چالشهای اقتصاد غیررسمی
یک دلیل دیگر برای پنهان شدن یا دیده نشدن شاید این باشد که ساختار اقتصاد، توسعه نیافته و بخش اقتصاد که قرار است این آمار را ثبت کند، توسعه پیدا نکرده یا اینکه خود فعالیتها اینقدر در مقیاسهای کوچک انجام میشود؛ مثل فعالیتهای خویشاوندی که بهناچار ثبت نمیشوند. بنابراین اقتصاد غیررسمی را اگر با این دلیل در نظر بگیریم، زیرمجموعهای از فعالیتهای اقتصادی را شامل میشود که بهدلیل مقیاس کوچک این فعالیتها ثبت نمیشوند و در اقتصاد رسمی دیده نخواهند شد.
اما بخش دیگر، فعالیتهای اقتصادی هستند که غیرقانونی نیستند و جزء دسته دوم هم نیستند، یعنی میتوانند ثبت شوند؛ اما به دلایل اقتصادی ترجیح میدهند که ثبت و دیده نشوند، مثل فرار از مالیات، بیمه و قاچاق کالا که ترجیح میدهند عوارض گمرک را نپردازند. برخی فعالیتهای اقتصادی نیز هستند که میتوانند بهصورت رسمی انجام شوند، اما صرفا به دلایل اقتصادی فرار میکنند و دیده نمیشوند، این بخش هم «اقتصادسایه» نام دارد، البته در ادبیات گاه از اسامی بهصورت جایگزین استفاده شده و این موارد باعث شده سردرگمی در مفاهیم وجود داشته باشد.
اگر این سه تا یعنی اقتصاد غیررسمی، اقتصاد ثبت نشده و اقتصاد سایه را بهصورت دستهبندی در نظر بگیریم، میتواند شروع خوبی برای مطالعه اقتصاد غیررسمی باشد و در مطالعهای که صورت گرفته هر سه مورد به تفکیک بررسی شده و اینها دلایل مختلف و نتایج مختلف دارد، البته اقتصاد سایه بسته به نوع فعالیتهایی که میتواند علل مختلف داشته باشد، دستهبندیهای مختلف دارد، اقتصاد سایه در سه دسته وزارت خارجه، واردات قاچاق و فعالیتهای مالی و بانکی بررسی شده است.
اگر اقتصاد غیرقانونی را کنار بگذاریم، در اقتصاد ثبت نشده و اقتصاد سایه عواملی مثل توسعهنیافتگی کشور و یکسری متغیرهای کلان دیگر مثل بیکاری و تورم موجب میشود، افراد به سمت این نوع از اقتصاد سوق داده شوند. معمولا تورم و بیکاری باعث میشود افراد به سمت کسب و کارهای خویشاوندی روی بیاورند و اگر این کسب و کارها با مقیاسهای کوچک گسترش پیدا کند درواقع این بخش از اقتصاد غیررسمی بزرگتر میشود. علاوه بر این تورم میتواند باعث شود اقتصاد سایه هم رشد کند و انگیزههای اقتصادی برای فرار از ثبت شدن بیشتر شود.
اقتصاد غیرقانونی، چالش بزرگ ایجاد میکند و دولت به هر طریق تصمیم دارد با آن مبارزه کند، اما چالشی که در رابطه با اقتصاد ثبت نشده و اقتصاد سایه به وجود میآید، این است که این نوع فعالیتها زمانی به شکل تهدید نمایان میشوند که در مقیاس کوچک هستند، کارآیی پایین دارند و در سطح پایین توسعه یافتگی کشور انجام میشوند و قاعدتا کشور اگر بخواهد مراتب درجات توسعهیافتگی را طی کند و سرعت بیشتر و رشد بالاتر داشته باشد، باید این فعالیتهای خویشاوندی و کسب و کارهای غیررسمی به شکل ساختاریافتهتر و در مقیاس بزرگتر انجام شود، در اینصورت است که این تهدید تبدیل به فرصت میشود. بنابراین ضعف رشد اقتصادی چالشی است که این نوع اقتصادها در درجه اول ایجاد میکنند، ولی همین اقتصاد میتواند در شرایطی مثل الان که در تحریم هستیم، جایگزین درآمدی برای خیلی از افراد باشد.
اگر از دید شاغلان به این مساله نگاه کنیم، میتوانیم بگوییم در مواقعی که اقتصاد رسمی بنا به دلایلی مثل تحریم با شوکهای منفی روبهرو میشود اقتصاد غیررسمی میتواند جایگزینی برای افراد باشد تا بتوانند درآمدی داشته باشند و به نوعی ضربهگیر برای اقتصاد رسمی باشند، ولی در کل میتوان گفت که چالشها همان رشد پایین است و حتی مالیات گرفتن دولت محدود میشود و کیفیت حکمرانی و خدماتدهی دولت نیز محدود خواهد شد و درجات توسعهیافتگی کشور کاهش مییابد و در نهایت میتواند باعث فساد شود.
دولت در مواجهه با اقتصاد غیررسمی باید چگونه واکنش نشان دهد؟
بنا به شرایط مختلف، واکنشها میتواند متفاوت باشد، اگر درمورد اقتصاد ثبت نشده صحبت میکنیم که بهدلیل کوچک بودن فعالیتها دیده نمیشوند، این فعالیت زمانبر است که دولت باید رویکردش مقابله و مبارزه نباشد، بلکه صرفا سعی کند با سیاستهایی که رشد را افزایش میدهند، بهتدریج باعث شود که فعالیتهای کوچکمقیاس، مقیاسشان را بزرگتر کنند و تولیدشان را توسعه دهند، در این قسمت نقش دولت بیشتر نقش حمایتی است تا رشد و توسعه بیشتر شود. در قسمتی که فعالیتهایی با انگیزههای اقتصادی صورت میگیرد، مثل فرار مالیاتی و بیمهای، سیاستهایی که دولت میتواند بهکار ببرد در بخش قاچاق این است که مبادی گمرکی باید اصلاح شود و در سیاست ارزی اگر به شیوه اقتصادی مناسب انجام شود، میتواند جلوی قاچاق را بگیرد.