الشرق: قطبنمای عربستان تهران را نشان میدهد؟
دنیای اقتصاد: بدون مقدمه باید گفت شخصیتهای سیاسی شیعه عراقی در اقدامی غیرمنتظره یکی پس از دیگری راهی عربستان سعودی میشوند که عجیب بودن این اقدام کمتر از گامهای قبلی عربستان سعودی مانند حمایت نامحدود و سریع از کودتای نظامی در مصر و جنگ علیه یمن، و سپس محاصره قطر نیست. به گزارش انتخاب، روزنامه الشرق چاپ قطر درباره زمزمههای بهبود روابط عربستان با ایران نوشت: «زنجیره شگفتیها کامل و نوعی ابراز دوستی و علاقه فزاینده به شخصیتهای عراقی، در کنار سرعت قابل ملاحظه گشایش به سوی این کشور زخم خورده دیده میشود.
دنیای اقتصاد: بدون مقدمه باید گفت شخصیتهای سیاسی شیعه عراقی در اقدامی غیرمنتظره یکی پس از دیگری راهی عربستان سعودی میشوند که عجیب بودن این اقدام کمتر از گامهای قبلی عربستان سعودی مانند حمایت نامحدود و سریع از کودتای نظامی در مصر و جنگ علیه یمن، و سپس محاصره قطر نیست. به گزارش انتخاب، روزنامه الشرق چاپ قطر درباره زمزمههای بهبود روابط عربستان با ایران نوشت: «زنجیره شگفتیها کامل و نوعی ابراز دوستی و علاقه فزاینده به شخصیتهای عراقی، در کنار سرعت قابل ملاحظه گشایش به سوی این کشور زخم خورده دیده میشود. این ماجرا نشان میدهد اتفاقاتی در پشت پرده جریان دارد و برای اعلام آن مقدمهچینی میشود. این گامها را نمیتوان تفسیر کرد مگر اینکه چند نقطه را به یکدیگر متصل کنیم.»
نخستین عاملی که موجب شگفتی و پرسش درباره اقدامات غیرمنتظره شخصیتهای عراقی میشود، درز کردن ایمیلهای سفیر امارات در واشنگتن است که به شکل تدریجی و بخش به بخش منتشر شد تا نشان دهد گامهایی که چهار کشور بحرانزده عربی به ویژه عربستان و امارات برمیدارند نشاندهنده سرخوردگی و بحران شدیدی است که گرفتار آن شدهاند. روشن است که رویکردی سریع به سمت عراق آغاز شده است که اطلاعات درز کرده اخیر از ایمیلهای العتیبه آن را تایید میکند. بخشی از این ایمیلها درباره ولیعهد عربستان سعودی و تماس او با شخصیتهای سیاسی آمریکایی به منظور بررسی راهحلهایی با هدف خارج شدن از پرتگاه یمن به هر شکلی است. این ایمیلها نشان میدهد عربستان سعودی مشکلی با راهحلهای دیپلماتیک و در صورت لزوم همکاری و تفاهم با ایران ندارد حتی اگر این تفاهم زیر نظر آمریکاییها به دست آید!
اما به نظر میرسد آمریکا در این زمینه عجلهای ندارد، برعکس بن سلمان که به عجول بودن در بسیاری از مسائل معروف است. بن سلمان از آمریکاییها میخواهد هرچه سریعتر مساله جنگ در یمن را حل کنند که موجب تحلیل رفتن بودجه عربستان شده و پیامدهای منفی آن، بسیاری از افتخاراتی را که ولیعهد عربستان سعودی به دنبال آن بود مخدوش کرده است. بن سلمان میخواست از این جنگ پیروز خارج شود تا بهعنوان قهرمانی ملی مورد استقبال و ستایش در سطح داخلی و منطقهای قرار گیرد و آسانتر بر تخت پادشاهی بنشیند، ولی جنگ یمن آسیب زیادی به وجهه او در داخل و خارج از عربستان وارد کرد.
آمریکاییها درباره نحوه نجات دادن کشوری در حد و اندازه عربستان سعودی از باتلاق یمن، سرگردان هستند به این صورت که نجات دادن عربستان به شکلی آبرومندانه نیازمند زمان و آماده کردن مناسب افکار عمومی چه در کشورهای عربی چه در سطح جهانی است. پایان دادن ناگهانی جنگ در یمن بدون مقدمات و توجیهات منطقی از سوی عربستان سعودی، این کشور و متحدانش را شکستخورده نشان خواهد داد و موجب ارتقای شأن و جایگاه حوثیها خواهد شد که به زیان عربستان سعودی بهعنوان کشوری با ارتش بزرگ و امکانات عظیم است که حمله به یمن را آغاز کرد. اما محمد بن سلمان به عجول و بیپروا بودن و حرکت ناآگاهانه و بررسی نشده معروف است، از آنجا که بن سلمان به این اختلال دچار است نتوانست در برابر درنگ آمریکا در مساله پایان دادن به جنگ در یمن صبر کند به همین علت ناگهان تصمیم گرفت به شیعیان عراق روی آورد با این تصور که زیر پای ایران را در آنچه به شیعیان عراق مربوط میشود خالی کند. اما اندکی بعد مشخص شد چنین کاری شدنی نیست.
سادهلوحانه بودن ایده خالی کردن زیرپای ایران به سرعت آشکار شد و به همین علت ایده دیگری با عنوان حرکت به سوی ایران و اقدام مشابه امارات و سپس بحرین و مصر ترویج داده شد تا نوعی فشار بر تهران برای تشدید محاصره قطر ایجاد شود. به این ترتیب پایگاههای ارتباط اجتماعی از این تفکر و سخن مغایر با واقعیت و شرایط، پر شد. تفسیری که به واقعیتهای کنونی درباره روی آوردن عربستان به سمت ایران نزدیکتر است و بعد از متصل کردن همه نقاط قبلی به یکدیگر به دست میآید این است که عربستان به دنبال استفاده از عراق بهعنوان میانجی بین خود و ایران به منظور آرام کردن اوضاع و دستیابی به تفاهم و آسوده خاطر شدن به منظور پرداختن به مسائل بحرانی بین ریاض و تهران در مقابل استفاده ایران از نفوذ و تاثیر خود بر برخی طیفهای جامعه یمن به منظور پایان دادن به جنگ است. چرا که کلید متوقف کردن این جنگ و خارج کردن عربستان از باتلاق یمن در دست تهران است نه دیگران، هرچند کنترل همه چیز هم در اختیار ایران نیست. به این صورت که ایران میتواند بر حوثیها و اطرافیان آنها تاثیر بگذارد ولی نمیتواند به همین میزان بر علی عبدالله صالح و اطرافیانش تاثیر بگذارد. علی عبدالله صالح همچنان مهره مهمی در صحنه یمن است که هنوز ارزش خود را از دست نداده است. صالح به دنبال اعلام توقف جنگ از سوی عربستان با دریافت غرامتی سخاوتمندانه است و بدون شک عربستان هم مدتهاست به همین مساله فکر میکند. ولی مشکل در کارگردانی مناسب برای اعلام توقف جنگ و تفاهم با صالح است که ایران در اینجا نفوذ زیادی ندارد. در اینجاست که نقش ابوظبی و توانایی آن برای پایان دادن به معضل نمایان میشود ولی ابوظبی طبعا چنین کاری را برای رضای خدا انجام نمیدهد، بلکه به دنبال منافعی راهبردی است که بدون شک تفاهم ایجاد شده بین ریاض و ابوظبی بر سر تقسیم یمن در همین چارچوب قرار میگیرد.
خلاصه اینکه، عربستان از زمانی که روی ایجاد تغییرات در مصر شرط بندی کرد و کمکهایی سخاوتمندانه در اختیار کودتاچیان قرار داد که همچنان هم ادامه دارد، از یک بحران وارد بحران دیگری میشود که احتمالا بحران با همسایهاش قطر، آخرین نخواهد بود. بحران با قطر، بحرانی رسواکننده بود که نادرست بودن و کودکانه بودن تصمیمگیریها و عمق شرطبندی روی رویکردهای ابوظبی را نمایان کرد که نتیجهای جز زیان برای عربستان نداشت.
ایران خواستار تعیین سرنوشت آینده یمن از سوی یمنیهاست و میگوید صرفا زمانی این جنگ متوقف خواهد شد که عربستان دچار فرسایش شود. این قدرتها مثل عراق و مصر اگر حال و روز مناسبی داشتند و با یکدیگر بهعنوان جبهه سنی در برابر جبهه شیعه ایران متحد میشدند، میتوانستند امروز به داد عربستان برسند اما اکنون عربستان نه تنها عراق و مصر را از دست داده است بلکه با احتمال از دست دادن ترکیه نیز مواجه است مگر اینکه به سرعت طرحی بیندیشد و روابط راهبردی خود را با این کشور تقویت کند که البته چنین اقدامی به ویژه بعد از بحران محاصره کردن قطر، دشوار به نظر میرسد. عربستان در تابستانی داغ، روی صفحهای داغ قرار دارد و چالشهای این کشور در حال افزایش است نه کاهش. آیا این کشور از عهده چالشها بر خواهد آمد و به سمت آرام کردن اوضاع اطراف خود و نگاهی عمیقتر به اوضاع خود و دیدگاهی راهبردی بدون نفوذ و تاثیر ابوظبی پیش خواهد رفت؟
ارسال نظر