دیپلماسی ایرانی و قطعنامه ضد ایرانی سازمان همکاری اسلامی
مدیرکل پیشین خاورمیانه وزارت خارجه
سازمان همکاری اسلامی باید نخستین جایی باشد که ایران و دیگر کشورهای اسلامی، مشکلاتشان را در آنجا مطرح میکنند. البته باید توجه داشت که نتایج حاصل از کنفرانس اخیر و صدور بیانیهای با ۴ بند ضدایرانی حاصل یک یا دو شب اجلاس اخیر نیست بلکه این بیانیه حاصل یک پروژه است که در سطح کارشناسان، وزرا و در نهایت سران مطرح شده است. بندهای ضدایرانی در بیانیه اخیر را باید هزینه حمله به سفارت عربستان در تهران به دنبال اعدام روحانی شیعی، شیخ نمر دانست.
مدیرکل پیشین خاورمیانه وزارت خارجه
سازمان همکاری اسلامی باید نخستین جایی باشد که ایران و دیگر کشورهای اسلامی، مشکلاتشان را در آنجا مطرح میکنند. البته باید توجه داشت که نتایج حاصل از کنفرانس اخیر و صدور بیانیهای با ۴ بند ضدایرانی حاصل یک یا دو شب اجلاس اخیر نیست بلکه این بیانیه حاصل یک پروژه است که در سطح کارشناسان، وزرا و در نهایت سران مطرح شده است. بندهای ضدایرانی در بیانیه اخیر را باید هزینه حمله به سفارت عربستان در تهران به دنبال اعدام روحانی شیعی، شیخ نمر دانست. در این میان بحثهایی نیز مطرح است که ایران نباید در سطح رئیسجمهور در چنین اجلاسی شرکت میکرد اما باید توجه داشت حضور نیافتن ایران در سطح سران، تنها باعث میشد که میدان برای عربستان سعودی خالی شود. دیپلماسی ایران باید با یک سیاست مبتنی بر عقل پیش برود و نه براساس احساس. درخصوص عملکرد این سازمان که باید در جهت تحکیم روابط کشورهای اسلامی باشد اما ظاهرا عکس آن عمل میکند، باید گفت که هر سازمانی شرایط خاص خود را دارد و کشورهای عضو این سازمان چون عراق، لبنان، لیبی، یمن، مصر و... اغلب مشکلات بسیاری دارند. در این میان کشورهایی مانند ترکیه و عربستان از فضا استفاده کرده و دیپلماسی فعالی را در پیش گرفتهاند. تمامی این فاکتورها در تصمیمگیریهای این سازمان موثر است. جهان اسلام مشکلات عدیدهای دارد و دموکراسی در جهان عرب یک حلقه مفقوده است.در این میان مشکلات میان تهران و ریاض نیز بر اوضاع جهان اسلام تاثیراتی برجای گذاشته است. انتقادی که نسبت به عربستان و برخی کشورهای اسلامی وارد میشود این است که آنها سعی میکنند برخی مشکلات دوجانبهشان را به جای آنکه از طریق دیپلماسی و بهصورت دوجانبه حل کنند در چنین اجلاسهایی مطرح میکنند تا از برخی طرق برای خود یارگیری کنند. این رویکرد نه تنها باعث حل مشکلات نمیشود بلکه بر اختلافات میافزاید. اما این اجلاس از آن جهت اهمیت دارد که فرصتی است تا سران کشورهای اسلامی با یکدیگر صحبت کنند و با رفاقت و مذاکرات، مشکلات هم را درک و تلاش کنند مصالح و منافع جهان اسلام را در یک بستر کلیتر حفظ کنند. اغلب مشکلات کشورهای اسلامی، داخلی است و اصولا به توسعه سیاسی یا اقتصادی آنها باز میگردد. بنابراین نباید از سازمان کنفرانس اسلامی انتقاد کرد بلکه انتقاد به ساختار کشورهای عضو باز میگردد که متاسفانه از نظر سیاسی و اقتصادی توسعه پیدا نکردهاند و اغلب کشورها، دارای قدرتهای اقتدارگرا هستند؛ طبیعتا این وضعیت بر سیاست خارجی چنین کشورهایی اثرگذار است و در نهایت بر اجلاس سازمان کنفرانس اسلامی یا اتحادیه عرب و سایر مجامع نیز تاثیر میگذارد.
همچنین درخصوص اجلاس اخیر برخی انتقادها به ترکیه بهعنوان میزبان نشست مطرح است اما همچنان که اشاره کردم این بیانیهها قبلا در کمیتههای مربوطه و اجلاسهای کارشناسی که مشخصا در جده تشکیل شده، مورد بررسی قرار گرفته، کشورها نسبت به آن نظر دادهاند، این نظرها به پایتختها رفته و بررسی و اصلاح شده و نهایتا در ترکیه و این اجلاس بیانیه نهایی مطرح شد. ترکیه بهعنوان کشور میزبان میتوانست بهصورت جزئی در صدور بندهای ضدایرانی تاثیرگذار باشد.
در این مورد خاص بهجای آنکه در خارج از کشور به دنبال مقصر باشیم باید دیپلماسی کشور را مورد بررسی قرار دهیم. دستگاه دیپلماسی جمهوری اسلامی ایران مشکلاتی دارد؛ باید بپذیریم که وزارت امور خارجه و دولت در سازماندهی و مدیریت دیپلماسی، نقش محوری ندارند. بهویژه در دولت پیشین. در ایران تا زمانی که دولت نتواند مدیریت دیپلماسی را تمام و کمال برعهده بگیرد و سایر بازیگران در یک اجماع با سیاستهایی که در مراکز مختلف مانند شورای امنیت ملی مصوب میشود و دولت مسوول اجرای آن است، هماهنگ نباشند، وضعیت به همین منوال است. تهران باید خیلی پیشتر با ریاض وارد مذاکره و گفتوگو میشد و امروز میبینیم که بحرانهای عراق و سوریه تشدید شده است.
این در حالی است که هر دو طرف منافعی در این کشورها دارند که قابل چشمپوشی نیست. طبیعتا این مسائل یا باید از طریق مذاکره حلوفصل شود یا از طریق مناقشه که متاسفانه تا به امروز مذاکراتی در این زمینه صورت نگرفته است. چنین سیاستی پرهزینه و اغلب بینتیجه است. بنابراین مشکلات میان دو کشور باید در یک فضای مذاکره و دیپلماسی مطرح و حل شود.دو کشور باید منافع خود و منافع طرف مقابل را در نظر بگیرند. منطقه خاورمیانه نیاز به توسعه اقتصادی و سیاسی دارد که جز در سایه ثبات و امنیت به عمل نمیآید. ایران باید به این مسائل توجه داشته باشد در حالی که در هشت سال دولت سابق به این مسائل توجه نشده و در دو سال اخیر نیز دولت بهطور کامل نتوانسته فرمان سیاست خارجی را در اختیار خود بگیرد. بعد از قضیه اعدام شیخ نمر که به سفارت عربستان حمله و روابط میان ایران و عربستان بحرانی شد، جلسهای در سطح وزرای خارجه سازمان کنفرانس اسلامی در جده برگزار و قطعنامهای نیز صادر شد.
این قطعنامه مقدمهای برای محکومیت این اقدام بود. سپس نیز در جلسات و نشستهای دیگر عربستان بیانیههایی را علیه ایران صادر کرد. بنابراین از پیش راجع به بندهای ضدایرانی صحبت شده بود و به این صورت نیست که در اجلاس چند روزه استانبول این تصمیمات گرفته شده باشد. در نتیجه از سوی ایران دیپلماسی باید به موقع فعال میشد و با تکتک کشورهای عضو سازمان همکاری اسلامی مذاکراتی را صورت میداد. ایران باید در مذاکرات دوجانبه یا چندجانبه تلاش میکرد که یا این بیانیه را تعدیل کند یا بیانیههای متقابلی به نفع ایران پیشنهاد دهد. البته این امر بسیار دشوار است چرا که کنفرانس اسلامی تاحد زیادی تحت نفوذ عربستان است و همچنین قضیه حمله به سفارت عربستان در تهران نشان داد که ایران متحد جدی و قابل بحثی در دنیای اسلام ندارد. بنابراین در مراکز دیپلماسی کشور این موضوع باید مورد بررسی قرار گیرد که چرا بهرغم سیاستهای ایران در حمایت از جهان اسلام، در میان این کشورها متحد قابل توجهی نداریم.
ارسال نظر