شادمانی و امر جمعی
در جامعهشناسی اوقات فراغت، مبحث جامعهشناسی شادی، به بررسی تاثیر روابط اجتماع بر شادی و ارتباط متقابلی که شادی در روابط اجتماعی، طبقات و گروههای سنی مختلف میگذارد، پرداخته میشود. مثلا اینکه آیا شادی زن و مرد با یکدیگر متفاوت است یا باید متفاوت باشد؟ شادی شهری و روستایی داریم؟
بهنظر میرسد که در نوع شادیهای شهری و روستایی تفاوت وجود دارد. (فولکلور ممکن است هنر روستایی باشد که هنر اصیلتری است، اما شادی شهری ممکن است شادی تودهوار و نوعی شادی شکل نگرفته باشد) حتی شادی میتواند طبقاتی باشد؛ مثلا شما انواعی از مراسم دارید که گروههای مختلف، آن را برگزار میکنند. تحقیقات نشان میدهد که در گذشته این قضیه بسیار رسم بوده و شادیها بیشتر، طبقاتی بودهاند. فرض کنید من عضو طبقه متوسط رو به بالا هستم یا من یک بورژوا هستم، بنابراین از شرکت کردن در مراسم موسیقی کلاسیک شاد و سرخوش میشوم تا از رفتن به تماشای مسابقه فوتبال. در گذشته حتی گفته میشد که فوتبال متعلق به طبقه کارگر است، ولی بهنظر میرسد با تغییراتی که در جوامع جدید صورت گرفته است این نوع روابط نیز تغییر کرده است. یعنی افراد براساس جنسیت، طبقه، مکان جغرافیایی و... شادی نمیکنند. ما در جریان جهانی شدن قرار گرفتهایم و همه این موارد از این قضیه تاثیر پذیرفتهاند. از بعد سیاستگذاری اجتماعی نیز اتفاقا شادی مساله بسیار مهمی است؛ چراکه تعریف شادی و سیاست خیلی به هم نزدیک است. سیاستگذاران اجتماعی و روشنفکرانی که به این مساله میپردازند بین این دو، تفاوت قائلند، اما بهطور کلی شادی را نوعی احساس سعادت میدانند؛ چیزی که از آن طریق، انسان احساس لذت کرده و به منبع سعادت دست پیدا میکند. بهنظر میرسد هر قدر ملتی شادتر باشد، احساس رفاه بیشتری دارد. اگر توجه کنید، میبینید که رفاه را میتوان براساس یک بعد ذهنی نیز تعریف کرد. بعضی افراد معتقدند شادیها میتوانند کنشهای احساسی باشند؛ پس در این صورت میتوان شادی را به دو نوع تقسیم کرد.
۱- شادی از نوع احساسی
۲- شادی از نوع واکنش شناختی.
باید توجه داشت که بهخصوص شادیهای جمعی، شادیهای شناختیتری هستند چراکه اگر چه بیشتر آنها ابداعی و ساختگی بودهاند، اما در طول مدت زمان بسیاری باقی ماندهاند. بهنظر من شادیهای جمعی، زندگیبخشتر هستند و به همین جهت شما میتوانید در بعضی موارد، شادیهای جمعی را در مقابل سوگواریهای جمعی و غمهای جمعی نیز قرار دهید. سرخوشی که یک مراسم شاد ملی و مذهبی به شما میدهد، شاید همان سرخوشی را شما از طریق شرکت در سوگواریهای مذهبی نیز دریافت کنید؛ یعنی هر دو این موارد، زندگی بخش هستند (برخلاف عقیده بعضی از افراد که بهنظر من، با فهمی درونی به جامعه و رسومات آن نمیپردازند). در بعضی از سمینارهای خارجی به برگزاری مراسم مذهبی توسط زنان مسلمان (مثلا برگزاری سفرههای مذهبی، ختمها و روضهخوانیها) اشاره شده و آنها را ناشی از حزنآلود بودن و غمگین بودن جامعه میدانند در صورتی که اتفاقا آن اشکی که بهصورت جمعی در این مراسم ریخته میشود، زندگی بخش است و اینگونه افراد از این طریق سعادت میجویند و بهدنبال کسب نوعی سعادت و رفاه هستند. شما ممکن است تمام نیازهای اساسی و مادی را تهیه کنید و براساس معیارهای مرسوم بگویید یک فرد، گروه یا جامعه در رفاه هستند، اما اگر شما افراد را از دسترسی به چیزهایی که برایشان واجب است و نیاز دارند- مثلا ابراز شادی- بازدارید، خواهید دید که این جامعه حتی با داشتن خیلی از تسهیلات مادی در رفاه نیست. نمونه ملموس این قضیه، اتحاد جماهیر شوروی بود که افراد به راحتی نمیتوانستند مراسم ملی، مذهبی و سنتی خود را انجام دهند و باید کاری را انجام میدادند که مثلا حزب یا چارچوب ایدئولوژیک به آنها میگفت. در نتیجه، این جامعه بهرغم داشتن رفاه مادی، احساس رفاه نمیکند.
پس در بعد سیاستگذاریهای اجتماعی، شادی بهخاطر نقشی که در بهزیستی و رفاه دارد، از اهمیت بسیاری برخوردار است. مقولات ذهنی باعث میشوند حتی با وجود رفاه مادی، افراد احساس بدبختی کنند. مثلا اگر تیم ملی کشور ببازد، افراد احساس بدبختی میکنند اگر چه از لحاظ دسترسی به مسکن، شغل و تغذیه مشکلی نداشته باشند.
نکتهای که دوست دارم اکنون به آن بپردازم این است که در جامعهشناسی بدن که بهخودآگاهی بدن میپردازد، یکی از راهها این است که افراد برای بهبود خودشان (کسب رفاه مادی یا درمان بیماری) دیگر به سمت روشهای علمی و زیستپزشکی (که فرد را بدون درنظر گرفتن روح و شخصیتش مورد درمان قرار میدهند) نروند. در دوره جدید، افراد به طبهای جایگزین و مکمل روی میآورند. در اینجا یکی از شیوههایی که به آن پرداخته میشود، شیوه self healing است (یعنی ارتباط جسم و روح در جهت شفای بیماریها). از این طریق میتوان پذیرفت که شادی بهطور کلی میتواند ابعاد جدیدی پیدا کرده و از طریق سرخوش کردن روح به جسم هم کمک کند تا بعضی از بیماریها از بین بروند. به همین جهت است که در حوزه جامعهشناسی بدن، اشک و لبخند به یک میزان میتوانند در بهبود بیماریها موثر واقع شوند.