محمود شوری در گفتوگو با «دنیای اقتصاد» ابعاد سند منتشرشده گفتوگوهای پوتین و بوش در سال ۲۰۰۱ را تحلیل کرد
جایگاه ایران در معادلات کرملین
به نظر شما چرا این اسناد در این مقطع زمانی منتشر شده است؟
انتشار این سند در این مقطع زمانی به سیاست آمریکاییها بازمیگردد. البته آنها پیش از این نیز برخی اسناد را بعد از گذشت زمان منتشر کرده بودند. اما این اقدام میتواند اهداف خاصی را در راستای تاثیرگذاری بر روابط ایران و روسیه دنبال کند. این مهم را باید در نظر گرفت که تارنمای آرشیو امنیت ملی آمریکا مجموعه اسنادی را منتشر کرده که فقط بخش کوچکی از آن به ایران مربوط میشود. از این رو خیلی نمیتوان تحلیلهای خاصی از دلایل افشای این اسناد در این شرایط ارائه داد و شاید به سیاست کلیها آمریکاییها بازمیگردد که بعد از مدتی اسناد محرمانه را منتشر میکنند.
ارزیابی شما از نگاه ولادیمیر پوتین به مساله هستهای ایران و بحث عدم اشاعه در سال ۲۰۰۱ که اسناد متعلق به آن است، چیست؟
پوتین از زمانی که رئیس سازمان اطلاعات خارجی روسیه بود، دیدگاههای سختگیرانهای راجع به مساله عدم اشاعه داشت. یعنی پیش از ریاست جمهوریاش نیز تعاملات سازمان انرژی اتمی روسیه با کشورهای دیگر را مدنظر داشت. مهمترین کشوری که در آن زمان با روسیه در حوزه تعاملات هستهای همکاری میکرد، ایران بود. ولی پوتین تاکید داشت که اقدامات روسیه نباید به سمتی پیش برود که کشورهایی که فاقد توانایی هستهای هستند وارد باشگاه کشورهای هستهای شوند. این اسناد نیز نشان میدهد که حساسیت پوتین نسبت به این مساله تداوم داشته است. البته این موضوع فقط به همکاریهای هستهای ایران و روسیه بازنمیگردد و شاید پوتین که این صحبتها را در ماههای نخست ریاستجمهوریاش مطرح کرده است، میخواسته تصوراتش از شرایط بینالمللی را محک بزند. درواقع تصورات وی از نظام بینالملل با توجه به رویدادهای مختلفی که در حال وقوع بود، به نوعی در چارچوب آزمون و خطا قرار میگرفت. این را باید در نظر گرفت که رئیسجمهور روسیه در آغاز راه خودش بوده است و چه مساله ارتباط با ایران و چه ارتباط با غرب در آن چارچوب زمانی مطرح شده است. نکته دیگری که حائز اهمیت است این است که در آن زمان هنوز این بحث که تلاشهای ایران با هدف غنیسازی اورانیوم است، مطرح نبود و چند سال بعد از آن موضوع هستهای ایران برجسته میشود. این آیتمها و نکات باید در تحلیل این سند مورد توجه قرار بگیرد.
در حال حاضر رویکرد روسیه نسبت به مساله هستهای ایران بعد از اتفاقاتی که طی این سالها شاهد بودیم چگونه است؟
نخست این مساله مطرح است که آیا روسیه با اشاعه هستهای در ایران میتواند کنار بیاید یا نه. روسها همواره تاکید داشتهاند که مخالف اشاعه هستند و مساله پنهانی هم نیست. آنها با ورود ایران یا هر کشور دیگری به باشگاه کشورهای هستهای مخالف و نسبت به این موضوع بهشدت حساس هستند. شخص آقای پوتین بیش از هر مسوول دیگری در روسیه نسبت به این موضوع حساسیت دارد. تجربه چین در گذشته موضوعی است که بر نوع رویکرد روسیه تاثیر داشته است. روسها به هستهای شدن چین کمک کردند ولی بعدها در دوران اتحاد جماهیر شوروی که چین از این کشور فاصله گرفت، برای مسکو مسالهساز شد. لذا در این مساله که روسها با گسترش تسلیحات هستهای بهویژه در همجواری مرزهای خودشان مخالف هستند، تردیدی نیست و در این سالها نیز تغییری در سیاست روسیه ایجاد نشده است.
آیا مساله ایران در دورههای مختلف تاثیری بر همکاریهای روسیه و غرب داشته است؟
مساله همکاریهای روسیه با دولتهای غربی بهویژه آمریکا در مورد موضوع هستهای ایران، تابع شرایط بینالمللی و نوع رابطه روسیه با غرب بوده است. در مقاطعی روسیه تلاش داشته از این مساله استفاده کند تا بتواند حوزههای تعامل خود را با غرب تعریف کند و حتی گسترش دهد. یعنی این موضوع را به ابزاری تبدیل کند که غربیها ناچار شوند روسیه را در منظومه فکری خودشان جدیتر بگیرند. اما بعد از جنگ اوکراین این موضوع عملا از دستور کار خارج شده است. ضمن اینکه اختلافات روسیه با غرب به حدی جدی است که موضوع هستهای ایران خیلی نمیتواند دلیلی برای همکاری روسیه و غرب باشد. به هر حال روندی که طی شد و منجر به توافق برجام شد، عملا موضوع هستهای ایران را در یک چارچوب دیگر به پیش برده و نقشآفرینی روسیه در این موضوع بعد از برجام تا حدود زیادی محدود شده است. الان تنها حوزهای که برای روسیه باقی مانده و مسکو تلاش کرده از آن استفاده کند همین بحث اسنپبک است که روسها در چارچوب نوع روابطی که با غرب داشتند، بهشدت با بحث اسنپبک مخالفت کردند و همچنان تاکیدشان بر این است که موضوع اسنپبک قانونی نیست. شاید اگر شرایط به گونه دیگری بود و روسیه درگیر جنگ با اوکراین نبود، این مساله به گونه دیگری رقم میخورد.
آیا میتوان گفت روسیه به دنبال روابط نزدیک اما مدیریتشده با ایران است؟
روسیه همواره در پی حفظ رابطه خوب با ایران بوده و این سوای این است که رابطه روسیه با غرب چگونه بوده است. حفظ یک رابطه خوب با ایران برای روسیه در زمره اولویتهایش است اما این بدان معنا نیست که حاضر باشد همه چیز خود را فدای حفظ این رابطه کند یا اینکه بخواهد برای حفظ این رابطه سیاستی را به نفع ایران پیش ببرد. روسها در محاسبات خودشان که پیچیدگیهای مختلفی مانند رابطه با غرب، کشورهای منطقه و اسرائیل دارد، نوع رابطه خود با ایران را تعریف میکنند و تلاش دارند به نوعی مساله را به این شکل مدیریت کنند. یعنی هم رابطه خود را در آن حوزهها پیش ببرند و هم نگاه و تعامل مثبت خود با ایران را نیز دنبال کنند. طبیعتا ایران نیز باید با توجه به چنین شرایطی رابطه خود را با روسیه تنظیم کند که به نظر میرسد چنین امری صورت گرفته است.