دمی نشستن در کنار «سلطان العارفین»

اگر تا چند سال پیش گذرتان به بسطام می‌افتاد‌، آرامگاه شیخ بایزید بسطامی دیگرگونه بود. اطراف آن محفظه‌ای بود که مریدان و دوستداران شیخ در آن به دور از گزند باد و باران و سرما می‌نشستند‌، قرآن می‌خواندند،‌ گروهی دیگر ذکر می‌گفتند و نذر و نذورات‌شان را در آن اتاقک شیشه‌ای می‌ریختند. ابتدا آن اتاقک فلزی مشبک را برداشتند و بعد دور تا دور را چنان بی‌آلایش کردند که دیگر نمی‌شد تشخیص داد آن سنگ سفید متعلق به چه کسی است. با این حال انبوه هواداران به هر مناسبتی راهی بسطام می‌شوند‌، در اتاق‌های زائرسرای امامزاده ساکن می‌شوند و سراغ شیخ را می‌گیرند. همان که برکت وجودش بر بسطام خیمه زده است. در تذکره‌الاولیای عطار درباره اخلاق او آمده است: «شیخ شبی در گورستان می‌آمد. جوانی از بزرگ‌زادگان بسطام بربطی می‌زد. چون نزدیک شیخ رسید، شیخ گفت: لا‌حول و لا‌قوة‌الا‌بالله. جوان بربط بر سر شیخ زد، و هر دو بشکست. شیخ بازِ (به سوی) زاویه آمد و علی الصباح بهای بربط به دست خادم، با طبقی حلوا پیش جوان فرستاد و عذرخواست و گفت: او را بگوی که: بایزید عذر می‌خواهد و می‌گوید که دوش آن بربط در سر ما شکستی. این قراضه بستان و دیگری را بخر. و این حلوا بخور تا غصه شکستگی و تلخی آن از دلت برود. چون جوان حال چنان دید، بیامد و در پای شیخ افتاد و توبه کرد و بسیار بگریست. و چند جوان دگر با او موافقت کردند به برکت اخلاق شیخ». این حکایت و دیگر مطالبی که درباره زندگی او آمده است باعث شده افراد از گروه‌های مختلف طبقاتی و عقیدتی سراغ او را بگیرند، گاه دیده می‌شود گردشگران خارجی هم سراغ او را می‌گیرند تا به آرامگاه مردی بروند که به گفته عطار روزی «گبری را گفتند که: مسلمان شو. گفت: اگر مسلمانی این است که بایزید می‌کند، من طاقت ندارم و نتوانم کرد و اگر این است که شما می‌کنید، بدین هیچ احتیاج ندارم.»

بسطام در نزدیکی شهر شاهرود و در میانه دو کلان‌شهر تهران و مشهد است‌، بنابراین بسیاری از گردشگران که در مسیر رفتن به مشهد هستند،‌ با رسیدن به شاهرود می‌توانند ساعتی را اختصاص دهند به نشستن در کنار آرامگاه شیخ و آرام گرفتن در کنار مردی که زمانی که از او پرسیدند «پیر تو که بود؟ گفت: پیرزنی: یک روز در غلبات شوق و توحید بودم، چنان که مویی را گُنج (گنجایش) نبود. به صحرا رفتم، بی‌خود. پیرزنی با انبانی آرد برسید. مرا گفت: این انبان مرا برگیر.  و من چنان بودم که خود را نمی‌توانستم برد شیری را اشارت کردم، بیامد. انبان بر پشت او نهادم و پیرزن را گفتم: اگر به شهر روی گویی که را دیدم؟ که نخواستم که داند که: من کیم؟ گفت: ظالمی رعنا را دیدم. پس گفتم: هان چه گویی؟ پیرزن گفت: هان! این شیر مکلف است یا نه؟ گفتم، نه! گفت: تو آن را که خدای -عزوجل - تکلیف نکرده است، تکلیف کردی، ظلم نباشد؟ گفتم: باشد، و با این همه می‌خواهی که اهل شهر بدانند که او تو را مطیع است و تو صاحب کراماتی. این نه رعنائی بود؟ گفتم: بلی. توبه کردم و از اعلی به اسفل آمدم. این سخن پیرمن بود».

در میانه سفرتان در گذر به بسطام علاوه بر زیارت آرامگاه شیخ بایزید بسطامی می‌توانید به زیارت امامزاده محمد بروید که شیخ در محوطه آرامگاه او قرار گرفته است. برج کاشانه دیگر جاذبه گردشگری بسطام است. قدمت این برج به ابتدای قرن هشتم بازمی‌گردد هر چند که برخی معتقدند کاشانه پیش از اسلام به‌عنوان آتشکده مورد استفاده قرار می‌گرفته است. ارتفاع برج ۲۰ متر است و نام الجایتو بر بالای آن نقش بسته است. در ضلع جنوب غربی برج هم آجری را می‌بینید که به خط ثلث کلمه «بسم الله الرحمن‌الرحیم» روی آن دیده می‌شود. گفته می‌شود برج کاشانه دارای دو کاربری دیده‌بانی و رصدخانه بوده است.

اگر می‌خواهید سوغاتی هم در بسطام تهیه کنید باز هم در همان نزدیکی روبه‌‌روی برج و محوطه امامزاده انواع و اقسام سوغات بسطام را می‌شود تهیه کرد. از برگه زردآلو گرفته تا برگه سیب که همگی از باغ‌های همین شهر تهیه شده‌اند و شهرتی در تمام ایران دارند. در خردادماه اگر آب و هوا در ابتدای بهار یاری کرده و شکوفه‌ها را سرما نزده باشد،‌ درختان پر از انواع و اقسام زردآلوها می‌شوند،‌ زرد و نارنجی و با رگه‌های سرخ رنگ. در کنارشان درختان گیلاس و آلبالو و آلو در اقسام زرد و شابلون. در کنار دیوار باغ‌ها انگورهای لعل و عسگری، خشک شده تمام این میوه‌ها در این مغازه‌ها پیدا می‌شوند. اگر آنچنان حال و هوای بسطام شما را گرفته که می‌خواهید بیش از ساعت یا ساعت‌هایی در این شهر بمانید و شبی را در آنجا بگذرانید، دو گزینه هتل جهانگردی و هتل قصر برای شما وجود دارد که هر دو هم در نزدیکی آرامگاه‌اند. هتل قصر به تازگی ساخته شده و هتل جهانگردی همان‌طور که از نامش پیداست چند دهه از عمر آن می‌گذرد هر چند که گذر این ایام باعث نشده جای راحتی برای اقامت و استراحت مسافران نباشد. برای رفتن به بسطام در میدان امام رضا یا سرچشمه شاهرود به سمت جاده آزادشهر بروید. در کمتر از ۱۰دقیقه به این شهر می‌رسید.