مدیریت اقتصادی درسایه مکتب اقتصاد مقاومتی
دکتر فرزاد بزرگی
مدرس دانشگاه
طی سالیان گذشته، مکاتب اقتصادی متعددی شکل گرفتهاند که برخی از این مکاتب، بر عدم مداخله دولت و برخی دیگر نیز بر مداخله عقلایی دولت در اقتصاد تاکید داشتند. از آنجا که هدف همه مکاتب اقتصادی، رهیافتی برای حل مسائل و مشکلات اقتصادی و اجتماعی بوده است، مکتب اقتصاد مقاومتی نیز با یک نگرش جدید و جهتگیری عالمانه، زمینه رسیدن به رشد و توسعه اقتصادی و رفاه عمومی و اشتغال را هموار میسازد. دستاورد واقعیتهای اقتصادی موجودوابستگی شدید به اقتصاد نفتی از یکسو، به تولیدات داخلی آسیب میزند و از سوی دیگر، روند واردات کالاهای مصرفی را افزایش میدهد.
دکتر فرزاد بزرگی
مدرس دانشگاه
طی سالیان گذشته، مکاتب اقتصادی متعددی شکل گرفتهاند که برخی از این مکاتب، بر عدم مداخله دولت و برخی دیگر نیز بر مداخله عقلایی دولت در اقتصاد تاکید داشتند. از آنجا که هدف همه مکاتب اقتصادی، رهیافتی برای حل مسائل و مشکلات اقتصادی و اجتماعی بوده است، مکتب اقتصاد مقاومتی نیز با یک نگرش جدید و جهتگیری عالمانه، زمینه رسیدن به رشد و توسعه اقتصادی و رفاه عمومی و اشتغال را هموار میسازد. دستاورد واقعیتهای اقتصادی موجودوابستگی شدید به اقتصاد نفتی از یکسو، به تولیدات داخلی آسیب میزند و از سوی دیگر، روند واردات کالاهای مصرفی را افزایش میدهد. به همین دلیل، کشورهایی مانند روسیه، آمریکا، چین، کانادا و نروژ، با وجودی که از منابع غنی نفت برخوردارند، اما ساختار اقتصادی آنها پس از وقوع شوکهای بزرگ نفتی بهگونهای طراحی شده است که برای اداره امورکشور، متکی به درآمدهای نفتی نبوده و نفت را بهعنوان یک ثروت و سرمایه ملی برای نسلهای آینده در نظر میگیرند و از تمام ظرفیت چاههای نفتی خود استفاده نمیکنند و برعکس، برای رشد و توسعه و گسترش سرمایهگذاری مولد به اقتصاد کشاورزی و اقتصاد صنعتی دانش بنیان توجه زیادی دارند.
عوامل بازدارنده اقتصاد کشور
از مهمترین عوامل بازدارنده اقتصاد کشور میتوان به وابستگی اقتصاد کشور به نفت، خصوصیسازی بیهدف و غیرمنطقی، دولتی یا شبهدولتی بودن فعالیتهای اقتصادی، تجویز الگوهای نامناسب و به دور از واقعیتهای موجود، عدم تناسب بین شغل و شاغل در برنامهریزی و اجرا، دخالت قانون گذار در اجرا به جای قانونگذاری و نظارت برای اجرای قانون، اعمال شرایط انحصارطلبانه یا رقابت ناعادلانه و بالاخره، اعمال نفوذ سیاسی یا فشار سیاسی در فعالیتهای اقتصادی اشاره نمود.
مبانی فلسفی اقتصاد مقاومتی
فلسفه اقتصاد مقاومتی بر سه محور خودباوری، پایداری متافیزیکی و ارزشآفرینی بنا شده است. اقتصاد مقاومتی بر پایه اقتصاد پایدار، الگویی است که در درجه اول، نیاز به درک نظری و قدرت تشخیص دارد، تا بتوان راه درست را از راه نادرست تمیز داد و در درجه دوم نیز نیاز به درک عملی و هدایت فعالیتها به بهترین راه و روش دارد تا بتوان، اقتصادی ایدهآل و مستحکم را بنا کرد. درک نظری، نیازمند دانایی است که عقلانیت را شکل میدهد و درک عملی نیز به توانایی نیاز دارد تا امنیت اقتصادی و بهبود فضای کسبوکار را بهوجود آورد.
مکتب اقتصاد مقاومتی
همانگونه که مکتب اقتصادی مرکانتیلیسم یا مکتب بازارگرایی به افزایش ثروت، میزان دخالت دولت و افزایش صادرات توجه دارد و در مکتب اقتصادی فیزیوکراتها یا مکتب توسعه کشاورزی بر سرمایهگذاری مولد، آزادی عمل در تجارت بازرگانی و لغو مقررات مزاحم تولید تاکید میشود و در مکتب اقتصادی کلاسیک نیز به دست نامرئی آدام اسمیت برای برقراری تعادل اقتصادی از طریق عرضه و تقاضا و به موضوع تقسیم کار و بهره وری توجه میشود و در مکتب اقتصادی نئوکلاسیک نیز به تخصیص بهینه منابع، استفاده از ابزار عقلانیت در تصمیمگیری و حداکثر ساختن مطلوبیت نهایی توجه میشود. در طی سالهای اخیر، وقوع بحرانهای بزرگ اقتصادی و بیکاری مزمن، حکایت از آن دارد که درعرصه مناسبات اقتصادی پیچیده، حل مسائل دشوار و رفع موانع، نیاز به یک نگرش و رویکرد جدید اقتصادی دارد که تصور میشود، اقتصاد مقاومتی با تکیه بر ارزشهای مادی و انسانی میتواند بهعنوان مکتب جدید و نوپای اقتصاد مقاومتی مورد توجه قرار گیرد، زیرا پایه و اساس این مکتب بر سه محور شامل خوداتکایی از طریق تکمیل و جانشین ساختن عوامل و ظرفیتهای موجود، ارزشآفرینی از طریق توانمندسازی نیروی کار و فراهم کردن فضای رقابت از طریق توزیع عادلانه فرصتها و منابع، بنا شده است. براین اساس، در سیر تحول نگرشها و دیدگاههای اقتصادی، دانشجویان میتوانند در پایاننامهها و رسالههای خود با هدایت و راهنمایی استادان در تبیین این مکتب نوپای اقتصادی، تحقیق و پژوهش کرده و به یافتههای ارزنده و شگفتانگیز برسند.
عوامل کلیدی رهیافت اقتصاد مقاومتی
ایجاد و پایدار ساختن رشد اقتصادی، رفاه اجتماعی و ایجاد اشتغال، مستلزم تصمیمات هوشمندانه توسط خط مشیگذاران، سازماندهی مطلوب توسط مجریان و نظارت موثر توسط ناظران است. از آنجاکه، بیشترین سودمندی اجتماعی در مکتب اقتصاد مقاومتی نهفته است، بنابراین جا دارد تا مسوولان و دستاندرکاران اقتصادی کشور نیز برای بهتر شدن امور اقتصادی کشور از رهیافتهای اقتصاد مقاومتی استفاده کنند. به این منظور عوامل کلیدی (عوامل دهگانه) رهیافت اقتصاد مقاومتی عبارتند از:
* شناسایی ظرفیتهای بلااستفاده و استفاده از آنها بهعنوان فرصتهای جدید.
* تقویت مراکز تحقیق و پژوهش برای کسب دانش فنی و ساخت تکنولوژی نوین.
* نظارت دقیق و موثر بر مراکز کنترل کیفیت و بازرسی تولید.
* انتخاب و بهکارگیری مسوول به تناسب شخصیت ذاتی، تواناییهای علمی و عملی.
* تزریق درآمد نفت به کل جامعه و تولید ثروت جدید( سرمایه جدید) در مقابل فروش ثروت نفت.
* ایجاد بسترهای لازم نرمافزاری و سختافزاری برای صرفهجویی در مصرف انرژی، مواد و هزینهها.
* روانسازی فرآیندها، شفاف کردن قوانین و ایجاد زیرساختهای اقتصادی برای جلب سرمایهگذاری.
* هدایت سرمایهگذاری درجهت تکمیل زنجیره ارزش در بخشهای صنعت، معدن و کشاورزی.
* نظارت دقیق و موثر بر واردات برای جبران کمبودهای داخلی و ضروری.
* اصلاح نظام مالیاتی با تمرکز بر مصرفکنندگان و واردکنندگان به جای تولیدکنندگان و صادرکنندگان.
ارسال نظر