دنیای اقتصاد- نیما صبوری: حدود دو هفته از قطع روابط عربستان و برخی کشورهای عرب منطقه با قطر در پنجم ژوئن می‌گذرد، اما به‌نظر می‌رسد این اختلافات بدون اینکه فرجام خوشایندی داشته باشد در حال شدت یافتن است. ائتلاف کشورهای عربی در اظهارنظری جدید مدعی شده‌ است که در سال ۲۰۰۳ قطر به همراه لیبی در نقشه ترور عبدالله بن‌ عبدالعزیز آل‌سعود در لبنان که بعدها پادشاه عربستان شد، دست داشته است. گرچه اماراتی‌ها معمار اصلی سیاست‌های ضدقطری کشورهای عرب منطقه هستند، اما عربستان انگیزه‌های خاص خودش را برای به انزوا کشیدن قطر دارد. واحد اطلاعات اکونومیست در تحلیل جدیدی نوشته است با توجه به قدرت یافتن محمد بن سلمان آل‌سعود و تصاحب جایگاه ولیعهدی پادشاه، سیاست‌های این کشور به سمت ایجاد اتحاد منطقه‌ای برای مقابله با ایران است.

از سیاست‌های دوپهلوی قطر تا تلاش برای مقابله با ایران

شیخ حمد بن‌خلیفه آل‌ثانی، پدر امیر فعلی قطر (تمیم بن حمد بن خلیفه آل‌ثانی)، بنیان‌گذار سیاست‌های خارجی بحث‌برانگیز این کشور است. یکی از ویژگی‌های اصلی این سیاست‌ خارجه، اتحادهای متضاد است. قطر میزبان حدود ۱۰ هزار نیروی نظامی آمریکا در پایگاه‌ هوایی العدید است و در کنار آن در سال ۲۰۱۰ قرارداد دفاعی مشترک با ایران به امضا می‌رساند. این کشور همچنین تجهیزات لجستیکی و حمایتی لازم را برای گروه‌های جهادی خاورمیانه مهیا می‌سازد، تجهیزاتی که به ادعای «اکونومیست» در کشورهایی همچون سوریه مورد استفاده گروه‌های تروریستی قرار می‌گیرد. شبکه تلویزیونی «الجزیره» که در اختیار دولت قطر است خدمات رسانه‌ای برای گروه‌های جهادی که در سوریه می‌جنگند فراهم می‌سازد. چنین سیاست‌هایی باعث شده کشورهای عربی منطقه به‌خصوص عربستان،‌ امارات، بحرین و مصر دیدگاه منفی نسبت به قطر پیدا کنند. با این‌حال به‌نظر می‌رسد انزوای بی‌سابقه قطر از سوی کشورهای عربی که توسط عربستان رهبری می‌شود، نخست و مهمتر از همه با هدف استحکام اتحاد منطقه‌ای این کشورها علیه ایران صورت گرفته است. در واقع گرچه برخی شروط برای برقرار مجدد ارتباط با قطر که توسط ائتلاف به رهبری عربستان مطرح شده (همچون خاتمه دادن به حمایت‌ها از اخوان‌المسلمین) نگرانی مستقیم آل‌سعود نیست، اما برای اینکه این کشور بتواند زمینه‌ را برای ایجاد و توسعه محور ضد ایرانی با رژیم صهیونیستی و کشورهایی همچون آمریکا و مصر فراهم سازد، مجبور به تن دادن به چنین شروطی است.

شاهزاده محمدبن‌سلمان گزینه آمریکا

مخالفت عربستانی‌ها با نفوذ ایران در منطقه موضوع جدیدی نیست، مخالفتی که در سفر اخیر دونالد ترامپ به ریاض با دولت آمریکا نیز به اشتراک گذاشته شد. ترامپ در این سفر به آل‌سعود این اطمینان را داد که در مواضع ضدایرانی این کشور، کنار آنها خواهد ماند و به احتمال زیاد این قول را به پادشاهان این کشور داد که تلاشش را برای برگرداندن قطر تحت فرمانروایی عربستان خواهد کرد. دیدگاه مشترک میان عربستان و آمریکا (یا حداقل دونالد ترامپ) زمانی بیشتر آشکار شد که رئیس‌جمهور آمریکا در ششم ژوئن در توییتر خود در واکنش به انزوای قطر توسط کشورهای عربی این پیغام را منتشر کرد: «خوب است که می‌بینم بعد از دیدارم با پادشاه عربستان، ۵۰ کشور نتیجه آن را شاهد هستند.» گرچه وزارت خارجه و دفاع آمریکا موضع مشخصی در قبال بحران قطر اتخاذ نکرده‌اند و سعی می‌کنند نقشی بی‌طرف داشته باشند، اما حمایت ترامپ از عربستان تضمینی بر تقویت سیاست‌های آل‌سعود به‌خصوص محمد‌بن‌سلمان (ولیعهد جدید پادشاه عربستان) بود. در دو سال اخیر، این شاهزاده جوان نقشی اثرگذار در تصمیم‌گیری‌های آل‌سعود داشته است. در واقع حمله به یمن و تصویب سند ۲۰۳۰ (سندی که قرار است وابستگی عربستان به درآمدهای نفتی را کاهش و بخش‌های اقتصادی را متوازن سازد) را می‌توان از جانب این شاهزاده عربستانی دانست. ملاقات محمد‌بن‌سلمان با رئیس‌جمهوری جدید آمریکا در ماه مارس در واشنگتن از دیگر اتفاقات مهم بود، دیداری که دولت او اعلام کرد «نقطه عطف تاریخی»‌ در روابط دوجانبه دو کشور بوده و بیانگر اتفاق‌نظر دو کشور در بسیاری از موضوعات است. او همچنین با جرارد کوشنر، داماد ترامپ ملاقات کرد؛ فردی که به ندرت در مورد مسائل اظهارنظر عمومی دارد اما در پشت صحنه عامل اصلی شکل‌گیری سیاست‌های ترامپ است.

رژیم صهیونیستی و مصر؛ دیگر مهره‌های بازی

به گزارش «واحد اطلاعات اکونومیست»، تحریم همه‌جانبه قطر از سوی عربستان با توسعه روابط این کشور با اسرائیل و مصر همراه شد، دو عامل منطقه‌ای که سعودی‌ها بسیار امید دارند در ایجاد جریان ضدایرانی خود با آنها همکاری کنند. در واقع در پشت‌صحنه بسیاری از اتهاماتی که به قطر وارد است همچون حمایت از اخوان‌المسلمین و حماس، به‌نظر می‌رسد اسرائیل، آمریکا و مصر حضور دارند. در چند ماه اخیر، لابی‌های حامی اسرائیل در آمریکا همچون «بنیاد دفاع از دموکراسی‌ها»، برای ایجاد جریان ضد قطری تلاش‌های بسیاری کردند. خود اسرائیل نیز از تلاش‌ها برای به حاشیه‌ راندن قطر بسیار استقبال کرد، تا جایی که نخست‌وزیر این کشور‌، بنیامین نتانیاهو پیشنهاد کرد دفتر خبرگزاری «الجزیره» در اورشلیم بسته شود (اتفاقی مشابه آنچه در عربستان رخ داد).

در این میان، توسعه روابط اقتصادی میان عربستان و اسرائیل که هر دو به‌دنبال آنند، مسیری طولانی در پیش دارد، روابطی که در عربستان بسیار جدال‌برانگیز خواهد بود. بر این اساس،‌ در ۱۹ ژوئن یکی از روزنامه‌های اسرائیلی مدعی شد مذاکراتی میان عربستان و اسرائیل در جریان است تا حجاج فلسطینی بتوانند برای اولین بار از تل‌آویو به حج مشرف شوند!

گرچه برخی مقامات عربستانی هر نوع رابطه با رژیم صهیونیستی را انکار می‌کنند، اما اگر این رابطه برقرار شود در کنار حضور آمریکایی‌ها، عربستان می‌تواند محور ضدایرانی خود را بیش از پیش توسعه دهد. این امکان وجود دارد جرد کوشنر که گفته می‌شود رابطه نزدیکی با نتانیاهو و سایر مقامات اسرائیلی دارد، به‌دنبال تسهیل مذکرات اسرائیل و عربستان باشد. ایجاد روابط مستقیم با کشورهای عربی این امکان را برای نتانیاهو فراهم می‌سازد تا به هدف اصلی خود یعنی توسعه روابط با کشورهای منطقه بدون حل بحران فلسطین دست یابد. این درحالی است که جریان «ابتکار صلح اعراب» که در سال ۲۰۰۲ به رهبری عربستان ایجاد شد، هرگونه عادی‌سازی روابط با اسرائیل را مشروط به پایان اشغال فلسطین می‌کرد.

یکی دیگر از مهره‌هایی که عربستانی‌ها روی آن حساب بازکرده‌اند، مصر است. گرچه در سال‌های اخیر عربستان و مصر روابط دیپلماتیک سردی را تجربه کرده‌اند اما به‌نظر می‌رسد اکنون این دو کشور یار غار یکدیگر شده‌اند. این موضوع را می‌توان از صادرات نفت عربستان به مصر در ماه مارس، و رای پارلمان مصر به اعطای حق حاکمیت دو جزیره این کشور به عربستان فهمید، انتقالی که بعد از پارلمان باید به تایید رئیس‌جمهور السیسی برسد. همچنین مواضع شدیدی که عربستان درخصوص حمایت قطر از حزب اخوان‌المسلمین مصر اتخاذ کرده‌ است می‌‌تواند به تحکیم هرچه بیشتر روابط این دو کشور به خصوص در زمینه سیاست‌های ضدایرانی آنها بینجامد. در نهایت باید گفت بحران فعلی کشورهای عربی عواقب پیچیده‌ای برای منطقه خاورمیانه دارد. اما آنچه مشخص است سیاست عربستان سعودی تنها یک چیز است:‌ «ایجاد ائتلاف ضدایرانی جدید و تقویت مواضع پیشین.»