انگیزه‌های چین از  پیشنهاد میانجیگری

دنیای اقتصاد: یک هفته پس از آمادگی وزیر خارجه چین برای میانجیگری میان ایران و عربستان که با استقبال تهران و دست رد ریاض مواجه شد، سفیر چین در ایران نیز با اعلام آمادگی پکن برای میانجیگری میان دو قدرت مهم خاورمیانه گفت: «تهران و ریاض دوستان صمیمی چین هستند و بهبود روابط آنها به حل مسائل منطقه هم کمک خواهد کرد.» به‌نظر می‌رسد که این تمایل چین را باید در سیاست اقتصاد محور این کشور به سمت خاورمیانه و آفریقا درک کرد که در آن «پتانسیل‌های انرژیک» ایران و عربستان و «حفظ ثبات در منطقه» کانون این راهبرد را تشکیل می‌دهد.

در همین ارتباط، «پانگ سن» سفیر چین در ایران در گفت‌وگو با «ایسنا» در مورد اظهارات وزارت خارجه چین در زمینه بهبود روابط تهران و ریاض و اینکه آیا چین برنامه‌ای در این زمینه دارد، تاکید کرد: «این‌طور به‌نظر می‌رسد که از طرف ایران هم تمایل برای برقراری و بهبود روابط با عربستان سعودی وجود دارد. عربستان و ایران هر دو دوستان صمیمی چین هستند و علاوه بر این بهبود روابط تهران -ریاض به حل مسائل منطقه هم کمک می‌کند.»

به‌دنبال اعلام آمادگی چین برای میانجیگری بین ایران و عربستان، سفارت ایران در پکن در بیانیه‌ای از آمادگی چین برای میانجیگری بین تهران و ریاض، استقبال کرد. سفارت ایران در پکن در بیانیه‌ای ضمن بیان این نکته که جمهوری‌اسلامی ایران برخلاف رژیم سعودی به همه تلاش‌های سازنده خوشامد گفته است، افزود: اختلاف بین دو کشور همسایه ایران و عربستان اصولا اختلاف‌نظر در دیدگاه‌ها، عملکرد و سیاست‌های اعلامی و اعمالی است.

در ادامه این بیانیه آمده است: جمهوری‌اسلامی ایران با درک شرایط خطیر منطقه و ضرورت نیاز همه کشورها به ثبات و امنیت، همواره در راستای کاهش تنش با همسایگان گام برداشته و هنوز از اینکه برخی کشورهای مسلمان منطقه به درک چنین ضرورتی برسند، ناامید نشده است. در بخش پایانی این بیانیه ضمن استقبال از ایفای نقش سازنده جمهوری خلق چین در منطقه به پیشنهاد امیر کویت برای برقراری گفت‌وگو و مفاهمه در منطقه نیز اشاره شده است.

این در حالی است که سفیر عربستان در چین با رد میانجیگری چین، اعلام کرده که طرح مساله میانجیگری چین برای حل اختلافات ایران و عربستان در سفر پادشاه عربستان به چین را بعید می‌داند. سفیر عربستان در چین همچنین با بیان اینکه هیچ کشوری وجود ندارد که نخواهد با همسایگانش روابط خوب داشته باشد، مدعی شد که ایران تلاش می‌کند صلح اجتماعی بحرین را به‌خطر بیندازد و در یمن،‌ سوریه، عراق و لبنان مداخله کند. او بر این اساس این پرسش را مطرح کرد که بر چه اساسی می‌خواهید میانجیگری کنید؟ او در ادامه مدعی شد: «ما از تلاش‌های چین برای ایجاد صلح در منطقه استقبال می‌کنیم و از اظهارات وزیر امور خارجه چین تقدیر و تشکر می‌کنیم، اما آیا ایران برای این میانجیگری آماده است؟ نه. ایران قبول نمی‌کند، ایران سیاست صادرکردن انقلابش را در پیش گرفته است.»

چین چندمین کشوری است که در یک سال اخیر از آمادگی خود برای میانجیگری میان تهران و ریاض خبر داده است. تاکنون روسیه، عراق، کویت، آلمان، اندونزی و برخی دیگر از بازیگران منطقه‌ای با حمایت خود از بهبود روابط میان ایران و عربستان، آمادگی خود را برای میانجیگری در این پروسه نشان داده‌اندکه این وضعیت همواره با استقبال تهران و دست رد عربستان مواجه شده است. کارشناسان و تحلیلگران در این خصوص در گفت‌وگو با «دنیای اقتصاد» ابراز کردند که با وجود آمادگی چین برای ایفای نقش میانجی میان دو کشور، باید گفت که پکن از این ظرفیت برخوردار نیست؛ چون سیاست‌های خاورمیانه‌ای ایران و عربستان از چین تبعیت نمی‌کند و حداقل در ارتباط با عربستان باید گفت که چین نقش چندانی در شکل دهی به اولویت‌های منطقه‌ای عربستان ایفا نمی‌کند.

همچنین چین به دنبال سنجش بازخوردهای این اقدام در خاورمیانه است،چون اولویت اصلی آن دریای چین شرقی است. بنابراین فارغ از ظرفیت و توانمندی چین برای ایفای نقش واسط میان تهران و ریاض باید گفت که این وضعیت ریشه در راهبرد اقتصاد محور و نگاه اقتصادی چین به خاورمیانه دارد که در آن دو محور زیر نقش اصلی را ایفا می‌کنند:

جایگاه انرژی

چین به‌عنوان واردکننده عمده نفت از خاورمیانه، با هر دو کشور ایران و عربستان روابط دوستانه و نزدیکی دارد و به گفته کارشناسان، نگران آن است که ادامه اختلاف بین این دو کشور، پکن را ناگزیر به موضع‌گیری علیه یکی از دو طرف دعوا کند. تامین انرژی و امنیت آن به محور سیاست خاورمیانه‌ای چین تبدیل شده است. به همین دلیل چین در رابطه با کشورهای تولیدکننده نفت و گاز خاورمیانه، سیاست خارجی خود را بر پایه تامین انرژی و امنیت آن بنا نهاده است. این کشور از سال ۱۹۷۸، با تغییر کادر رهبری و درنتیجه تغییر اصول اساسی سیاست خارجی خود در مسیر توسعه اقتصادی قرار گرفت و به‌عنوان یک قدرت در حال ظهور مطرح شد. با ادامه رشد اقتصادی، مصرف انرژی چین نیز افزایش یافت. از میانه دهه۱۹۹۰، تولیدات داخلی نفت پاسخگوی نیازمندی‌های نفتی این کشور نبود و چین به منابع خارجی این ماده روی آورد. در این راستا خاورمیانه با توجه به ذخایر و تولید بی‌نظیر نفت، جایگاه ویژه‌ای نزد رهبران چین یافت و به همین دلیل سیاست‌هایی را برای ورود به منطقه و ارتباط گسترده با کشورهای آن، به‌ویژه کشورهای حوزه خلیج‌فارس تدوین کردند. با در نظر گرفتن رشد اقتصادی سریع و پایدار چین در سه دهه اخیر، این کشور در کمتر از ۲۰ سال به بزرگ‌ترین مصرف‌کننده انرژی جهان تبدیل شده است و در حال‌حاضر حدود ۲۰ درصد مصرف جهانی انرژی را به خود اختصاص داده است. انتظار می‌رود که تقاضای انرژی چین تا سال ۲۰۴۰، به میزان۷۵ درصد افزایش یابد و به دو برابر میزان انرژی مصرفی ایالات‌متحده برسد. بنا به گزارش اداره اطلاعات انرژی ایالات‌متحده، چین احتمالا در سال ۲۰۳۵ مجبور خواهد شد حدود ۷۵ درصد نفت خام مصرفی خود را از طریق واردات تامین کند.

در این راستا گسترش تعامل با کشورهای دارنده انرژی که عمدتا در خاورمیانه و خلیج‌فارس واقع شده اند، می‌تواند زمینه را به سوی وابستگی متقابل فراهم آورد. به‌طوری که کشورهای خاورمیانه قادرند «امنیت انرژی» را به‌عنوان دغدغه استراتژیک چین برطرف کنند و از سوی دیگر چین نیز متقابلا قادر است به برخی نیازهای استراتژیک خاورمیانه در حوزه تکنولوژی و سرمایه پاسخ گوید. تحت این شرایط به‌زعم کارشناسان، زمینه‌های مناسبی برای آغاز یک دیالوگ سازنده با هدف استقرار یک الگوی وابستگی متقابل با محوریت تامین انرژی در حال شکل‌گیری است.

اهمیت ثبات در منطقه

به‌‌رغم نیاز مبرم چین به واردات حجم بالایی از نفت از خاورمیانه، نمی‌توان نفت را یگانه حلقه اتصال چین با این منطقه دانست. چین تاکنون روابط دوستانه خود با ایران و عربستان سعودی را حفظ کرده است. شماری از رهبران برجسته چین از جمله هو جین تائو و شی‌جین پینگ رئیس‌جمهوری فعلی این کشور از عربستان سعودی دیدار کرده‌اند. در مورد ایران نیز چین چندان به تحریم‌های غرب علیه این کشور پایبند نبوده است. در واقع، موضع دیپلماتیک چین در قبال خاورمیانه، همسو با سیاست‌های اقتصادی عمل‌گرایانه و منافع این کشور در دیگر کشورهای واجد انرژی و بازارهای مصرفی، حمایت از ثبات منطقه‌ای است. در واقع چین همواره بر حمایت خود از روند چندقطبی شدن نظام بین‌الملل تاکید کرده و آمادگی خود را برای مقابله با چالش‌های جهانی و ایجاد ثبات اعلام کرده است. پکن بر پایبندی خود به اصول مندرج در منشور سازمان ملل متحد، به‌ویژه لزوم احترام به حاکمیت ملی و تمامیت ارضی و عدم مداخله در امور داخلی کشورها تصریح کرده و با هرگونه توسل به زور یا تهدید به استفاده از زور یا اعمال تحریم‌های ناعادلانه علیه کشورهای دیگر و همچنین تمام اشکال تروریسم مخالفت کرده است. مقامات پکن معتقدند مسائل مورد اختلاف و موضوعات حاد بین‌المللی باید از طریق گفت‌وگو و مذاکره سیاسی حل‌وفصل شوند.

بر همین مبنا روابط چین با ایران و همچنین کشورهای عضو شورای همکاری خلیج‌فارس طی چند سال اخیر به‌طور بسیار چشمگیری رو به گسترش بوده است؛ به‌نحوی‌که در حال حاضر این شورا یکی از هشت شریک عمده تجاری چین محسوب می‌شود. سال ۲۰۰۶ پنجاهمین سالگرد روابط دیپلماتیک چین با کشورهای خاورمیانه بود. دولت چین ایده «خاورمیانه هماهنگ» را ارائه داد و در عین حال اقدامات میانجیگرانه و تلاش برای پیشبرد روند صلح در خاورمیانه را تشدید کرد. بنابراین پرواضح است که تمایل پکن به میانجیگری میان تهران و ریاض به‌عنوان دو قدرت مهم خاورمیانه، نقش مستقیم در راهبرد چین دارد و از این زاویه است که اژدهای زرد به‌دنبال عملیاتی کردن این ایده است که می‌تواند بر جایگاه آینده این بازیگر بین‌المللی در منطقه خاورمیانه نقش تعیین‌کننده‌ای داشته باشد.