یادداشت
وظیفه اروپا برای حفظ برجام
خاویر سولانا
مسوول سابق سیاست خارجی اروپا
در دورانی که رقابت قدرتهای بزرگ از همکاری پیشی جسته است، دو استثنای مهم وجود دارد؛ توافق هستهای ایران و توافق آب و هوایی پاریس که این امید را به وجود میآورد که پاسخهای چندجانبه و رسمیت یافته به چالشهای جهانی همچنان ممکن است. اما اکنون دونالد ترامپ رئیسجمهوری آمریکا تهدید کرده هر دو توافق را لغو کند و انتخاب وی بهعنوان رئیسجمهوری، شکنندگی آنها را نشان داده است.
اگر آمریکا بخواهد از هر یک از این توافقها کنارهگیری کند یا از همکاری با آنها سر باز بزند، ضربهای بزرگ به نظام حکومت جهانی خواهد زد که متکی به توافقات بینالمللی برای حل مشکلات است.
خاویر سولانا
مسوول سابق سیاست خارجی اروپا
در دورانی که رقابت قدرتهای بزرگ از همکاری پیشی جسته است، دو استثنای مهم وجود دارد؛ توافق هستهای ایران و توافق آب و هوایی پاریس که این امید را به وجود میآورد که پاسخهای چندجانبه و رسمیت یافته به چالشهای جهانی همچنان ممکن است. اما اکنون دونالد ترامپ رئیسجمهوری آمریکا تهدید کرده هر دو توافق را لغو کند و انتخاب وی بهعنوان رئیسجمهوری، شکنندگی آنها را نشان داده است.
اگر آمریکا بخواهد از هر یک از این توافقها کنارهگیری کند یا از همکاری با آنها سر باز بزند، ضربهای بزرگ به نظام حکومت جهانی خواهد زد که متکی به توافقات بینالمللی برای حل مشکلات است. برای اینکه مشخص شود چه چیزی در معرض خطر قرار دارد، برنامه جامع اقدام مشترک (برجام) که میان ایران، گروه 3+3 و اتحادیه اروپا حاصل شد را بررسی کنید. اولین سالگرد اجرای برجام تقریبا همزمان، با تحلیف دونالد ترامپ بود، بنابراین ارزشش را دارد که بررسی کنیم اگر این توافق از هم بپاشد، چه اتفاقی ممکن است روی دهد. اروپاییها ابتدا در سال 2003، زمانی که حسن روحانی، دبیر شورای امنیت ملی ایران بود، درباره موضوع هستهای با ایرانیها تماس گرفتند. دو طرف حتی در سال 2004 به یک توافق دست یافتند، هر چند زیاد به طول نینجامید. انتخاب محمود احمدینژاد در سال 2005 یک نقطه عطف بود. در شرایطی که مذاکرات بهصورت رسمی ادامه مییافت پیشرفت اندکی حاصل میشد. در این حین، برنامه هستهای ایران به سرعت توسعه پیدا میکرد. روحانی در انتخابات ریاستجمهوری ایران به پیروزی رسید و خوشبختانه تلاشهای دیپلماتیک در طول دو سال مذاکره پس از انتخاب روحانی، منجر به برجام شد. بهطور قطع، در آمریکا مخالفتها با این توافق که بسیاری از آن خوششان نمیآمد یا دورنمای مذاکره با ایران را دوست نداشتند، وجود داشت. دیگر کشورهای خاورمیانه نیز میترسیدند که این توافق موازنه قدرت در منطقه را بر هم خواهد زد، یا منافع آنها را به خطر خواهد انداخت. مخالفان سه دلیل برای دیدگاه خود ارائه میدادند، ایران هرگز قابل اعتماد نیست و به تعهداتش عمل نمیکند. توافق به شکلی غیرقابل قبول جایگاه ایران را در منطقه بالا میبرد و اینکه ایران شایسته آن نیست. اما در طول یک سالی که برجام اجرا شده است، ایران به تعهدات خود عمل کرد و آژانس بینالمللی انرژی اتمی آن را مورد تایید قرار داد. بسیاری از ما امیدوار بودیم که این توافق بهویژه موجب افزایش روابط ایران با همسایگانش و آمریکا شود، اما این اتفاق نیفتاد، این توافق پنجرهای دیپلماتیک به سمت ثبات منطقه باز کرد، اما این فرصت به هدر رفت، جنگ در یمن و سوریه ادامه یافت و بهبود روابط تهران و ریاض نیز در آینده نزدیک بعید به نظر میآید، بهعلاوه اینکه روسیه در حال ابراز وجود در منطقه است. اما مقصر، برجام نیست، توافقی که از طریق مذاکره با هدف منع اشاعه به دست آمد. با این حال، با آغاز یک دوره جدید بلاتکلیفی تحت ریاستجمهوری ترامپ، طرفهای مذاکرهکننده اروپایی باید مسوولیت حفظ برجام را بپذیرند و باید برای افزایش ثبات در منطقه دست به ابتکار عمل بزنند. ترامپ باید بهطور جدی درباره منافع آمریکا و منطقه بیندیشد، اگر چنین کاری انجام شود خواهد فهمید که جایگزین افزایش ثبات منطقهای، رفتن به سوی یک کابوس وحشتناکتر است.
ارسال نظر