به چه فکر میکنیم وقتی به فوتبال فکر میکنیم؟
او در این کتاب فوتبال را از منظر طرفداران و جو استادیوم بررسی میکند. یک بررسی گاه شخصی و تفسیر آن با کمک آرای فیلسوفان مختلف. چه فیلسوفانی که همچون هایدگر عاشق فوتبال باشند یا همچون گادامر درباره عرصههای نزدیک فوتبال مثل صحنه تئاتر حرف زده باشند. کریچلی برای تفسیرهایش، روش پدیدارشناسی را پی میگیرد، توصیف آن چیزی که خود را در هستی روزمرهمان مینمایاند. در واقع موضع اصلی کتاب، کشف و فهم شعف فوتبال و پدیدارشناسی یک بازی زیباست. دریافتن این شعف خود تجربه جالبی است. مثلا درک وجه حسی ناب فوتبال، آن لحظه گذرا و وجدآور در زمانی که بازیای را زنده تماشا میکنیم و در لحظه اکنون گیر میافتیم. تجربهای که در آن از روزمرگی به درون چیزی وجدآور و همگانی کشیده میشویم. از دیگر وجوه باشکوه فوتبال سوژهزدایی از آن است. از نظر کریچلی این سوال از بازیکن به غایت احمقانه است: در آن لحظه به چه چیزی فکر میکردی؟ در واقع بازیکن هنگام بازی به آگاهیاش فکر نمیکند، فقط و فقط بازی میکند چرا که بازی مقدم بر آگاهی است. شاید این ناآگاهی برای تماشاگر منجر به بلاهت خاصی شود. چرا که تماشای فوتبال مجوز و آزادی بیان غریب را به آنها میدهد؛ بلاهتهایی همچون ناسیونالیسم. اما با وجود این بلاهت، تماشاگر از ذکاوت بالایی برخوردار است. او همه چیز را میبیند و به درستی تحلیل میکند.
در کنار همه شعفهایی که کریچلی در ادامه برمیشمارد، او میگوید فوتبال با نوعی تناقض همراه است که نمیتوان نسبت به آن منزجر نبود. با اینکه فرم فوتبال را سوسیالیسم، روحیه جمعی و جریان دراماتیک بازی شکل میدهد اما زیر لایه آن پول کثیف، فساد فیفا، سرمایهداری، کالایی شدن، ناسیونالیسم و به قالب قانون درآوردن خشونت است.
این کتاب دلپذیر را سیاوش آقازاده مسرور ترجمه کرده و توسط نشر ققنوس به چاپ رسیده است.
ارسال نظر