بیادداشت/ خش یازدهم
نظام بینالملل و ژئوپلیتیک جدید خاورمیانه - ۲۰ شهریور ۹۶
دکتر محمود سریعالقلم
استاد دانشگاه شهید بهشتی
نویسندگان حوزه روانشناسی و جامعهشناسی، ذهنیت یهودی و ذهنیت اسرائیلی را همیشه با یکدیگر مساوی نمیدانند، هرچند حلقههای مشترکی بین این دو وجود دارد. یک فرد یهودی که در کانادا یا آمریکا بهدنیا آمده، کار و فعالیت کرده، درس خوانده و زندگی میکند، با یک فرد اسرائیلی که در شرایط متفاوتی از نظر اجتماعیـاقتصادیـنظامی رشد کرده و ادبیات متفاوتی را شنیده است، متفاوت است؛ ازاینرو، ذهن اسرائیلی بهگونهای با محیط و شرایط تربیت شده است که همیشه درحال دفاع از خود است، خود را بهتر از دیگران میداند و تقریبا بسیاری از اوقات، ناراضی است.
دکتر محمود سریعالقلم
استاد دانشگاه شهید بهشتی
نویسندگان حوزه روانشناسی و جامعهشناسی، ذهنیت یهودی و ذهنیت اسرائیلی را همیشه با یکدیگر مساوی نمیدانند، هرچند حلقههای مشترکی بین این دو وجود دارد. یک فرد یهودی که در کانادا یا آمریکا بهدنیا آمده، کار و فعالیت کرده، درس خوانده و زندگی میکند، با یک فرد اسرائیلی که در شرایط متفاوتی از نظر اجتماعیـاقتصادیـنظامی رشد کرده و ادبیات متفاوتی را شنیده است، متفاوت است؛ ازاینرو، ذهن اسرائیلی بهگونهای با محیط و شرایط تربیت شده است که همیشه درحال دفاع از خود است، خود را بهتر از دیگران میداند و تقریبا بسیاری از اوقات، ناراضی است.
همانگونه که شاعر و پزشک روسی، شال چرنیخوسکی نیز مطرح کرده است، خلقوخوی افراد، تناسب مستقیمی با شرایط زیستمحیطی آنها دارد؛ بهعنوان مثال، جغرافیای بسیار محدود اسرائیل باعث شده است که ابهام در حوزه سیاست خارجی و امنیت ملی اسرائیل فراوان باشد، تا حدی که ساختار تسلیحات هستهای اسرائیل با عنوان «ابهام استراتژیک» خطاب میشود. چون ذهن اسرائیل همیشه در پی دفاع از خود است، به تهدید بیش از اندازه واکنش نشان میدهد و تا اندازهای که بتواند از قدرت استفاده میکند. جغرافیا و تاریخ، زمینهساز اصلی این ذهنیت اسرائیلیها است که با مخالف و دشمن، بهشدت برخورد کنند؛ تا حدی که یکی از اصول فروش اسلحه در آمریکا و اروپا به کشورهای عربی این است که برتری راهبردی اسرائیل نسبت به آنها حفظ شود. علاوهبر این، شرایط محیطی باعث شده است که سالانه حدود هفتهزار نفر در پی دریافت گذرنامه آلمانی باشند. براساس این وضعیت ژئوپلیتیک، جغرافیایی و بیثباتی با همسایگان، موضوع اصلی حکمرانی در اسرائیل، امنیت ملی است و منابع مالی و انسانی قابلتوجهی صرف این مساله میشود. اگر از این منظر جغرافیایی به امنیت ملی اسرائیل توجه کنیم، وجود قدرتهای منطقهای بهضرر اسرائیل هستند، بهویژه آنکه قدرت نظامی قابلتوجهی نیز داشته باشند. اینکه عراق دوره صدام بهعنوان یک قدرت نظامی از میان رفت و سپس در چارچوب حضور و همکاری با آمریکا قرار گرفت، در راستای امنیت ملی اسرائیل بود؛ اینکه مصر روزبهروز فقیرتر میشود و بهسبب جمعیت فراوان و منابع محدود مالی و نابسامانی اقتصادی نمیتواند به قدرت نظامی خود، توان ببخشد، در چارچوب امنیت ملی اسرائیل است؛ اینکه سوریه بهعنوان یک کشور نسبتا قدرتمند نظامی عربی در بیثباتی، آشوب، و ازهمگسیختگی با میلیونها آواره بهسر میبرد، سبب شده است که یک خطر بزرگ امنیت ملی در همسایگی اسرائیل بهشدت تضعیف شود. ائتلاف ناگفته، ولی واقعی اسرائیل با کشورهای مهم عربی حوزه خلیجفارس نیز در امتداد تحقق اهداف امنیت ملی است. از منظر ژئوپلیتیک، بالکانیزه کردن خاورمیانه و جلوگیری از تمرکز قدرت یا ائتلافهای بزرگ در مسیر امنیت ملی اسرائیل است.
در این مورد، پژوهشهایی انجام شده است که رابطه میان نگرانی و تهدید از یکسو و برخوردهای نظامیگونه و اهمیت امنیت ملی از سوی دیگر را نشان میدهد. همچنین درباره ذهن اسرائیلی گفته میشود که در درون، دوگانه، شکاک و دچار تزاحم فکری، ولی در بیرون، برنامهریز، عملیاتی، مصمم و تهاجمی است و به همه پرسشها، نه میگوید و برای دفاع از خود، با بسیاری مسائل مخالفت میکند و خیلی به کسی اعتماد نمیکند. جغرافیا، شرایط و تاریخ او را به این نظام واکنشی معتقد کرده است که برای بقا، زندگی و پیشرفت، باید خشن بود. ساختار روانی اسرائیلیها و نوع نظام محاسباتی آنها برای آینده خاورمیانه و ژئوپلیتیک و نظام ائتلافها، پیامدی جدی خواهد داشت. زمانیکه در عراق و سوریه، مقدمات بعضی طرحهای برنامه هستهای فعال شد، اسرائیل بلافاصله هر دو کشور را مورد اصابت قرار داد، زیرا برنامه هستهای و تسلیحات هستهای را خاص خود میداند و میخواهد این برتری راهبردی را تنها برای خود نگه دارد و از این فرصت بازدارندگی کشورهای خاورمیانه جلوگیری کند. یکی از کانونهای روانی که نهتنها در دستگاه امنیتی، نظامی و سیاسی اسرائیل، بلکه در روان عمومی دارای اهمیت است، این خط فکری است که «تمام جهان، علیه ماست و جهان درحال سکوت است.» البته ممکن است بحث شود که کشورها از طریق ایجاد باورهای ناآگاهانه، قالبهای عملیاتی و توجیهی خلق میکنند و زمینه را برای هر نوع اقدامی فراهم میکنند. حس قربانی بودن بهلحاظ تاریخی، منشأ روانشناسانه بسیاری از باورها و سیاستهای اسرائیل در مورد ایران، فلسطین و کشورهای عربی است. ازاینرو، تغییر ذهنیت و دستیابی به باورهای جدید و سیاستهای نوین، حتی هنگامیکه با ۱۹ طرح صلح آمریکایی همراه باشد، کار بسیار سختی بوده است. اسرائیل، بقا و رشد خود را از یکسو در گرو برتری نظامی، اقتصادی و علمی و از سوی دیگر مستلزم وجود محیط ژئوپلیتیک آمیخته به اتحادها و ائتلافهای مطمئن و نیمهمطمئن با اعراب، طولانی شدن اختلافهای منطقهای و جلوگیری از برنامههای هستهای کشورهای خاورمیانه تلقی میکند. حمایت گسترده جامعه یهودیان آمریکا و همکاری دولتهای اروپایی و آمریکا، این ماتریس محاسباتی و قدرت را حفظ میکند. گفته میشود جان کری، وزیر امور خارجه پیشین آمریکا در سال ۲۰۱۴ پس از تلاشهای فراوان برای تشویق اسرائیل به پذیرش الگوی دو دولت در رابطه با اختلاف اسرائیل با فلسطینیها، درنهایت به این نتیجه رسید که در حوزه امنیت ملی و سیاست خارجی، اسرائیلیها از ابهام و استعاره استفاده نمیکنند و بهکارگیری این نوع لحن و ادبیات در تعامل و ایجاد ارتباط میان آمریکا و اسرائیل کارآیی ندارد.
ارسال نظر