منبع شناسی؛ روش و محتوا

 وقتی دانشجو وارد مقطع ایران باستان می‌شود با حجم و وفور قابل توجه منابع مواجه می‌شود که هیچ استراتژی و روش‌شناسی خاصی را برای بهره‌گیری از آنها فرا نگرفته است. این ناآشنایی با منابع در ترم‌های اولیه دانشگاه امری طبیعی است اما در مراحل بعدی به‌عنوان آسیب خود را نشان می‌دهد و دانشجویان با آمادگی کمتری به مقاطع بعدی ورود می‌کنند. ما در دوره کارشناسی دو واحد درسی با عنوان منبع‌شناسی داشتیم اما این منبع‌شناسی‌ها و کتاب‌هایی که در این زمینه منتشر می‌شد کتاب‌شناسی‌های تفصیلی هستند تا منبع‌شناسی و چیز زیادی به دانشجو و رویارویی با منابع نمی‌دهند. مرز این منبع‌شناسی با درس منابع تاریخ اسلام مشخص نیست البته به معنای این نیست که این دو از هم جدا هستند بلکه لوازم و اقتضائات هر کدام به‌صورت تخصصی و جداگانه در نظر گرفته می‌شود و نقاط اشتراک و همپوشانی آنها درست در نظر گرفته نشده است. در کتاب «تدریس و آموزش تاریخ» سه مولف انگلیسی به سراغ آموزش تاریخ در مقطع کارشناسی در دانشگاه‌های آمریکا، کانادا، انگلستان و عمدتا استرالیا رفته‌اند و دو رویکرد محتوا بنیاد و رویکرد مهارت بنیاد نسبت به تدریس تاریخ در این دانشگاه‌ها را بررسی کرده‌اند. رویکرد محتوا بنیاد در دانشگاه‌های ما غالب است و مجموعه‌ای از داده‌ها و اطلاعات را در اختیار دانشجو قرار می‌دهیم تا آنها را حفظ کنند. رویکرد مهارت بنیاد چگونگی روش‌های علمی، تجربی و رویارویی با داده‌های تاریخی را آموزش می‌دهد. عنصر کلیدی در این رویکرد منابع هستند، دانشجو در مرحله اول اگر مهارت‌های خود را برای بسط فهم تاریخی توسعه دهد باید مهارت‌های لازم را برای مواجهه با منابع یاد بگیرد.