خیام شاعر در هاله ابهام
با خوانش چنین متنهایی متوجه میشویم که چه سخت است روبهرو شدن با رباعیاتی که به نام خیام ثبت شده است و نیز گزینش جدید از این مجموعههایی که در پیش روست. اگرچه قدیمیترین کتابی که در آن از خیام شاعر یادی شده است، کتاب «خریده القصر و جریده العصر» از محمد حامد اصفهانی است.
شخصا تمام مجموعههایی را که توسط اندیشمندان داخلی و خارجی تهیه شده دیدهام. هرکدام از این نسخهها با مقدمه و روایتهای شخصی همراه است که برای خواننده نکتهبین جذاب و هیجانانگیز است که یک شخصیت چگونه این حجم از متفکران را به خود مشغول کرده و قریب به اتفاق هرکسی از ظَن خود یار خیام شده است و حال دریابید حال کسی را که بخواهد ورای این همه نظر ادعا کند که میخواهد گزینش تازه و نیز حرف تازهای در مورد خیام شاعر ارائه کند!
درباره علت این میزان اختلاف در نسخههای مختلف هم باید بگویم: اساسیترین دلیل این است که ما هیچ نسخه بهجا مانده از رباعیات خیام را در دست نداریم. چنان که قبلا اشاره شد اولین رباعیاتی که به نام خیام در کتب تاریخی درج شده همان کتاب محمد حامد اصفهانی معروف به عمادلدین کاتب اصفهانی است که به سال ۵۷۲ یعنی ۵۵ سال پس از فوت خیام نوشته شده و پس از آن هرچه از زمان خیام فاصله میگیریم بر تعداد رباعیات به نام خیام نیشابوری افزوده میشود تا جایی که ما امروزه با بیش از یکهزار رباعی به نام خیام در مجموعههای مختلف روبهرو هستیم. با این نظر قبل از اینکه اسناد تعیینکننده باشند ذوق و سلیقه و نیز نوع تفکر جمعآوریکننده در انتخاب و گزینش رباعیات دخیل بوده است و به همین دلیل خیام از انسانی عابد و عارف واصل تا متفکری دهریمسلک نیهیلیست و زندیق شخصیت پیدا کرده است. میتوان گفت که بیشتر مردم البته غیرمتخصص و غیر محقق با برداشتهای صادق هدایت از خیام همراه هستند و تغییر ذائقه این خیل عظیم کار سادهای به نظر نمیرسد که همین امر کار مرا در نگرش تازه به رباعیات خیام مشکل کرده است اگرچه بسیاری منتقد شده و گروهی را به فکر واداشته و نیز جمع زیادی را هم به همذاتپنداری با نظرات مطرحشده در کتاب «راز خیام» به قلم اینجانب کشانده است.
ارسال نظر