نظام بینالملل و ژئوپلیتیک جدید خاورمیانه - ۹ شهریور ۹۶
دکتر محمود سریعالقلم
استاد دانشگاه شهید بهشتی
اوباما در ادامه رهیافت احتیاطآمیز خود میگوید: «ما تاریخ داریم. ما در ایران تاریخ داریم. ما در اندونزی تاریخ داریم. ما در آمریکای مرکزی، تاریخ داریم. ما باید متوجه تاریخ خود باشیم هنگامی که صحبت از دخالت در کشورهای دیگر میکنیم. باید بفهمیم که ریشههای بدگمانی دیگران به ما چیست؟» اینکه در هرجای دنیا مشکلی باشد، آمریکا باید ارتش خود را برای ایجاد نظم بفرستد، از نظر اوباما کار عاقلانهای نیست.
دکتر محمود سریعالقلم
استاد دانشگاه شهید بهشتی
اوباما در ادامه رهیافت احتیاطآمیز خود میگوید: «ما تاریخ داریم. ما در ایران تاریخ داریم. ما در اندونزی تاریخ داریم. ما در آمریکای مرکزی، تاریخ داریم. ما باید متوجه تاریخ خود باشیم هنگامی که صحبت از دخالت در کشورهای دیگر میکنیم. باید بفهمیم که ریشههای بدگمانی دیگران به ما چیست؟» اینکه در هرجای دنیا مشکلی باشد، آمریکا باید ارتش خود را برای ایجاد نظم بفرستد، از نظر اوباما کار عاقلانهای نیست. قدرتها در بسیاری از موارد از گسترده کردن تعهدات خود آسیب دیدهاند.اوباما تهدیدها را در تقسیمبندیهای مختلف قرار میداد و برای هر تهدیدی، چارچوب خاصی طراحی میکرد. او بسیاری از مفروضات سیاست خارجی آمریکا را زیر سؤال برد: چرا باید پاکستان و عربستان، متحدان آمریکا خطاب شوند؟ چرا نباید با کوبا و ایران مذاکره کرد؟
چرا باید اسرائیل نسبت به اعراب، برتری فناوری نظامی داشته باشد؟ هدف از مذاکره با ایران، شروع دوره جدیدی در روابط ایران و آمریکا نبود، ولی درعین حال، نمادی از نزدیکی روابط در گذشته بود. متمرکز شدن بر موضوع هستهای برای این بود که یک کشور خطرناک را کمتر خطرناک کنیم. اوباما بیان میکند، هدف او از سخنرانی در دانشگاه قاهره این بود که به مسلمانان بگوید: تصور کنید اسرائیل وجود ندارد. شما نیاز به بازبینی در مدیریت و حکمرانی دارید و آمریکا در این مسیر میتواند به شما کمک کند. اوباما میگوید این سخنرانی در نهایت بهجایی نرسید. اوباما تمرکز اصلی سیاست خارجی آمریکا را در آسیا میدید و توجه به اروپا را لازم نمیدانست و بر این نظر بود که به آفریقا و آمریکای لاتین بسیار بیتوجهی شده است. خاورمیانه جایی است که باید از آن فاصله گرفت و با توجه به انقلاب انرژی و تولید نفت و گاز در آمریکا، اهمیت خاورمیانه به تدریج کاهش پیدا خواهد کرد. اوباما نظریه خود را در مورد خشونت خاورمیانه این گونه مطرح کرد که اقلیت رادیکالی در میان مسلمانان وجود دارد که معرف کلیت آنها نیست.
حل بنیادگرایی خاورمیانه درنهایت به نوعی اصلاحطلبی، از نوعی که مسیحیت در اروپا تجربه کرد، نیاز دارد. خاورمیانه نیازمند یک صلح سرد میان ایران و عربستان است. اوباما در مورد روسیه، این نظر را داشت که روسیه در سطح بینالمللی نمیتواند دستورکار تنظیم کند و با حضور در سوریه و الحاق کریمه، کسی بازیگر نمیشود. روسیه در زمان بوش وارد گرجستان شد و هنگامی که احساس کرد اوکراین بهسوی اروپا غلتیده است، وارد عمل شد. در هر شرایطی اوکراین که عضو ناتو نیست، زیر نفوذ روسیه خواهد بود. آمریکا باید در اینکه منافع اصلیاش چیست و چه موردی، امنیت ملی را تهدید میکند، دقیقتر فکر و عمل کند. اینکه باید تصور دیگران از سیاست خارجی آمریکا براساس نمایش قدرت بلامنازع باشد، توهمی بیش نیست. اقدام برای ائتلافسازی و چندجانبهگرایی، بهترین روش مقابله با تهدید است؛ کاری که آمریکا با قدرتنمایی نظامی چین در دریای چین جنوبی انجام داده است. آمریکا باید در موضوعی وارد شود که بهطور آشکار و مستقیم به منافع و تهدیدهای آمریکا مربوط میشود. هدف از مذاکرات هستهای با ایران این بود که ایران، توانایی ساختن سلاح هستهای را نداشته باشد.
ارسال نظر