ظریف رمزگشایی کرد
معمای اتحاد آلسعود و صهیونیستها
دنیای اقتصاد: وزیر امور خارجه ایران با بیان اینکه برجام قدرت استراتژیک ایران را آزاد کرد، از دلایل اتحاد عربستان با رژیم صهیونیستی پرده برداشت و آنرا بهخاطر شکست پروژه ایرانهراسی و ترس از رها شدن ریاض از سوی آمریکا دانست. محمدجواد ظریف، یکشنبه ۹ آبان در جمع وابستگان نظامی و نمایندگان دفاعی و انتظامی کشور در ستاد کل نیروهای مسلح، با اشاره به این موضوع که طرح پرونده هستهای با هدف تخلیه توان استراتژیک ایران بود، افزود: «آنچه دنیا را وادار کرد در مقابل جمهوری اسلامی ایران پای میز مذاکره بنشیند و خواستههای ایران را بپذیرند، چیزی نبوده جز اینکه مردم ما نشان دادند که با فشار، تحمیل، تحریم و حتی با جنگ نمیتوانند آنها را به زیر سلطه بکشانند و این یکی از بزرگترین ابزارهای قدرت ما است.
دنیای اقتصاد: وزیر امور خارجه ایران با بیان اینکه برجام قدرت استراتژیک ایران را آزاد کرد، از دلایل اتحاد عربستان با رژیم صهیونیستی پرده برداشت و آنرا بهخاطر شکست پروژه ایرانهراسی و ترس از رها شدن ریاض از سوی آمریکا دانست. محمدجواد ظریف، یکشنبه ۹ آبان در جمع وابستگان نظامی و نمایندگان دفاعی و انتظامی کشور در ستاد کل نیروهای مسلح، با اشاره به این موضوع که طرح پرونده هستهای با هدف تخلیه توان استراتژیک ایران بود، افزود: «آنچه دنیا را وادار کرد در مقابل جمهوری اسلامی ایران پای میز مذاکره بنشیند و خواستههای ایران را بپذیرند، چیزی نبوده جز اینکه مردم ما نشان دادند که با فشار، تحمیل، تحریم و حتی با جنگ نمیتوانند آنها را به زیر سلطه بکشانند و این یکی از بزرگترین ابزارهای قدرت ما است.»
ظریف به تلاش عربستان برای تغییر هدف پیکان جریانهای افراطی به سوی ایران اشاره و اظهار کرد: «از یک طرف میخواهد نگرانیهایی که از بازگشت توان استراتژیک ایران دارد را رفع کند و از طرف دیگر، این جریان افراطی را که البته رهبری اصیلی ندارد ولی مبنا و پایه اجتماعیاش مشخص است، به سمت ایران منحرف کند.»
عدم پیروزی نظامی آمریکا بر ایران
ظریف با بیان اینکه در ادبیات روابط بینالملل، وضعیت کنونی جامعه بینالمللی را بهعنوان وضعیت دوران گذار میشناسیم، به تلاش بیهوده و پرهزینه واشنگتن برای ایجاد نظم نوین آمریکایی اشاره کرد و گفت: «دولت آمریکا خیال میکرد پس از حمله به افغانستان، با یک حمله موفق به عراق میتواند آن شرایط را نهادینه کند. به نظر من، اینکه بهرغم فشار صهیونیستها و همه فشارهای لابیهای آنها در آمریکا و بهرغم اینکه شارون گفته بود بغداد آدرس غلط است و آدرس درست تهران است، آمریکا به عراق حمله کرد، برای این بود که بتواند با به دست آوردن یک پیروزی نظامی دیگر، در محیطی فراتر از افغانستان فرو پاشیده و علیه یک دولت مستقر، ثابت کند که نظم نوین آمریکایی شکل گرفته است.» او افزود: «بنابراین انتخاب عراق به جای ایران به دلیل دشمنی بیشتر آنها با صدام حسین نبود، بلکه به خاطر تصور و توهم پیروزی آسان بر آن کشور بود. چون میدانستند نمیتوانند پیروزی نظامی بر ایران به دست آورند و در مقابل اطمینان داشتند که پیروزی بر عراق کاملا طی یک عملیات سریع ممکن است. به همین دلیل چند ماه بعد از شروع عملیات، بوش بر عرشه کشتی نظامی پیروزی بر عراق را اعلام کرد. اما امروز میبینیم که هنوز هم آمریکا در باتلاق عراقگیر کرده است. البته ما از همان زمان هم پیشبینی کرده و گفته بودیم که خروج آمریکا از این باتلاق غیرممکن است و حمله آنها تنها به گسترش افراطگرایی در منطقه خواهد انجامید.»
نیاز آمریکا و روسیه به همکاری با ایران
ظریف با اشاره به این موضوع که اگر در شرایط دوران گذار، ظرفیتها و توانمندیها به درستی شناسایی شود، امکان تاثیرگذاری بسیار فراتر از حد و اندازه ظاهری یک کشور فراهم میشود، ادامه داد: «دوران قدر قدرتی یک یا حتی چند قدرت به سر آمده و به همین دلیل میبینیم که امروز قدرتهایی همانند آمریکا و روسیه، حتی با همکاری همدیگر هم نمیتوانند مشکلات بینالمللی را حل کنند و نیاز به حضور و همکاری قدرتهایی مثل جمهوری اسلامی ایران دارند. این به دلیل شرایط ویژهای است که دوران گذار برای کشورها ایجاد میکند.»
تخلیه توان استراتژیک ایران
او با بیان اینکه در دوران گذار نیاز به دقت در اندازهگیریها، پیشبینیها و شناسایی نقاط قوت و ضعف خود و سایرین داریم،گفت: «این در شرایطی است که ایران توانسته قبل از اینکه ابعاد مختلف و به اصطلاح امروزیها ابعاد معنایی قدرت، جنبه نظریهپردازانه پیدا کند، با اقداماتش در حمایت از مردم منطقه و در حمایت از محور مقاومت، برای خود قدرتی ایجاد کند که البته هزینههایش را هم پرداخت کرده است. هزینههایی که در طول سی و چند سال گذشته مخصوصاً دو دهه اول پرداخت کردیم، شرایطی را به وجود آورد که در آغاز دهه سوم انقلاب، ایران بهعنوان قدرت اصلی منطقهای شناخته شد، به ویژه پس از سقوط طالبان و صدام. اینقدرت برای مخالفان ایران نگرانکننده بود و در نتیجه مزاحمتهایی که بعد از آن شکل گرفت از جمله طرح پرونده هستهای، با هدف تخلیه توان استراتژیک ایران بود.»
دنیا وادار به مذاکره با ایران شد
رئیس دستگاه دیپلماسی ایران اضافه کرد: «ما برای حفظ امنیت مردم و خدمت به این مردم، نیاز داریم که توان دفاعیمان را در بالاترین حد نگه داریم، از همه ابزارهای سیاسی، اقتصادی و دیپلماتیک استفاده کنیم و شرایط اقتصادی این مردم را بهبود ببخشیم. اما فراموش نکنیم، آنچه دنیا را وادار کرد در مقابل جمهوری اسلامی ایران پای میز مذاکره بنشیند و خواستههای ایران را بپذیرد، چیزی نبود جز اینکه مردم ما نشان دادند که با فشار، تحمیل، تحریم و حتی با جنگ نمیتوانند آنها را به زیر سلطه بکشانند و این یکی از بزرگترین ابزارهای قدرت ما است.»
دلایل پروژه ایرانهراسی
محمدجواد ظریف با بیان اینکه دیدند جمهوری اسلامی ایران با اینقدرت خودجوش تبدیل به مهمترین قدرت منطقه شده، انواع پروژهها را برای تخلیه توان استراتژیک ایران ایجاد کردند، گفت: «پروژه اتهامات هستهای علیه ما در واقع تلاشی برای تخلیه توان استراتژیک ما بود. پروژه ایرانهراسی را هم برای خنثیسازی ابعاد معنایی قدرت ما به راه انداختند.» ظریف افزود: «در این شرایط ما یک کشوری هستیم که این جرأت را داریم که در برابر دنیا بگوییم ما یک دیدگاه جدید برای زمامداری ارائه میدهیم و نیازی به تصویربرداری از نظامها، مدلها و دیدگاههای شما برای زمامداری، ارتباطات بینالمللی و برای روابط داخلی اجتماعی نداریم. این قدرتآفرین است، اینکه شما مدل زمامداری، مدل روابط و مدل ارتباطات جهانی داشته باشید. اینها همه ابعاد قدرت جمهوری اسلامی است.»
فکر میکردند کار ایران تمام شده
او در ادامه و با اشاره به اینکه خیلیها در منطقه و جهان پس از وضع تحریمهای شورای امنیت تصور کردند کار ایران تمام شده، اظهار کرد: «چون سابقه را دیده بودند که هر کشوری که در طول ۷۰ سال گذشته پروندهاش به شورای امنیت رفته، سالم بیرون نیامده است. یک نمونه وجود ندارد که کشوری تحت تحریمهای فصل هفتم شورای امنیت رفته باشد و در نتیجه آن یا فروپاشی صورت نگرفته، یا تغییر رژیم در آن ایجاد نشده یا کشور کلا نابود نشده باشد. همه مثالهای آن هم موجود است.» وزیر امور خارجه افزود: «آنها تصورشان این بود که کار ایرانهم تمام است. فکر میکردند که به قول خودشان این سر افعی را که گفته بودند باید جدا کنید، فکر میکردند چنان محکم این سر افعی را گرفتهاند که دیگر توان حرکت ندارد. این تصور غلط به این دلیل در آنها ایجاد شده بود که مبنای واقعی قدرت ما را فراموش کرده بودند. نمیدانستند که مبنای قدرت ما جای دیگری است. بنابراین روزی که دیدند تحریمها و بهویژه تحریمهای فصل هفتم شورای امنیت برداشته شد، یک نگرانی راهبردی پیدا کردند.»
برجام به معنای زانو زدن آمریکا نیست
محمدجواد ظریف در ادامه و با اشاره به اینکه مشکلی که ما در ایران داریم این است که به نگاه و رویکرد دیگران به مذاکرات هستهای و نتیجه آن خیلی توجه نمیکنیم، افزود: «منطقه معتقد است مذاکرات هستهای و برجام یک تحول راهبردی بود. نه اینکه برجام به معنای زانو زدن آمریکا در مقابل ایران است. من هیچ وقت چنین ادعایی را نکرده و نخواهم کرد. برجام حاصل یک بده بستان سیاسی است. اما برجام ایران را از آنچه آنها فکر میکردند کارش تمام شده مجددا به همان قدرت استراتژیک گذشته بازگرداند. به عبارت دیگر، قدرت استراتژیک ایران را برجام ایجاد نکرد. قدرت موجود ایران را آزاد ساخت. آنها فکر میکردند با این همه قطعنامه شورای امنیت دیگر ایران نمیتواند قدرت استراتژیک خود را بازیابی و اعمال کند. اما به یک باره دیدند که همه محاسباتی که بر پایه پروژه ایرانهراسی و تخلیه توان استراتژیک داشتند، به هم ریخته است.»
دلیل اول اتحاد عربستان و اسرائیل
ظریف با بیان اینکه به همین دلیل پس از برجام وحشت زده شده و به دست و پا افتادند، افزود: «بر مبنای این تحلیل اتحاد استراتژیک سعودی و رژیم صهیونیستی قابل تبیین است. به هم خوردن طرح و پروژه تخلیه توان استراتژیک و قدرت معنایی ایران از بعد ایرانهراسی یک شرایط جدید راهبردی ایجاد کرده و به همین دلیل ریاض و رژیم صهیونیستی بهعنوان طراحان و سرمایهگذاران اصلی پروژه ایرانهراسی و تخلیه توان راهبردی ایران، با مشاهده شکست سرمایهگذاری عظیم خود، همداستان و متحد استراتژیک میشوند؛ چون با یک پدیده راهبردی مواجه هستند. این دلیل اولی است که عربستان بهخاطر آن اینگونه خودش را به آب و آتش میزند.»
دلیل دوم اتحاد عربستان و اسرائیل
او در تبیین دلیل دوم گفت: «رفتار امروز عربستان، نیاز راهبردی و حیاتی این کشور به آمریکا است. عربستان بدون آمریکا نمیتواند برای خود آیندهای تصور کند. احساس میکند بدون حمایت خارجی که فعلا این حمایت در غرب و آمریکا متبلور شده است، توان تحمل فشار داخلی و منطقهای را ندارد. دولتی است که از ابتدا مشروعیتش، ادامه حیاتش و امنیتش وابسته به حمایت خارجی است. حالا به این کشور بگویید آمریکا میخواهد از منطقه برود، چه شرایطی پیدا میکند، محمد جواد ظریف افزود: «در کمپ دیوید که بعد از برجام شکل گرفت، چه گذشت و چه گفتند. به آمریکا گفتند شما ما را رها کردید. در واقع فکر میکردند برجام هم در امتداد سیاست تغییر یا اصطلاحا «انتقال ثقل» آمریکاست که براساس آن، آمریکا درصدد انتقال تمرکز راهبردی از منطقه خلیج فارس و خاورمیانه به شرق آسیا است. معتقد بودند که آمریکا پس از حل مشکل هستهای، منطقه را رها میکند و ایران قدرتمند در منطقه میماند. بنابراین به خیال خود ناگزیر بوده و هستند که تهدید منطقهای به شکلی شدید و جدی هم چنان مطرح باشد تا در نتیجه، آمریکا تصور رفتن از این منطقه را هم نداشته باشد؛ زیرا به تصور آنها رفتن آمریکا از این منطقه به معنای اضمحلال و فروپاشی آنان است. البته این نگرانی از اصل باطل است؛ چون ایران خواهان ثبات و امنیت برای منطقه و تک تک همسایگان خود است؛ ولی ترس آنها از جای دیگری است که به آن اشاره میکنم و ایران بهانه است.»
ترس سعودی از تحولات جهان عرب
رئیس دستگاه دیپلماسی رفتار امروز عربستان را ناشی از یک عامل درونی دانست و گفت: «آن ناکارآمدی در برآورده کردن ابتداییترین خواستههای مردم عرب است. عربستان احساس میکند که حرکتی که از درون جهان عرب شروع به جوشیدن کرده و ماهیت دولت - ملت عربی را نشانه گرفته است. نگرانکنندهترین خطر ناشی از این حرکت داخلی جهان عرب، تهدیدی است که متوجه خود عربستان است. از درون جهان عرب یک چیزی میجوشد که سعودیها به درستی آن را یک خطر جدی میشناسند و به غلط معتقدند که میتوانند این خطر را در جبهههای جنگ سوریه و عراق نابود کنند.»
تغییر هدف جریانهای افراطی به سوی ایران
ظریف ادامه داد: «این جمله بندر بن سلطان را که سه سال پیش در روسیه اظهار کرد، شنیدهاید؛ جملهای که نشاندهنده یک تفکر و راهبرد است. از او پرسیدند، این افراطیها که شما از آنها حمایت مالی میکنید، نهایت آرزویشان گرفتن حرمین شریفین است، پس چرا از آنها حمایت میکنید؟ بندر گفت: ما امیدواریم و اطمینان حاصل خواهیم کرد که افراطیون و سوریها در معرکه سوریه یکدیگر را نابود کنند. بنابراین تلاش برای به خون و آتش کشیدن سوریه، در واقع تلاشی برای تغییر جهت دادن یک خطر راهبردی برای عربستان سعودی به سمت یک زمین بازی دور از عربستان است. فارغ از اینکه افراط با کشتن تمام نمیشود.» او در ادامه به تلاش عربستان برای تغییر جهت فکری جریان افراطی اشاره و ابراز کرد: «تودههای حامی جریان افراطی اصالتا ضدحکومتهای عربی هستند، اما سعودیها و دیگر دولتهایی که میدانند هدف این پیکان در نهایت خودشان خواهند بود، همانطور که میخواهند محیط بازی را در سوریه و عراق تعریف کنند، همچنین میخواهند این دشمنی را به شیعه و ایران منتقل کنند. بنابراین، این بازی چندوجهی سعودی به خاطر یک نگرانی راهبردی است. یعنی همزمان بهخاطر اینکه میخواهد از یک طرف نگرانیهایی را که از بازگشت توان استراتژیک ایران دارد، رفع کند و از طرف دیگر، این جریان افراطی را که البته رهبری اصیلی ندارد؛ ولی مبنا و پایه اجتماعیاش مشخص است، به سمت ایران منحرف و منتقل کنند.»
مبنای فکری طرح خاورمیانه بزرگ
رئیس دستگاه دیپلماسی ایران در ادامه به مبانی فکری طرح خاورمیانه بزرگ اشاره کرد و گفت: «بعد از ۱۱ سپتامبر، بخش عمدهای از رهبران سیاسی جهان و یک گرایش در مسوولان نومحافظهکار آمریکایی معتقد بودند دلیل ناامنی در منطقه و تروریسم افراطی در جهان، ناتوانی و فساد و خودکامگی برخی نظامهای عربی - بهویژه نظام سعودی- است و برای همین راهحل درازمدت، ترویج نوعی دموکراسی مدیریتشده در جهان عرب است. این مبنای فکری طرح خاورمیانه بزرگ بود. به عبارت دیگر، هدف اصلی طرح، متحدان آمریکا بودند و نه الزاما ایران. حتی برخی در اوج نگرانیهای ناشی از ۱۱ سپتامبر و نقش پررنگ سعودی و وهابیت در حوادث تروریستی، ایران را بهعنوان بخش عمدهای از راهحل میدیدند.» ظریف افزود: «اما ظرف ۶ سال، یعنی از سال ۲۰۰۱ که حادثه ۱۱ سپتامبر رخ داد، تا سال ۲۰۰۶ که جورج بوش سخنرانی معروفش را در ابوظبی ایراد کرد، سعودیها و متحدانشان توانستند با یک طراحی وسیع سیاسی و لابی گسترده، طرح خاورمیانه بزرگ را از یک طرح ضدخودشان به یک طرح ضد ایرانی تبدیل کنند. البته آمادگی و استعداد آمریکاییها برای مقابله با ایرانهم بستر مناسبی برای این فضاسازی سعودیها فراهم کرد. این بار هم دقیقا همین تلاش را دارند. چند برابر شدن بودجه چند صد میلیونی لابی سعودی در آمریکا در ماههای گذشته به همین دلیل است.»
ارسال نظر