستقر در ژنو به دلیل انتقادات این شورا از اسرائیل مطرح کرد. تصمیم رئیسجمهور ترامپ برای شناسایی بیتالمقدس بهعنوان پایتخت اسرائیل هیلی را در یک جایگاه خاص قرار داد.
او پس از وتوی قطعنامه انتقادی از قمار ترامپ، برای جلوگیری از تصویب بیانیه در مجمع عمومی سازمان ملل تمامقد وارد شد و عملا موضوع به یک همهپرسی درباره ترامپ تبدیل شد. آمریکا با ۱۲۸ رای در برابر ۹ رای این قضیه را باخت موضوعی که مایه شرمساری و خجالت رئیسجمهوری شد؛ دیپلماتهای خارجی از اینکه هیلی با این شدت وارد یک درگیری شده که از قبل مشخص بود در آن میبازد، دلسرد شدند. هیلی چند روز پس از این شکست، از تصویب بسته تازه تحریمها علیه کرهشمالی در شورایامنیت و امضای بودجه تقلیلیافته سازمان ملل در مجمع عمومی اطمینان حاصل کرد؛ بودجهای که او برای کاهش آن تلاش کرد. بنابراین رایگیری درباره اسرائیل تاثیر عملی کمی روی نفوذ هیلی داشت. اگرچه بحث هفته گذشته درباره ایران، موضوعی با اهمیت کم بود اما نتیجه آن بسیار مهمتر بود. هیلی اگر درباره ایران دیگر قدرتها را با خودش بیگانه کند، او شاهد از بین رفتن سریع حسننیتی که توانسته برای خودش بسازد، خواهد بود.
دیپلماتهای خارجی ممکن است با آمریکا با یک استاندارد و ملاک حرفهای درباره اختلاف نظرشان بر سر اسرائیل رفتار کنند اما بهطور گستردهای توافق هستهای ایران را بهزعم خودشان برای مهار بحران رو به افزایش منطقه خاورمیانه، اساسی و ضروری میبینند. این اعتقاد همه اعضای دائم شورای امنیت بهجز آمریکا را با هم متحد میکند. قدرتهای جهانی هرچه درباره اعتراضات ایران فکر کنند، اکنون آنها تلاشهای آمریکا برای تضعیف ایران را تهدیدی امنیتی در خاورمیانه میدانند؛ تهدیدی که باید مهار شود. بسیاری از کارشناسان امنیتی و مدافعان حقوقبشری در اروپا از فقدان دلسوزی دولتهایشان در قبال معترضان ایران، حس خوبی ندارند اما در دوره ترامپ، بسیاری از دیپلماتها به باقیماندن و اتکا روی بقایای نظم بینالمللی باقی مانده از دوره اوباما علاقه دارند تا اینکه بخواهند درباره دموکراسی حرف بزنند.اگر رئیسجمهور ترامپ به دوری کردن از توافق ایران ادامه دهد، هیلی ناگهان خودش را در موضع تدافعی خواهد یافت و متحدان نزدیک معدودی را در سازمان ملل در کنارش خواهد دید. روسها نیز که قبلا در منازعه دیپلماتیک طولانی بر سر سوریه در شورای امنیت به پیروزی رسیدهاند، شاید خوشحال خواهند شد تا متحدان سنتی آمریکا را در یک بلوک ضدترامپ بهخاطر ایران، تحریک کنند.
چنین چیزی لزوما به معنای مسموم کردن پروندههای عمده دیگر از قبیل کرهشمالی نخواهد بود اما لکهای روی اعتبار و پرستیژ آمریکا در نیویورک [سازمان ملل] خواهد بود. دونالد ترامپ و تندروهای ضدایرانی درون و بیرون از دولت او شاید با این موضوع مشکلی نداشته باشند، همانطور که دیک چنی معاون رئیسجمهوری وقت آمریکا در موضوع عراق[در سال ۲۰۰۳] علاقهمند به دور زدن شورای امنیت سازمان ملل بود. دشمنان توافق هستهای ایران هم شاید از ملاحظه پیکار هیلی در مبارزات نمادین بر سر ایران در نیویورک خوشحال شوند و پس از آن اعلام کنند که مسیر سازمان ملل برای پرداختن به موضوع ایران، از بین رفته و مرده است. چنین چیزی به رئیسجمهوری و کنگره آمریکا میدان مانور بیشتری برای پرداختن به موضوع ایران بر اساس خواستههای خودشان خواهد داد. دیپلماتهای مستقر در نیویورک درباره این موضوع نگرانی دارند که هیلی برای اثبات توانمندیها و قابلیتهایش بهعنوان یک تندروی درجه اول جمهوریخواه در زمینه سیاست خارجی، این مسیر را بپیماید؛ کسی که گمان میرود به ریاستجمهوری چشمدوخته باشد. اگر اینطور باشد، هیلی باید با دقت و ملاحظه بیشتری رفتار کند. قطعا منافع سیاسی کوتاهمدتی در ضربهزدن به سازمان ملل و دفاع از اسرائیل وجود دارد اما همانطور که کمتر از یک دهه قبل دولت جورج بوش متوجه شد، ترویج بیثباتی در خاورمیانه میتواند آسیب سیاسی بسیار بزرگتر و قابلملاحظهتری به سیاستمداران آمریکایی بزند.
برای هیلی یک مسیر سیاسی در دسترس دیگری هم وجود دارد: این را بپذیرد که خیلی بعید است بتواند سازمان ملل را به زانو زدن در قبال خواستهاش درباره ایران وادارد و به جای این کار، تا حد امکان روی موضوعاتی از قبیل کرهشمالی تمرکز کند. پذیرش این موضوع شاید سخت باشد اما اگر هیلی واقعا خواهان دستیابی به عالیترین منصب [رئیسجمهوری] یا مناصبی از قبیل وزیرخارجه باشد، باید نسبت به موضوعاتی که میتواند وجههاش را مخدوش کند، توجه داشته باشد. برانگیختن دعوا و دردسر با ایران میتواند به آسانی نتیجه معکوس داشته باشد.
ارسال نظر