کودکان بلندپرواز
با کودکانی در کشورهای فقیر آشنا میشویم که آرزوهایی در سر دارند و بهرغم شرایط اجتماعی و اقتصادی نامناسب در تحقق آن میکوشند. کودکانی هم به ما معرفی میشوند که در جوامع پیشرفته زندگی میکنند و این جامعه و محیط زندگیشان است که به خلاقیتشان بها میدهد و آن را بارور میسازد. در این کتاب نام هیچ کودک موفق ایرانیای نیامده است. این فقدان را به حساب ناآگاهی نویسندگان کتاب میگذاریم، اگر نه نوشتن شرح زندگی کودکان موفق در ایران نیز خودش یک کتاب قطور خواهد شد. این کتاب شاید از این لحاظ چنین انگیزهای را ایجاد کند که محققان علاقهمند به دنبال شناسایی و توصیف زندگی کودکانی بروند که در جهان شهره شدهاند. مثلا ما کلیات زندگی مریم میرزاخانی نابغه ریاضیات را میدانیم اما از جزئیات آن بیخبر هستیم. کمی از طریق رسانهها با دوران تحصیلش آشنا شدهایم، اینکه پدر او مهندس برق و رئیس هیاتمدیره مجتمع آموزشی نیکوکاری «رعد» بوده و طی سالهای ۱۳۷۳ و ۱۳۷۴ از دبیرستان فرزانگان تهران موفق به کسب مدال طلای المپیاد ریاضی کشوری شده و بعد از آن در سال ۱۹۹۴ در المپیاد جهانی ریاضی هنگکنگ با امتیاز ۴۱ از ۴۲ مدال طلای جهانی را گرفته است. سال ۱۹۹۵ نیز در المپیاد جهانی ریاضی کانادا با نمره کامل، رتبه اول طلای جهانی را بهدست آورده است. اینها دادههای کلی است؛ به قول ولادیمیر ناباکوف «اول و آخر زندگی هرکسی را بر سنگ قبری خزه بسته میتوان نوشت اما شرح جزئیات لطف دیگری دارد». نویسندگان این کتاب کمتر به جزئیات پرداخته و بیشتر به کلیات نظر داشتهاند. مثلا در وصف زندگی مارگارت اشتایف نوشتهاند او تا هجده ماهگی بچهای کاملا سالم بود سپس اتفاق بدی رخ داد، او به یک بیماری مبتلا شد که پاهایش را فلج کرد. اشتایف خالق خرسهای عروسکی مشهور به «تدی» است. بهطور کلی باید گفت جای چنین کتابی در ایران خالی است؛ کتابی که کودکان بلندپرواز کشورمان را به جهان معرفی کند و بشناساند.
ارسال نظر