آینده برجام از منظر نظریه سیستمی

بحث لغو تحریم‌ها مهم‌ترین خواسته ایران در برجام بود، اما رفتار‌های آمریکا برخلاف برجام بوده و تمدید دوباره قانون داماتو و تحریم‌های کنگره و سنا در مورد مسائل موشکی و حقوق بشر نیز این رفتار را تشدید کرده است. سوال این است که اساسا آمریکایی‌ها چرا در مقابل برجام که این همه زمان برده است، در دوره دموکرات‌ها و در دوران دولت کنونی آمریکا، این بد عهدی‌ها را ادامه می‌دهند. با وجود پایبندی ایران به موافقت‌نامه هسته‌ای که اخیرا آژانس بین‌المللی انرژی اتمی نیز بر آن صحه گذاشت، آینده برجام به چه سمت‌وسویی خواهد رفت و نقش اروپا و شرکای دیگر برجام در تداوم و حفظ برجام چگونه است؟

در ابتدا به برجام و تاثیر آن از نگاه نظریه سیستم‌ها در روابط بین‌الملل خواهم پرداخت. مناقشه هسته‌ای و تحریم‌ها در حقیقت به مثابه بحرانی بود که هم نظام و هم کشور و مردم را مورد تهدید قرار می‌داد. این تهدید را می‌توان به ۸ سطح تقسیم‌بندی کرد:

۱. تغییر حکومت در ایران

۲. حمله نظامی

۳. نابود کردن اقتصاد ایران

۴. خرابکاری صنعتی و ترور دانشمندان هسته‌ای

۵. اجماع جهانی علیه ایران

۶. خلع سلاح ایران در فروش نفت

۷. منزوی کردن ایران

۸. آثار و پیامد‌های اجتماعی ناشی از بحران هسته‌ای

نظریه سیستمی

نظریه‌ سیستمی، نظریه‌ای جامع و کل‌نگر است. این نظریه در مقابل دیدگاه تقلیل‌گرایانه رفتارگرایی – که سعی بر یافتن رابطه بین یک محرک و پاسخ داشت- قرار می‌گیرد و خواستار تبیینی جامع است که ناشی از رفتار یگانه‌ساز علم پوزیتیویستی است. در تحلیل سیستمی، مرزبندی‌های نظام از اهمیت خاصی برخوردار است؛ زیرا بر این اساس است که فرآیندهای تعاملی به سه قسمت نهاده، تبادل و داده تقسیم می‌شوند. از طریق نهاده‌ها و داده‌ها است که نظام سیاسی با سایر نظام‌های اجتماعی ارتباط برقرار می‌کند و باعث تبادل میان محیط و نظام می‌شود. اصل متعارف در تحلیل سیستمی آن است که اگر فشارهای وارد از محیط به اوج خود برسد، مرزها به هم می‌ریزد و نظام فرو می‌پاشد. فشار عبارت است از هر نوع نیرو یا فرآیند ایجاد شده از خارج یا داخل نظام که پایداری آن را از یک یا چند جهت مورد تهدید قرار دهد. در این وضعیت، متغیرهای اصلی نظام برخلاف هدف‌های مورد نظر تغییر وضعیت خواهند داد. چنانچه داده‌ها قادر به پاسخگویی نباشند و بازخورد به داخل محیط صورت گیرد، این فشار از طریق نهاده‌های بعدی دوچندان خواهد شد. افزایش کارآیی نظام می‌تواند باعث افزایش کمی و کیفی نهاده‌ها و نیز داده‌ها شود و ادامه حیات نظام را میسر سازد.