یادداشت/ بخش آخر
نظام بینالملل و ژئوپلیتیک جدید خاورمیانه - ۲۳ شهریور ۹۶
دکتر محمود سریعالقلم
استاد دانشگاه شهید بهشتی
هرچند روسیه در آینده سوریه نقش مهمی خواهد داشت، ولی در تمام مسائل دیگر خاورمیانه، آمریکا مهمترین بازیگر برونمنطقهای بوده و نقش آن بهتدریج افزایش خواهد یافت. این فضای نظامی و امنیتی، حاکی از فروش بیشتر تسلیحات به کشورهای عربی، اسرائیل و ترکیه بوده و نفوذ امنیتیـ نظامی آمریکا را در منطقه تشدید میکند. تا زمانیکه دایره عملکرد داعش در عراق و سوریه حفظ شود، فوریتی نیز برای تقابل جدی با او وجود نخواهد داشت.
دکتر محمود سریعالقلم
استاد دانشگاه شهید بهشتی
هرچند روسیه در آینده سوریه نقش مهمی خواهد داشت، ولی در تمام مسائل دیگر خاورمیانه، آمریکا مهمترین بازیگر برونمنطقهای بوده و نقش آن بهتدریج افزایش خواهد یافت. این فضای نظامی و امنیتی، حاکی از فروش بیشتر تسلیحات به کشورهای عربی، اسرائیل و ترکیه بوده و نفوذ امنیتیـ نظامی آمریکا را در منطقه تشدید میکند. تا زمانیکه دایره عملکرد داعش در عراق و سوریه حفظ شود، فوریتی نیز برای تقابل جدی با او وجود نخواهد داشت. مبارزه با داعش، فرصت حضور و نفوذ دائمیتری در عراق به آمریکا میدهد. سوم، سطح ملی مسائل ژئوپلیتیک خاورمیانه است.
عربستان با افق ۲۰۳۰ در پی متنوعسازی اقتصاد خود است تا وابستگی به درآمد نفت را کاهش دهد و منابع جدید درآمدی را از طریق دریافت مالیات، فروش کالا و گسترده کردن سرمایهگذاری خارجی فراهم آورد. هرچند در سطح دولتی، این تلاش وجود دارد اما در فرآیند اجماعسازیهای اجتماعی، مذهبی و خانواده سلطنتی، شعاع اجماع مشخص نیست، ولی با برنامههای فراوانی که طر احی شده است، میتوان حدس علمی زد که تا اندازهای عربستان، اقتصاد خود را چندبخشی و صنعتیتر کرده و درآمدهای جدیدی بهدست خواهد آورد. بسیاری از کشورهای عربی خلیجفارس نیز در مقیاسی کمتر در این مسیر قرار گرفتهاند. مصر و اردن با وابستگیهای مالی بیشتری به آمریکا، بانک جهانی، صندوق بینالمللی پول و کشورهای عربی، نقش مهمی در ژئوپلیتیک منطقه ایفا نخواهند کرد. آینده بحران یمن، تابع تصمیم آمریکا برای دخالت مستقیمتر و گستردهتر خواهد بود. ژئوپلیتیک منطقه با منابع فراوان مالی کشورهای حوزه خلیجفارس، توان طراحی و قطبسازی اسرائیل و تلاش نظامی آمریکا در یک قطب و همکاریهای ایران و روسیه و تحولات درون عراق و سوریه در قطب دیگری شکل خواهد گرفت. ترکیه به منافع ناتو و آمریکا گرایش دارد، ولی در تمام امور منطقهای، بهضرورت، تابع عربستان و اسرائیل نیست، بلکه در هر دو قطب حضور دارد، ولی عمدتا در قطب غربی است.
بهموازات این پویشهای امنیتی و ژئوپلیتیکی منطقهای، یک پرسش اساسی این است که کدام کشورها توان افزایش ثروت ملی را در این ماتریس جنگ و نزاع دارند؟ بدون امکانات مالی و تولید ثروت، کشورها ظرفیتهای نقشآفرینی خود را از دست میدهند. اردن، عراق، سوریه، لبنان، یمن و مصر سالها در بیثباتی و مشکلات اقتصادی زندگی خواهند کرد. اصل ژئوپلیتیک ملی و منطقهای در عربستان، اسرائیل، ایران و ترکیه خواهد بود. درمجموع، تجمیع قدرت در ترازوی منطقهای با کفه سنگینتری در اختیار جزیرهالعرب، اسرائیلـآمریکا و تا اندازهای، ترکیه قرار دارد. کفه مقابل هم به توان مالی نیاز دارد و هم به جذب ترکیه و کشورهای عربی. نحوه تعامل میان روسیه و آمریکا در طول سالهای آینده میتواند وضعیت این ترازو را شفافتر کند. همانگونه که در چارچوب نظری کیگن در ابتدای مقاله آمد، رقابت برای جایگاه و نفوذ در سطح منطقهای و جهانی بهشدت افزایش یافته است و خاورمیانه بهعنوان یک زیرمجموعه سیستم بینالمللی، نمونهای چندوجهی از این نظم نوین جهانی است. هرچند دوقطبی شدن خاورمیانه، نوعی توازن ایجاد کرده است، ولی بینالمللی شدن تقابلها و کشمکشهای آن، تابع نحوه تعامل آمریکا و روسیه در شرق و شمال اروپا، مسائل مربوط به تعهدات نظامی طرفین، تحریمهای اقتصادی غرب و حتی برونرفت از مثلث تعاملات روسیه، چین و آمریکا خواهد بود.
ارسال نظر